درآمیختگی آیین سوگواری شاپورخواست با گِل بروز و ظهور یافت

1395/7/24 ۰۹:۴۹

درآمیختگی آیین سوگواری شاپورخواست با گِل بروز و ظهور یافت

جستجوی فرهنگ و تاریخ سوگواری در شهرهای ایران حکایت از آداب و آئینی دارد که از پیشینه‌ای کهن برخوردار است. کتاب «سرگذشت خرم‌آباد» پیشینه، رسم و آئین سوگواری در میان اهالی شاپورخواست را بیان کرده است.

 تلنبار کردن جوراب‌های کهنه برای آئین چهل منبر
 
 
 
جستجوی فرهنگ و تاریخ سوگواری در شهرهای ایران حکایت از آداب و آئینی دارد که از پیشینه‌ای کهن برخوردار است. کتاب «سرگذشت خرم‌آباد» پیشینه، رسم و آئین سوگواری در میان اهالی شاپورخواست را بیان کرده است.

 هنگامی که  آداب و سنت‌های محرم را مطالعه می‌کنید متوجه جزئیاتی می‌شوید که شاید قبلا چندان به آن توجه نکردید. قدمت آداب عزاداری مختص یک نقطه نیست بلکه هر شهر و دیار سرزمین ایران در زمان سوگواری آداب ویژه خود را داراست.

در غرب ایران نیز عزاداری ائمه‌اطهار و به ویژه سوگواری برای امام حسین (ع) از نظم و پیشینه ویژه‌ای برخوردار است. آیینی که سرما و گرما نمی‌شناسد و به روشی ویژه برگزار می‌شود و سال‌هاست که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. خرم آباد (شاپورخواست) یکی از شهرهایی است که عزاداری آن در محرم از شکل و شمایل خاصی برخودار است.

سیدفرید قاسمی با دقت و شناختی که از دیار آباء و اجدایش شاپورخواست دارد، در مجموعه دو جلدی «خرم‌آباد شناخت» به معرفی و شرح این دیار کهن پرداخته است. در صفحاتی از جلد نخست آن با نام «سرگذشت خرم‌آباد» با ظرافت جزئیات سوگواری قوم لر را بیان کرده است.

انتقال عزاداری‌ها از پیرامون مناره و پل شاپوری به حوالی دژ

قاسمی نیز ریشه سوگواری مردم شاپورخواست را در پیش از دوران اسلامی دانسته و آورده است: «مردم شاپورخواست و دیگر شهرهای ایران آداب و رسوم خود را که ریشه در ایران قبل از اسلام داشت با شعائر مذهبی مربوط به عزاداری سالار شهیدان (ع) در هم آمیختند و بن‌مایه مراسم سوگواری‌هایشان شد. در شاپور خواست (خرم آباد) و دیگر شهرهای دیارمان این درآمیختگی بیشتر در آیین گِل بروز و ظهور پیدا می‌کند. آیینی که هم‌دیارانمان پیش از اسلام و در عزاداری‌های محلی و ملی به نشانه اوج اندوه برپا می‌کردند. بنابر آنچه گفته آمد برپایی نخستین عزاداری‌های محرم را باید در شاپورخواست و در محله‌های آن شهر از جمله ماسور، اسبستان و تیربازار جستجو کرد.» (ص 1096)
 
درباره تاثیر تغییر بافت در شکل‌گیری عزاداری می‌خوانیم: «پس از مهاجرت اول درون شهری از جنوب خرم‌آباد امروزی به غرب دژ، نخست شهر گرداگرد دژ برپا شد اما بر اثر پشت بازار و درب‌دلاکان شکل گرفتند. نقطه عطف سازندگی و امنیت دره‌ای که امروز خرم‌آباد نام دارد را باید از سال 570 .ق دانست که خورشیدزادگان بر سریر قدرت نشستند و دره یاد شده را پایتخت خود قرار دادند. با مهاجرت درون دره‌ای، عزاداری‌ها نیز پیرامون مناره و پل شاپوری به حوالی دژ انتقال یافت. باید جست‌و‌جو کنیم و ببینیم آیا نخستین عزاداری‌ها پس از مهاجرت درون شهری در کوی زید بن علی (زینم علی) برپا شده و با گسترش این کوی محله پشت‌بازار و با وسعت درب باباطاهر (درب بوطار) محله درب‌دلاکان به وجود آمده است، اگر چنین باشد باید بنیاد عزاداری این دو محله را در دو کوی تابعه محله‌ها ردیابی کنیم.» (ص 1097)
 
صبح روز عاشورا، بخش ویژه عزاداری در شاپورخواست

مولف در سطوری به چگونگی آماده شدن برای مقدمات محرم در محله‌ها می‌نویسد: «جوانان و نوجوانان خودجوش گرد هم می‌آمدند و پس از گفت‌وگوی مقدماتی و سازگار با میانسالان و کهنسالان محله هر یک وظیفه‌ای را به عهده می‌گرفتند. گروهی به مسجد یا خانه نگاهدارانه چلچراغ، علامت چراغ توری پایه‌بلند، بیرق، چادر و پارچه‌های مشکی می‌رفتند و هر آنچه مربوط به عزاداری داشتند و از سال پیش باقی مانده بود بازبینی می‌کردند. شستشوها داوطلبانه در خانه‌ها یا صحن مسجدها و دوخت و دوزها را با کمک مادران خود و یا خیاط محل به انجام می‌رساندند. همه کارها با صلاحدید بزرگان محله به شکلی پیش می‌رفت که «تکیه‌ها» و «خیمه‌ها» و «علم‌ها» در شب اول محرم برپا شود.» (ص 1106)
 
بخش ویژه عزاداری در شاپورخواست (خرم‌آباد) به صبح روز عاشورا برمی‌گردد. مراسمی که در کمتر شهری از ایران به این شکل و ترتیب دیده می‌شود. قاسمی در شرح آداب این عزاداری خاص لرها آورده است: «عده‌ای اما همان چند ساعت را هم در تکیه و خیمه بیدار می‌ماند و مراسم صبحگاهی را در تدارک می‌دیدند. هیزم را در وسط خیابان کپه کپه منظم به دور از سیم‌های برق و درختان پرشاخه و برگ و نزدیک به حوضچه‌ای که برای گِل در نظر گرفته بودند، می‌چیدند. همزمان با هیزم‌چینی، شمار دیگر با حوصله گُلاب و خاک را در کنار حوضچه قرار می‌دادند تا بتوانند پیش از اذان صبح از خاک و گلاب و آب، گِل بسازند.

هر چه هوا سردتر از آب گرم‌تر استفاده می‌شد. آب را در دیگ‌های بزرگ بر روی هیزم‌ها می‌گذاشتند. چون همشهریانی که نذر داشتند در گِل بیفتند اگر برف و باران هم می‌آمد و هوا به شدت سرد بود باید نذر خود را ادا می‌کردند و به هیچ وجه عزاداری بی‌گل را در صبح عاشورا به مخلیه خود راه نمی‌دادند. سرمای و گرمای طاقت‌فرسا مفهوم نداشت. همزمان با صدای موذن آماده‌سازی گل (خِره) به پایان می‌رسید و پس از اقامه نماز به مرور گِل‌طلبان همزمان با سرنانوازی و دهل زدن که آهنگ ماتم‌افزا و جانسوز «چمرانه» را می‌نواختند، می‌آمدند و با نام و یاد خدا در حوضچه گِل غلت می‌خوردند، بر سر و صورت خود گل می‌مالیدند و حاجت‌هایشان را در زمان آغشتگی به گِل در دل با پروردگار خود در میان می‌گذاشتند.» (ص 1109)
 
چهلمین منزلگاه روضه‌های زنانه کوی باغ دختران

عزاداری در خیابان‌های خرم‌آباد بیشتر شکلی مردانه دارد، اما این به معنی سوگواری نکردن زنان برای سیدالشهداء نیست. زنان در آیین‌های خاص خود به شکلی ویژه عزاداری می‌کنند؛ عزاداری که در رابطه با آن آمده است: «چهل منبر: صبح تا غروب روز تاسوعای حسینی اوج عزاداری بانوان در خرم‌آباد بود. شماری از  دختران و زنان شهرآئین «چهل منبر» را به یاد حضرت زینب (س) برپا می‌داشتند. چون یکی از آداب چهل منبر پیاده‌روی با پای بی‌کفش بود، دختران خرم‌آباد در طول سال جوراب‌های کهنه خود را دور نمی‌ریختند و با دوخت و‌دوز برای چهل منبر نگهداری می‌کردند. روز تاسوعای حسینی که فرا می‌رسید برای آن که کف پایشان آسیب نبیند همه جوراب‌های کهنه خود را می‌پوشیدند و یکی دو جوراب سیاه را بر روی جوراب‌هایی که گاه رنگارنگ بود می‌کشیدند.

بعد با لباس مشکی، چادر و نقاب سیاه، روبند، بی‌کفش از خانه بیرون می‌آمدند تا در روزه سکوت مطلق بی‌آنکه با کسی حرف بزنند، با صلوات و دعای درونی 40 شمع را در 40 سقاخانه یا خیمه حسینی برافروزند و حاجت خود را با اشک و آه و مناجات به واسطه حضرت زینب و امام حسین(ع) و یارانش از درگاه الهی طلب کنند. بعضی 40 شکلات، نُقل و یا حبه قند را در 40 مکان شمع افروزی بر جای می‌نهادند. سعی داشتند در منزلگاه چهلم روضه زنانه برقرار باشد. روضه‌های زنانه در جای جای شهر برپا بود اما بیشتر زنان مسیر خود را به شکلی تنظیم می‌کردند که چهلمین منزلگاهشان روضه‌های زنانه کوی باغ دختران باشد. پس از عزاداری در منزلگاه چهلم به نیت برآورده شدن حاجت خود یک استکان، نعلبکی، لیوان و با یک حبه قند «گرو» برمی‌داشتند و نیت می‌کردند چنانچه تا محرم آینده حاجتشان برآورده شد 6 تا 18 برابر آنچه که برداشته‌اند در روز تاسوعای آینده برای صاحب آن خانه هدیه بیاورند.» (ص 1113)


منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: