1395/6/1 ۰۷:۲۶
احزاب و جمعیتهایی که نام برده شدند، به جز فرقه دمکرات آذربایجان که بعد از انقلاب اسلامی در حزب توده ادغام و عملا موجودیت خود را از دست داد، جملگی تا بعد از پیروزی انقلاب نیز موجودیت خود را کمابیش حفظ کردند.
۳ـ شیوه مبارزاتی:
از منظر شیوه مبارزه احزاب و سازمانهای این دوره به دو گروه قابل تقسیم هستند: دسته اول احزاب معتقد به مبارزه قانونی، مسالمتآمیز و دمکراتیک و دوم گروههای معتقد به شیوههای غیر دمکراتیک.
مبارزه قانونی و مسالمتآمیز شیوهای بود که در اساسنامه و مرامنامه همه گروهها آمده بود؛ اما در مقام عمل همه دستجات به این امر پایبند نبودند. عدم توسل به زور و پایبندی به شیوههای دمکراتیک البته انگیزههای متفاوتی داشت. گروهی واقعا پایبند به چنین مبارزهای بودند و در برخوردهای خود از به کارگیری شیوههای مغایر خودداری میکردند. احزابی همچون «ایران»، «میهن» و «مردم ایران» و همچنین «جبهه ملی ایران» را میتوان در این گروه جای داد. دسته دوم گروههای کوچک و جمعیتهایی بودند که عدم توسلشان به زور و شیوههای غیردمکراتیک بیشتر ناشی از کمی هواداران، امکانات محدود و ناتوانی برای به خدمت گرفتن اراذل واوباش یا تهیه امکاناتی نظیر سلاح سرد و گرم بود.
در گروه دوم، تشکلهایی جای میگیرند که به اعمال قهر و فشار در فعالیتهای سیاسی خود معتقد بودند. این گرایش به اعمال زور را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: نخست گروههایی که به طور روشمند دارای نیروی شبهنظامی و حتی نظامی برای عملیات نظامی و یا آشوب خیابانی بودند و گروه دوم که حداقل بهظاهر فاقد چنین نیرویی در حزب بودند؛ ولی در درون تشکیلات آمادگی و تعلیمات لازم برای این کار را داشتند. در میان احزاب نخست میتوان به گروههایی همچون حزب توده، حزب دمکرات کردستان، فرقه دمکرات آذربایجان، حزب خیریه میانه، حزب جنگل چالوس و فداییان اسلام اشاره کرد که دارای سلاح و مهمات بودند و در صورت لزوم به برخورد مسلحانه روی میآوردند.
حزب توده تنها حزبی بود که بهرغم تبلیغات فراوان بر دمکراسی و شیوههای دمکراتیک، از آغازِ بنیانش اقدام به تأسیس سازمان نظامی کرد و با نفوذ در ارتش، به سازماندهی افسران و نظامیان طرفدار خود پرداخت و چند مورد اقدام نظامی انجام داد. نخست در سال ۱۳۲۴ش گروهی از افسران عضو سازمان نظامی به رهبری سرگرد اسکندانی در مراوهتپة ترکمنصحرا سر به شورش برداشتند. کیانوری این اقدام را بدون اطلاع حزب و البته با رضایت حزب بعد از آگاهی از آن اعلام کرد. تلاش برای شورش در پادگان قلعهمرغی و نیز اقدام به خرابکاری چند افسر و درجهدار نیروی دریایی، همچنین تشکیل نیروهای ضربت و آموزش نظامی به اعضا و ایجاد کارگاههای نارنجکسازی بعد از کودتای ۲۸ مرداد از جمله اقدامات و فعالیتهای قهرآمیز حزب توده در طول این سالها محسوب میشد.
علاوه بر این باید به معامله به مثل با احزابی چون «اراده ملی» و مهمتر از آن، ترور مخالفان و تصفیه درون حزبی اشاره کرد. خسرو روزبه نفر اصلی سازمان اطلاعات حزب توده در بازجوییهای خود پس از بازداشت در سال ۱۳۳۶ش در باره قتلهایی که به دست اعضای گروه ترور حزب انجام شد، به شش مورد اشاره میکند که از آن میان یک تن بیرون از حزب بود (محمد مسعود مدیر روزنامه مرد امروز) و پنج نفر دیگر از اعضای حزب بودند که به علت تخلفات تشکیلاتی محکوم به مرگ شدند.
در گروه دوم بسیاری از احزاب دیگر قرار دارند که برای برهمزدن مراسم گروههای رقیب، حمله به دفاتر نیروهای مخالف و در گیریهای خیابانی همواره از آمادگی لازم برخوردار بودند. احزابی همچون «سومکا»، «آریا»، «انتقام»، «ذوالفقار»، «پانایرانیست»، «حزب ملت ایران»، «حزب اسلام» شاهرود، «حزب اصلاحطلبان» قزوین و «حزب زحمتکشان» در زمره این احزاب قرار دارند که با ایجاد دستههای فشار و اخلالگر، همواره در جنگ و گریز دائمی با حزب توده، شورای متحده مرکزی کارگران و هواداران آنها قرار داشتند. داریوش همایون در این زمینه به یکی از صدها مورد حمله اشاره کرده است: «در شهریور آن سال یک گروه از سازمان جوانان سومکا، ایران فرزندان، هفتهشت نفری کمابیش به سرکردگی ضیاء مدرس سرخود، ولی به پیروی از سیاست عمومی حزب رفتند و به دفتر بازرگانی مجارستان در تهران و«وکس»که خانه فرهنگی و در واقع مرکز تبلیغاتی روسها بود، در چهارراه قوامالسلطنه حمله کردند و در و پنجره و شیشه را شکستند و شعارهای روسی و کمونیستی را پایین آوردند.»(دهباشی، ۱۳۹۳، ص۴۰ به نقل از همایون گذار از تاریخ، ص۲۶)
۴ـ تمایزات ایدئولوژیک:
تمایزات ایدئولوژیک و اختلافات اعتقادی وجه دیگر تقسیمبندی احزاب در این دوره به شمار میرود. گفتنی است که در آن دوره ایدئولوژی وزن و جایگاه امروزین را در صفبندیهای سیاسی نداشت و بسیاری از احزاب در واقع اختلافی با رقبای خود نداشتند. به نوشته لنچافسکی: «تمام آنها حتی آنهایی که از شرکت اعضایشان در کابینه و مجلس دم میزدند، فاقد ایدئولوژی مشخص بودند… برنامه آنها به طور کلی از اصولی که بتواند آنها را از یکدیگر متمایز سازد، خالی بود.»(لنچافسکی، ۱۳۵۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱)
در این دوره تنها چپگرایان و معتقدان به مارکسیسم بودند که دارای ایدئولوژی به معنای خاصش بودند. مارکسیستها اعم از آنان که در حزب توده گرد هم آمدند و یا افرادی همچون خلیل ملکی و دوستانش که در میانه راه ازآنان جدا شدند یا حتی یوسف افتخاری زندانی دوره رضاشاه و فعال کارگری دهه ۱۳۲۰ که از همان ابتدا با تودهایها مرزبندی داشت، با قبول مارکسیسم از دیگران متمایز بودند. فاشیستها و پیروان آلمان نازی نیز تا حدودی به این گروه نزدیک بودند و از تعلیمات و آموزههای سوسیال ناسیونالیستهای آلمان (نازیها) تغذیه میشدند.
با این همه احزاب، جمعیتها و سازمانهای این دوره را از این منظر در چهار دسته زیر میتوان از هم مجزا کرد:
الف)احزاب و جمعیتهای مذهبی:
تعداد معتنابهی از تشکلهای این دوره به احزاب، جمعیتها و گروههای مذهبی اختصاص داشت. بعد از شهریور ۱۳۲۰ در اکثر شهرهای کشور عدهای از علاقهمندان به مسائل سیاسی و اجتماعی که ضمنا اعتقادات مذهبی داشتند، به منظور حل مسائل و مشکلات جامعه به دور هم جمع شدند و جمعیتی سیاسی یا فرهنگی و یا اجتماعی به وجود آوردند و به فعالیت پرداختند. بیشتر این جمعیتها منطقهای و غیر فراگیر بودند. حتی چند تشکل عمده مذهبی همچون «جمعیت خداپرستان سوسیالیست» که بعدها به «حزب مردم ایران» تغییر نام یافت و «فداییان اسلام» یا «مجمع مسلمانان مجاهد» و «اتحاد مسلمین» نیز احزاب سراسری نبودند. گرچه این چهار تشکل از بقیه مهمتر و گسترة فعالیت بیشتری داشتند، ولی در مقایسه با «حزب دمکرات ایران» یا «حزب اراده ملی» و «حزب توده» بسیار کوچکتر بودند.
خواستههای بیشتر تشکلهای مذهبی در چهارچوب رعایت قوانین و مقررات شرعی و دینی (همچون منع فروش مشروبات الکلی، رعایت حجاب اسلامی، تعطیلی مراکز فساد و فحشا، آزادی برگزاری مراسم و شعائر مذهبی) و حل مشکلات و گرفتاریهای روزمره زندگی مردم (همچون گرانی ارزاق یا فساد اداری و رشوهخواری) بود. به جز این مسائل مقابله با تفکرات افراد و گروههای الحادی نظیر احمد کسروی و «حزب باهماد آزادگان» و حزب توده از خواستههای اولیه و اصلی آنان به شمار میرفت.
از نظر این گروهها کسانی همچون کسروی ریشه دین و مذهب را میسوزانند و حزب توده و کمونیستهای کافر نیز در صورت قدرتیافتن در ایران، همچون حکومت شوروی درب مساجد را بسته، اجرای اعمال و مناسک مذهبی را ممنوع میسازند و به مقابله با دین و دینداری برخواهند خاست. در نتیجه مقابله با آنها ضرورت تام و تمام دارد. در میان این گروههای مذهبی، وضعیت فداییان اسلام و جمعیت خداپرستان سوسیالیست با دیگر گروهها متفاوت بود. این دو گروه جدای از اختلافات اصولی با یکدیگر، نگاهی ایدئولوژیک به دین داشتند. فداییان اسلام با نگرش سنتی و خداپرستان با نگاهی مدرن به مذهب، میکوشیدند که راه حل معضلات و مشکلات جامعه را بیابند و به جامعه عرضه کنند. برنامه حکومت اسلامی که فداییان اسلام منتشر کردند، تلاشی در همین راستا بود. در سمت دیگر خداپرستان سوسیالیست بر آن بودند که با تلفیق مذهب و سیوسیالیسم، به راه حل مناسبی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه برسند.
ب) احزاب ملیگرا:
آشنایی ایرانیان با ناسیونالیسم به مثابه یک مکتب سیاسی جدید از اواخر قرن گذشته صورت گرفت. وقوع جنگ جهانی اول احساسات ملی (ناسیونالیستی) در ایران را تشدید کرد و به دنبال آن، در دوران رضاشاه ملیگرایی (ناسیونالیسم) به ابزاری در دست حکومت خودکامه وی درآمد و شکل افراطی (شووینیستی) به خود گرفت. در این دوره در جریان تأسیس احزاب، اندیشه و احساسات ملی کاربرد فراوانی یافت؛ به نوشته لنچافسکی: «سیمای تمامی این احزاب سیاسی را تمایلات ناسیونالیستی مشخص میکرد. »(لنچافسکی، ص۲۳۲)
در این میان برخی از گروهها با دیدی کاملا ابزاری، برخی با برداشتی افراطی از ناسیونالیسم و برخی نیز رویکردی منطقی و معتدل به ناسیونالیسم داشتند. برای نمونه حزب پانایرانیست حزبی با گرایش افراطی نسبت به ملیگرایی محسوب میشد. پان ایرانیستها در دورهای که استقلال سیاسی ایران همواره دستخوش دخالتهای بیگانگان بود، در پی آن بودند که سرزمینهای جداشده از ایران دردوره قاجاریه را به ایران بازگردانند و صحبت از «فلات ایران به زیر یک پرچم» را مطرح میکردند. (انقطاع۱۳۷۹، ص۲۰)
در میان احزاب و جمعیتهای ناسیونالیست، جمعیتها و احزابی همچون «حزب ایران»، «مردم ایران»، «ملت ایران» و «میهن» از جمله احزاب ماندگار و معتدل ملیگرا به شمار میرفتند.
اما مهمترین و منشأ اثرترین جمعیت معتقد به ناسیونالیسم در این دوره، همانا «جبهه ملی ایران» بود که در آبان ۱۳۲۸ به دست جمعی از شخصیتهای ملی و در رأس آنها دکتر محمد مصدق تشکیل شد. جبهه ملی ایران تحت تأثیر مواضع دکتر مصدق معتقد به سیاست «موازنه منفی» یا عدمی بود که نتیجهاش عدم تبعیت از هر دو بلوک قدرت آن دوران یعنی امپریالیسم و کمونیسم بود. این در حالی بود که جبهه ملی معتقد به داشتن رابطه با همه کشورهای جهان بود.
ج)احزاب چپ:
نماد احزاب چپ از این دوره به بعد در ایران «حزب توده ایران» است. به جز حزب توده و جمعیتهای وابسته به آن، جمعیت «هیأت مرکزی اتحادیه کارگران ایران» به رهبری یوسف افتخاری، «جمعیت سوسیالیستهای حزب توده ایران» به رهبری خلیل ملکی که عمر کوتاهی داشت، «گروه حجار» و… از دیگر تشکلهای معتقد به مارکسیسم و به اصطلاح اندیشه چپ به شمار میرفتند.
حزب توده به دلیل ارتباط منظم و روشمند با حزب کمونیست شوروی و برخورداری از حمایتهای فکری، مالی و تدارکاتی روسها و کمینترن، در مقایسه با دیگر احزاب و گروهها از برتری چشمگیری برخوردار بود؛ اما یوسف افتخاری و هیأت مرکزی اتحادیه کارگران که معروف به داشتن عقاید تروتسکیستی بودند و همچنین جریان انشعابیون از حزب توده به رهبری خلیل ملکی از این حمایت، تغذیه فکری و حمایتهای سیاسی، تبلیغی بهرهای نداشتند. جریان یوسف افتخاری در اواخر دهه ۱۳۲۰ عملا از میان رفت. خلیل ملکی هم چندی بعد از انشعاب از حزب توده، به همراه مظفر بقایی «حزب زحمتکشان ملت ایران» را تشکیل داد؛ اما در میانه راه از او هم جدا شد و «حزب زحمتکشان ملت ایران ـ نیروی سوم» را تأسیس کرد که بعد از کودتای ۲۸ مرداد نامش تغییر یافت.
د) احزاب محافظهکار:
بخش زیادی از احزاب و جمعیتهای این دوره در گروه احزاب محافظهکار جای میگیرند. هدف این گروه از دستجات سیاسی، حفظ نظم موجود بود و با آنکه عموما ایدئولوژی مدون شده و منطبق بر مکتب خاصی نداشتند، از جهت اقتصادی طرفدار نظام سرمایهداری، از جهت سیاسی طرفدار سرکوب آزادیها و حفظ نظام پادشاهی و از جهت فرهنگی و اجتماعی، خواستار آزادیهای عمومی بودند. در زمینه سیاست خارجی، این احزاب عموما از سیاستهای بریتانیا جانبداری میکردند. حساسیت عمده این گروهها، مقابله با اندیشه چپ و نفوذ شوروی در ایران بود. نمونه پیش روی آنها قدرت گرفتن و حاکمیت بلشویکها در روسیه و بلوک شرق بود و این دستجات و احزاب تلاش میکردند تا از تکرار آن در ایران جلوگیری کنند. در این باره لنچافسکی مینویسد: «برای مقابله با تبلیغات کمونیستها وجود یک حزب سیاسی نیرومند ضروری بود… در سال ۱۹۴۳[ ۱۳۲۲] این خلأ پر شد. در سپتامبر همان سال سیدضیاءالدین… از تبعیدگاه بازگشت و عناصر ضد کمونیست را به دور خویش گرد آورد.»(لنچافسکی، ۱۳۵۱، ص۲۰۶)
به جز حساسیتهای سیاسی و مذهبی، حساسیتهای طبقاتی نیز به این موضوع دامن میزد. در بخش پیشین درباره هدفهای افراد و خانوادههای متنفذ برای تشکیل احزاب مطالبی مطرح شد. در همینباره یکی از پژوهشگران درباره تلاشهای کارخانهداران و کارفرمایان برای مقابله با تشکیل و تجهیز احزاب مینویسد: «وی [تقی فداکار] تلگراف اعتراضی به علی سهیلی نخستوزیر فرستاد که: کارفرمایان با تبانی مرتجعین زیر پوشش یک حزب سیاسی ساختگی به نام «نهضت ملی» به آزار کارگران میپردازند. نه تنها دستههای اوباش زیر لوای حزب به کارگران حملهور میشوند، بلکه در داخل کارخانهها نیز کارگران را برای پذیرفتن عضویت حزب مزبور به ستوه میآورند.» (لاجوردی، ۱۳۶۹، ص۲۷۹)
۵ ـ سازماندهی و اداره:
احزاب بعد از شهریور ۱۳۲۰ از نظر تشکیلاتی و سازماندهی شباهت اندکی با یک حزب به معنای واقعی آن داشتند و بیشتر نظیر یک محفل و باشگاه کاریابی بودند تا حزب سیاسی. جلال عبده از فعالان سیاسی این دوره مینویسد: «این احزاب نتوانستند سازمان مرتبی به خود بدهند و از لحاظ ایدئولوژی هم باید اذعان کرد که احزاب جدید معرف ایدئولوژی خاصی نبودند. فقدان تجربه حزبی موجب گردید که یک حزب صحیح بر اساس تشکیلات مرتب با اساسنامه و برنامه روشنی پایهگذاری نگردد…تنها حزب توده بود…»(جلال عبده، ۱۳۶۸، ج اول، ص۱۵۵)
در این احزاب آموزش حزبی، روابط سازمانی و اصول تشکیلاتی جای ویژهای نداشت. این امر سبب میشد تا عمر آنها کوتاه بوده و نیروهای آنان یا جذب سایر دستجات شوند و یا بعد از مدتی از فعالیت سیاسی کناره بگیرند.
در دوره مورد بحث به جز حزب توده و شورای متحده مرکزی کارگران که دارای تشکیلات منسجم و منظمی بودند، احزاب «ایران»، «مردم ایران»، «اراده ملی»، «دمکرات ایران»، «فرقه دمکرات آذربایجان» و «حزب دمکرات کردستان» نسبت به سایر احزاب، سازمان متشکلتری داشتند و تا اندازهای رعایت مسائل تشکیلاتی در آنها به عمل میآمد.
دوره دوازده ساله ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ در حقیقت دوران طلایی احزاب در ایران بود. آزادی فعالیت احزاب در این دوران و بهویژه دو سال پایانی آن یعنی در زمان حکومت دکتر مصدق به میزانی بود که پارهای اوقات طرفداران دکتر مصدق را نیز به واکنش و مخالفت وامیداشت. (کاتوزیان، ۱۳۷۱، ص۳۰۹) حاصل این آزدی، رشد فکری و آگاهی مردم نسبت به حقوق و سرنوشت خود و کشور بود و بزرگترین ثمرهاش نیز پیروزی مردم در ملی کردن صنعت نفت وغلبه بر بریتانیا بود.
دوره سوم:۱۳۳۲ـ۱۳۳۹
روز ۲۸ مرداد دفاتر احزاب و فعالان حزبی از نخستین هدفهای عمّال کودتا بود. اوباش قبل از حمله به ساختمان رادیو و منزل دکتر مصدق، به دفاتر احزاب هجوم آوردند: «از ساعت ۱۰ صبح بود که عملیات اصلی تظاهرکنندگان با حمله به مرکز حزب ایران شروع شد. تظاهرکنندگان که چندین دسته بزرگ را تشکیل میدادند… به مرکز حزب ایران، حزب پانایرانیست، روزنامه باختر امروز، روزنامه شورش، مرکز نیروی سوم حمله کرده وآن مراکز را آتش زدند.»(روزنامه اطلاعات ۳۱ر۵ر۳۲) در شهرستانها نیز مراکز احزاب هدف این حملات قرار داشت.(اطلاعات ۱۰ر۶ر۳۲)
در این میان حزب توده تا چندی به صورت مخفی و در حالی که سخت زیر فشار رژیم قرار داشت، به فعالیتهای جسته وگریخته خود ادامه داد. برگزاری تظاهرات محدود و پراکنده در تهران وچند شهر دیگر، توزیع اعلامیه و روزنامه مردم اقدامات آن دوره حزب توده بود که در جریان کودتا منفعلانه تنها نظاره گر پیروزی کودتاچیان بود. این فعالیتهای تودهایها که با تشکیل هستههای نظامی و آموزش فعالیتهای چریکی و جمعآوری سلاح و نارنجکسازی همراه بود، تا اواسط سال ۱۳۳۳ ادامه یافت؛ اما در شهریور ۱۳۳۳ با کشف شبکه نظامی حزب و بازداشت گسترده اعضای سازمان نظامی و در پی آن، اعضا و هواداران حزب و سپس رهبران، سبب شد تا فعالیتهای حزب به شدت کاهش یابد. پس از چندی وضعیت به جایی رسید که از حزب توده نیز به جز اعلامیههایی که در خارج چاپ و منتشر میشد، اثر دیگری در فضای سیاسی کشور باقی نماند.
«فداییان اسلام» در ابتدا به دلیل موافقت با کودتا، از تعقیب وبازداشت مصون ماندند؛ اما بعد از چندی که به ماهیت کودتا و کودتاگران آگاه شدند، به مقابله با آن برخاستند. به دنبال ترور ناموفق حسین علاء ـ نخستوزیر وقت ـ در سال ۱۳۳۴ نواب صفوی و تعدادی از یارانش نیز بازداشت و محاکمه شدند. اعدام نواب صفوی و سه تن دیگر از اعضای فداییان اسلام، آنان را نیز از صحنه سیاسی ایران خارج ساخت.
ادامه دارد
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید