1395/8/3 ۰۹:۱۸
چهارمین پسر فتحعلیشاه «عباسمیرزا» در سال ١٣٠٣ در قصبه (نوا) از توابع لاریجان قدم به دنیا گذاشت و فتحعلیشاه نام او را عباسمیرزا گذاشت و او را بسیار دوست داشت. عباسمیرزا بر خلاف پسران دیگرش در دوران كودكی، طفلی مریضالمزاج و فوقالعاده مودب و محجوب بود و در سن ١٠ سالگی به درد مفاصل و استخوان مبتلا شد. او در كودكی بسیار مورد علاقه آقا محمد خان قاجار سرسلسله سلاطین قاجار بود و خود تعلیمات نظامی مخصوص را به او میآموخت. عباسمیرزا ضمن فرا گرفتن تعالیم مختلف و روشهای گوناگون فنون سواری و جنگ در ایام فراغت به مطالعه كتاب میپرداخت و با برخی زبانهای شرقی آشنا شده بود.
چهارمین پسر فتحعلیشاه «عباسمیرزا» در سال ١٣٠٣ در قصبه (نوا) از توابع لاریجان قدم به دنیا گذاشت و فتحعلیشاه نام او را عباسمیرزا گذاشت و او را بسیار دوست داشت. عباسمیرزا بر خلاف پسران دیگرش در دوران كودكی، طفلی مریضالمزاج و فوقالعاده مودب و محجوب بود و در سن ١٠ سالگی به درد مفاصل و استخوان مبتلا شد. او در كودكی بسیار مورد علاقه آقا محمد خان قاجار سرسلسله سلاطین قاجار بود و خود تعلیمات نظامی مخصوص را به او میآموخت. عباسمیرزا ضمن فرا گرفتن تعالیم مختلف و روشهای گوناگون فنون سواری و جنگ در ایام فراغت به مطالعه كتاب میپرداخت و با برخی زبانهای شرقی آشنا شده بود. ولایتعهدی و ازدواج عباسمیرزا فتحعلیشاه در سال دوم سلطنت، مجلس با شكوهی ترتیب داد و جمع كثیری از بزرگان را دعوت كرد تا در زمینه تفویض ولیعهدی به عباسمیرزا نظر دهند. در این مجلس، عموم بزرگان و سران قاجار نسبت به شجاعت و امتیازات برجسته عباسمیرزا و درایت و قابلیت او اتفاق نظر داشتند و فردای آن روز شاه او را به حكومت آذربایجان تعیین میكند. فتحعلیشاه پیش از عزیمت نایبالسلطنه به آذربایجان به فكر ازدواج برای فرزند خود برآمد و به همین لحاظ پس از آنكه با عباسمیرزا در این زمینه صحبت كرد، دختر میرزا محمدخان دولوی قاجار را كه از زعمای طایفه قاجار بود به نام «خردهخانم» برای وی نامزد كرد و این از لحاظ سیاسی نیز برای ایل قاجار اهمیت فراوان داشت كه وصلت عباسمیرزا درونایلی باشد و به این ترتیب عباسمیرزا روانه آذربایجان شد. عباسمیرزا و حكومت آذربایجان اواخر ماه ذیالحجه، ١٢١٣ هـ ق عباسمیرزا به شهر تبریز وارد شد. او خوشحال بود كه توانسته این سفر طولانی را پشت سر بگذارد، كلیه حكام شهرها، امرا و سران عشایر و طوایف و همه بیگلربیگیان كه از مدتها پیش انتظار او را میكشیدند در دروازه تبریز اجتماع كرده بودند، او پس از ورود به این سرزمین دست به اصلاحاتی در آذربایجان زد، عباسمیرزا به كارهای دیوانی نظم و ترتیبی خاص داد و طرز جمعآوری مالیات و عواید دولتی را سامان داد. عباسمیرزا دستور داد شهرهای مهم آذربایجان، از جمله اردبیل، خوی، مراغه و غیره از شكل و صورتهای قبلی خارج شوند و مخصوصا ترتیب خیابانها و عمارات دولتی به طرز نوین احداث شود. او در شهر تبریز بناها و ساختمانهای عمومی و گردشگاههای مختلفی را ایجاد كرد و دستور داد اماكن و باغهای عمومی مفرح و دلانگیزی در داخل شهر تبریز ساخته شود. عباسمیرزا و جنگهای ١٠ ساله ایران و روسیه بعد از فتح گرجستان به وسیله روسیه تزاری، كشمكشها بین ایران و روس آغاز شد و جنگ با روسیه با هدف فتح گرجستان چندان آسان به نظر نمیرسید، حال كه انگلیسیها رغبتی برای كمك كردن نشان نداده بودند باید در جستوجوی متحد دیگری میبود و چون كشور فرانسه با روسیه در حال جنگ بود، دولت ایران از ناپلئون تقاضای كمك كرد و او نیز به خاطر دستیابی به هند درصدد اتحاد با ایران بود. در آغاز جنگ، پیروزی از آن قشون ایران و نایبالسلطنه عباسمیرزا بود ولی بعد نیروهای روسی به اتكای توپخانه مجهز خود، نیروهای ایرانی را به عقب راندند و از طرفی فرانسویها كه با روسها صلح كردند، با میانجیگری بریتانیا دو طرف را به مذاكره برای پیمان صلح كشانید كه سرانجام در ١٤ اكتبر ١٨١٣ (٢٢ مهر ١١٩٢) در دهكده گلستان به امضا رسید، عباسمیرزا آن را فقط آتشبسی موقت میدانست و خود را برای جنگی دیگر آماده میكرد. در این زمان حكومت ایران ابوالحسنخان شیرازی سفیر سابق ایران در لندن را به سنتپترزبورگ فرستاد تا درخواست كند كه به تصحیح خطوط مرزی اقدام شود، اما وزیر خارجه روسیه درخواست ایران را رد كرد، با وجود اینگونه رفتار سرد و دوپهلو از جانب دولت روسیه و فشار روحانیون و اینكه در مه ١٨٢٦ (اردیبهشت ١٢٠٥) سپاهیان روسیه میرك محلی در خانات ایروان را اشغال كردند و ایرانیان نیز در برابر، دریاچه گوكچا را گرفتند، این بهانه جنگهای دوم ایران و روس شد كه در آغاز، سپاه ایران موفقیتهای زیادی به دست آورد اما به خاطر كمی تجهیزات، سپاه ایران شكست خورد و در تركمنچای عهدنامه دیگری بر ایران تحمیل شد كه علاوه بر شهرهایی كه در پی عهدنامه گلستان از ایران جدا شده بود شهرهای جدیدی به همراه غرامت ٢٠ میلیون روبلی به ایران تحمیل شد. سرانجام عباسمیرزا سالیان متمادی بود كه یك بیماری مزمن كه دستگاه گوارشی و كلیههای عباسمیرزا را مورد حمله قرار داده بود، مزاج او را از حال اعتدال خارج ساخته و باعث شده بود او از لحاظ بنیه ضعیف شود و لزوم مداوا و درمان فوری و مستمر را ایجاب میكرد ولی متاسفانه اشتغالات جنگی و سیاسی اجازه استراحت و معالجه را به او نمیداد و معالجات طبیب او كورمك نیز موثر واقع نشد و بعد از برگشت از زیارت حضرت رضا(ع) در سال ١٢٤٩ هـ دچار استفراغهای پیدرپی گردید كه مربوط به كبد او میشد و احتمالا با سم مسموم شده بود.
منبع اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید