1395/8/4 ۱۰:۵۵
گروه اندیشه سوم اسفند 1299 کودتای سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان میرپنج، فرمانده بریگاد قزاق با موفقیت انجام شد. کار به جایی رسیده بود که پس از کودتا، احمدشاه دستخطی نوشت و طی آن اعلام کرد که آمدن قزاقها به تهران به دعوت خود او بوده است. احمدشاه چارهای نداشت جز اینکه سیدضیاء را رئیسالوزرا و رضاخان را فرمانده کل نیروهای مسلح کند و لقب «سردار سپه» را به رضاخان بدهد.
گروه اندیشه سوم اسفند 1299 کودتای سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان میرپنج، فرمانده بریگاد قزاق با موفقیت انجام شد. کار به جایی رسیده بود که پس از کودتا، احمدشاه دستخطی نوشت و طی آن اعلام کرد که آمدن قزاقها به تهران به دعوت خود او بوده است. احمدشاه چارهای نداشت جز اینکه سیدضیاء را رئیسالوزرا و رضاخان را فرمانده کل نیروهای مسلح کند و لقب «سردار سپه» را به رضاخان بدهد. همین مقامها بود که سرنوشت قاجارها را از اینرو به آنرو کرد. اما فرق رضاخان سردار سپه با سیدضیاء رئیسالوزرا این بود که نفر اول تا شاه شدن در ایران راه پیمود و نفر دوم تنها 93 روز بر سر کار بود. در میان این روزها که از اسفند 1299 تا اردیبهشت 1304 به طول انجامید سردارسپه دست به کارهای بزرگی زد. او هر روز بر قدرت خویش در سیستم کشور افزود. رضاخان از میانه عمر کابینه سیدضیاء خط خود را از او جدا کرد. احمدشاه نیز برای جلوگیری از افزایش قدرت سیدضیاء به سردار سپه توسل جست. رضاخان هر روز بر قدرت خویش میافزود تا آنجا که پس از سرکوب قیام کلنل پسیان و جنبش جنگل، خراسان و گیلان عملا زیر نظر و تحت امر وزارت جنگ قرار گرفت. رضاشاه تا سال 1302 که خود از سوی احمدشاه به مقام رئیسالوزرا منصوب شد، همه کاری کرد تا کابینههای مختلف سقوط کند. اما به تدریج کارهای خودسرانه و خلاف قانون سردار سپه سرانجام کاسه صبر پارهای از مجلسیان را لبریز کرد و آنان را به واکنش واداشت. مجلس چهارم و در راس آن سیدحسن مدرس خواستار کنارهگیری رضاخان از وزارت جنگ شدند. او نیز جمعه 13 مهر 1301 استعفای خود را به ولیعهد تقدیم کرد. اما استعفا را در میان میتینگی بزرگ از نظامیان خواند و با این کار نظامیان مجلس را تهدید کرد و به همین سادگی بر سر کار بازگشت. این رفت و برگشت اما به رضاخان فهمانده بود که باید مجلس را دست گیرد. او در انتخابات مجلس پنجم بسیاری از حامیان خود را به مجلس فرستاد و به تدریج قدرت را به کل قبضه کرد. احمدشاه نیز که از مدتها پیش انگیزه سلطنت را از دست داده بود و در خود توان رویارویی با رضاخان یا ایستادگی در برابر او را نمیدید، آبان 1302 بار دیگر به سفر فرنگ رفت؛ سفری بیبازگشت. او در زمانی به رئیسالوزرایی رسید که همه رقیبان از صحنه کنار رفته بودند، قوامالسلطنه تبعید شده بود، کابینه مشیرالدوله به تازگی بر افتاده بود، مستوفیالممالک انزوا گزیده بود، مجلس در فترت بین دوره چهارم و پنجم به سر میبرد و سفارتهای روس و انگلیس نیز هر یک به دلایلی، به سردار سپه اعتماد داشتند و با صدارت او موافق بودند. احمدشاه در این شرایط با اکراه و اجبار در سوم آبان 1302 دستخط ریاستالوزرایی رضاخان را صادر و ماموریت تشکیل کابینه را هم به او واگذار کرد. همزمان دستخط دیگری نیز صادر کرد و سفر قریبالوقوع خود را به فرنگ به اطلاع عموم رساند. احمدشاه برای همیشه از ایران رفت و قاجاریه نیز به پایان کار خویش نزدیک شد. گویی امضای حکم رئیسالوزرایی رضاشاه، از پایان قاجاریه خبر میداد.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید