مصباح النجاة فی اسرار الصلاة اثر کیست؟ / علی اکبر صفری

1395/5/27 ۱۱:۰۹

مصباح النجاة فی اسرار الصلاة اثر کیست؟ / علی اکبر صفری

کتاب مصباح النجاة فی اسرار الصلاة یا با عنوان اصلی «صباح النجاة فی اسرار الصلاة وسرّالاستغفار بین النشأتین» در موضوع فلسفه و اسرار عرفانی نماز در سال 1252 ق در اصفهان به نگارش رسیده است.

 

کتاب مصباح النجاة فی اسرار الصلاة یا با عنوان اصلی «صباح النجاة فی اسرار الصلاة وسرّالاستغفار بین النشأتین» در موضوع فلسفه و اسرار عرفانی نماز در سال 1252 ق در اصفهان به نگارش رسیده است.

این اثر در سال 1358ق به دستور آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری به تصحیح شیخ غلامحسین نوری نجفی تصحیح شده و در1337ش/1378ق احمد فرهومند کتابفروش تهرانی آن را در 298ص وزیری همراه با تذکرة المتقین منتشر کرده است. و بار دیگر نیز درسال 1391ق/1350ش تجدید چاپ شده است. در سال 1390ش انتشارات مسجد مقدس جمکران مختصری ازاین کتاب را با عنوان «مختصر مصباح النجاة فی اسرار الصلاة وسرّ الاستغفار بین السجدتین» در 183ص وزیری به طبع رسانیده است. در این چاپ افزون بر نسخه چاپ پیشین از نسخه خطی کتابخانه دانشگاه تهران استفاده شده است. در این چاپ‌ها مؤلف این کتاب شیخ عبدالحسین تهرانی مشهور به شیخ العراقین (درگذشته 1286ق) معرفی شده است. در دو نسخه خطی کتابخانه مدرسه نمازی خوی شمـارۀ 536، و کتابخانه آستان قدس شمـاره 1041 نام مؤلف عبدالحسین شیخ العراقین ثبت شده است.  در نسخه کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی به شمـاره 757 (فهرست کتابخانه آیت الله مرعشی ج19ص382-383) نام مؤلف شناخته نشده است. در نسخه کتابخانه دانشگاه تهران شمـــاره 2880 (فهرست کتابخانه دانشگاه تهران ج 10ص 1726-1729) نام مؤلف شیخ حسین همدانی ثبت شده است که اشتباه است. منبع استناد در این فهرست یادداشت آغاز نسخه بوده که به قلم شخصی نا آشنا به تاریخ نوشته شده و در احتمالی این کتاب را به شیخ حسین بن عبدالصمد همدانی (پدر بزرگوار شیخ بهایی) که چند قرن با تالیف این اثر فاصله دارد، نسبت داده است و در فهرست دانشگاه همدانی که نام قبیله مشهوری در یمن است و به شهرت همدانی تغیر یافته است.

نسبت این تالیف به شیخ العراقین به منابع کتابشناسی و زندگینامه ای مانند الذریعه (ج21ص 122) و فهرست کتب چاپی فارسی (ج4 ص 4778) و تراجم الرجال  (ج 2 ص 25) و فهرست نسخه‌های عکسی مرکز احیاء (ج3 ص 13-14 )و دایرة المعارف تشیع (10 ص 177) و مؤلفین کتب چاپی فارسی (ج3 س739 ) و نیز راه یافته است.

این کتاب اثر شیخ العراقین نیست. زندگی نامه نویسان در شرح زندگی او به چنین کتابی اشاره نکرده اند و سه کتاب در فقه و رجال برای او برشمـرده‌اند  هم‌چنین  به شاگردی او در نزد سید شفتی اشاره ای نکرده اند. در نسخه خط مؤلف که در دانشگاه تهران نگهداری می‌شود، نشان مهر او عبارت «عبده محمدحسین» و «احب الله من احب حسینا» و «لا اله الله الملک الحق المبین» است و این با نشان مهر شیخ العراقین همخوانی ندارد و هم‌چنین  خط او نیز خط شیخ العراقین نیست.

مصحح این اثر مرحوم شیخ غلامحسین نوری نجفی، در صفحه 26در ذیل مطلبی که نویسنده از حجة الاسلام شفتی با عبارت «استادنا و مولانا » یاد کرده، دلیل آورده؛ چون شیخ عبدالحسین شیخ العراقین از شاگردان عالم بزرگ محمد ابراهیم قزوینی بوده و همدرس با تنکابنی؛ صاحب قصص العلماء و از سوی دیگر صاحب قصص العلماء از شاگردان سید شفتی است در نتیجه شاگردی سید شفتی برای شیخ العراقین نیز اثبات شده و این اثر به قلم شیخ عبدالحسین تهرانی است.

نویسنده در مقدمه كتاب از خود با عبارت «یقول عبد مولاه الحسین علیه السلام » یاد نموده است و در (صفحه های 10و 26) به شاگردی خود نزد سید محمدباقر شفتی ( متوفی 1260) اشاره و از او با تعبیر«استادنا» و القاب دیگر ستایش فراوانی کرده است. نویسنده این کتاب در سرودن اشعار فارسی و عربی ید طولائی داشته و برخی از اشعار خود را در این کتاب آورده است.

نویسنده در این کتاب از دو اثر خود نیز نام برده است؛ وی در احوال عبادت حضرت سید الساجدین امام زین العابدین علیه السلام نوشته است:

...و این حقیر نیز در دیباچه کتاب مبکی که در روضه تالیف نموده در وصف سرشک قصیده ای آورده که چند فرد آن مناسب این مقام است. لمؤلفه:

این چه آب است که از دیده برون میآید           که به قدر از گهر و لعل فزون میآید

کتابی در حوالی این تاریخ در دست است که نام آن«مبکی العیون» و موضوع آن نیز روضه است.  از این کتاب نسخه‌هایی در کتابخانه آیت الله گلپایگانی به شمـــاره 1086، کتابخانه آیت الله مرعشی به شمـاره 5006 و کتابخانه مدرسه سپهسالاربه شمـاره445  و... نگهداری می‌شود. نویسنده آن اثر شیخ محمدحسین بن محمدابراهیم شیرازی گیلانی از شاگردان سید شفتی بوده و این کتاب را در صد و بیست مجلس فراهم آورده است و از خود با عبارت:«ابن محمد ابراهیم الجیلانی محمد حسین شیرازی » نام برده است. ولی این قصیده هجده بیتی( بر اساس نسخه مدرسه نمازی خوی) در این کتاب نیامده است. با جستجو در آثار شیرازی بدست آمد؛ وی این قصیده که در اصل بیست و پنج بیت است، برای بیماری چشم استادش سید شفتی که ده ماه درمان آن به طول کشیده و پیوسته از آن اشک جاری می‌شده ، سروده است.

متن کامل این قصیده در اثر دیگر شیرازی؛ کتاب اللؤلؤة المنتثر(برگ 6پ) آمده است. نویسنده مصباح‌النجاة: چنان که در انجامه نسخه به قلم خود نگاشته در سال 1252ق در سن سى سالگى در اصفهان قلم زده است و اصل آن را در تاریخ 1250ق نوشته است. مؤلف در (ص158) چنین نوشته است:

تا کنون که سنه 1250 هزار و دویست و پنجاه است با تواتر دواعی و اهل انکار نامتناهی مطلع نشدیم که کسی توانسته اتیان به سوره‌ای مثل قرآن نموده باشد.

با حساب سی سالگی، سال ولادت مؤلف در 1222ق است و در (صفحه های 10و 26) به شاگردی خود نزد سید محمدباقر شفتی ( متوفی 1260) اشاره و از او با تعبیر«استادنا» و القاب دیگر ستایش فراوانی کرده است. نویسنده این کتاب در سرودن اشعار فارسی و عربی ید طولائی داشته و برخی از اشعار خود را در این کتاب آورده است. نمونه‌ای از قصیدۀ مؤلف در دیباچه كتاب مصباح النجاة چنین است:

حمد ایزد واجب آمد از نخست

بزم هستی را ز كتم نیستی

در حقیقت اسم و رسم از من نبود

... ما همه واماندگانیم از وطن

عقل ما از عالم قدس آمده

بس جواهر حضرت یزدان پاك

صفحۀ هستی ز زنگ ریب شست

از عنایت داد زیب و زیستی

یافتم از ظلّ حقّ نور وجود

هم‌چو ماتم‌دیدۀ بیت‌الحزن

روح ما از محفل انس آمده

از كرم آمیخت در این قبضه خاك

وی در تاریخ تحریر مصباح النجاة ( سال 1250ق) بنا داشته این قصیده را در کتاب مبکی نیز بیاورد که به دلایلی نیاورده است ولی متن کامل این قصیده را در اثر دیگرخود؛ کتاب اللؤلؤة المنتثر(برگ 6پ) ثبت کرده است.

 شیرازی در کتاب مبکی در باب « ثواب زیارت سیدالشهداء و وقایع کربلا» تاریخی از حادثه حمله وهابی ها به کربلای معلی در سال 1216ق و وقایع حمله به کربلا در حوالی سال 1258 به گزارش چاووشها وشاهدان عینی نوشته است:

 

«باب ثواب زیارت سید الشهداء؛ وقایع کربلا»

«... تا حال چند فتنه وارد شده. آنچه ما را در خاطر است، یکی قتل وهابی است که در سی و پنج سال قبل از این واقع شده، سعود نامی از نواصب خروج نمود و جمعیّتی را فراهم آورد. در وقتی که اهل کربلا به نجف اشرف به زیارت غدیر مشرّف شده بودند. آن جماعت فرصت غنیمت شمـرده بی خبر به کربلا ریختند. قتل و غارت بسیار کردند. چوبها و ضریح مقدسه را شکسته سوزانیدند و قهوه خوردند تا آنکه سید المجتهدین رئیس الدنیا و الدین آقا میر سید علی (اعلی الله مقامه) به هند نامه نوشتند که وجهی به جهت صرف قلعه کربلا فرستادند و محصور نمودند و جمعی از اعراب را از خارج داخل نمودند که ایشان محارست کربلا نمایند.

ایشان را هر یک استعدادی به هم رسید، حتی آنکه از وفور مال اشتغال به معاصی نمودند معتمدی نقل کرده، که در خیمه¬گاه، شیشه شراب بردند. فردای آن روز خود به خود بدون سبب یکباره قحطی عظیمی واقع شد؛ به حدّی که استخوان پوسیده و پوست جومی خواستند و میسر نمی شد تا آنکه زنی با شوهر خود طفلی داشتند و از شدت گرسنگی راضی به کشتن طفل خود شدند طفل را از دروازه بیرون آورده به پشت تلّی نشستند. متحیّر چون جوع زور آور می شد، راضی به قتل می شدند و چون محبّت فرزندی به حرکت می آمد، باز می ماندند تا آنکه مرد گفت: ما هر سه بمیریم به از آن است که طفل ما نباشد. پس طفل را گفتند: برو عقب این تل، قدری نان و خرماست، بیاور! چون طفل رفت، مرد سنگی برداشت که از عقب رود و بر سر طفل زند؛ ناگاه طفل آمد و دو گوش برّه آهویی را به دو دست گرفته به نزد ایشان آورد، گفتند: این کجا بود؟ گفت: خودش به نزد من آمد. پس مسرور شده به شهر آمدند و کیفیّت را به رئیس المجتهدین مرحوم آقا محمد باقر بهبهانی عرض داشتند. ایشان فرمودند: چون شدّت به منتهی رسید، خالق عالم رحم فرمود، فرج خواهد شد. فردا خود به خود ارزانی خواهد شد و جنس وفور هم رسانید و مدت قحطی پنجاه و دو روز طول کشید.

 بعد از آن باز فراوانی و کثرت نعمت به همه رسید؛ باز طغیان نمودند تا بلیّه طاعون وارد شد. باز کربلا را خالی کرد. روزی از هزار متجاوز می مردند تا آنکه طبقه تازه در آن ولا به هم رسید باز بعد از مدتی جمعیت شده چون طغیان نمودند، لشکر روم محاصره نمودند و یازده ماه محصور بود و خلق، خون و پنبه دانه می خوردند. تا آنکه میر آخور، که سردار لشکر بود از غیب سیلی خورد و لشکر خود به خود از کربلا برخواستند.

جمعیت بسیار شد به حدّی که خانه ای به قدر قفس به مبلغ خطیر ابتیاع می شد و عمارات عالیه احداث نمودند و جمعی از شاهزاده گان قجر از ایران فرار کرده در آن ارض اقدس ساکن گردیدند و فسق و فجور شایع شده و انواع معاصی فاش به ظهور می رسید. حتی از خدّام چیزها بروز کرد تا آنکه جناب سیدالشهدا(ع) را در خواب دیده بودند که آن جناب فرموده بودند، آنچه از ایّام حال از مجاورین به من می رسد، در روز طف بر من وارد نشد و جمعی از اشرار عرب که ملقّب بیارمباز  بودند سرکشی نموده از پادشاه یاغی شدند.

پادشاه طاغی لشکر گزاف بر سر کربلا کشیده بیست و پنج روز محاصره نمودند از عسکر او جمع بسیار به قتل رسیدند تا آنکه یک سمـت کربلا را خراب نمودند. طلوع فجر عسکر به شهر ریخته و قتل و غارت بسیار نمودند.

جمعی از سادات و علما و خلق بسیاری از شیعیان و مجاورین از زن و مرد و طفل را به قتل رسانیده که عدد مقتولین قدر متیقّن آن دوازده هزار بود و لیک بیست و پنج هزار نیز نقل کرده اند. و اموال آنچه بود به قدر دو کرور به غارت بردند و زنان بسیاری اسیر و دستگیر نمودند.

آه این قضیه کمتر از روز عاشورا نیست. در حال تحریر، چاووش و زوار کربلا مراجعت نموده و در مسجد جامع بید آباد اصفهان بر منبر شرح واقعه ی جدیده را ایراد نمودند. .. آه این صدمه ایست که مثل آن در اسلام واقع نشده. اگر چه بعضی مستحق سیاست و تأدیب بودند و لیک در میان علما و صلحا و سادات بسیار بودند. و بعضی عجزه و مساکین که آن ها به طفیل اشرار سوختند. بلی عذاب الهی وقتی وارد شود، بی گناه را هم فرو گیرد...

چون عذاب الهی نازل شود، نیک و بد را فرو گیرد حال اینها که به مقام شهادت فایز شدند، منتهی آرزو و رستگاریست. هیچ موتی بهتر از این اتفاق نمی افتد... ولیک عقده ای در دل است؛ حکایت زنان عفیفه از خانواده شیعه است که ایشان را تا شام و حلب بردند و حال قدری گریه بر این شهدای تازه کنیم که هفت صد نفر از علما و سادات علویّه را سر بریدند. مردم به صحن مقدس پناه بردند. عسکر داخل صحن شدند و فشنگ بر ایشان انداختند به هر تیری از سی و چهل متجاوز، به خاک می ریخت. چاووش گفت: پنجاه نفر از شیعیان را دیدم سر و پای برهنه، دست و پای آن ها را بسته و به چوب می زدنند و به بغداد بردند.

در سر هر کوی، ده نفر را گردن زدند. معلوم نیست که اینها کمتر از عیال آن حضرت باشند، آخر هرچه بودند، پناه به آن آستان برده بودند...»

از این تاریخ بر می‌آید کتاب مبکی العیون را سالها پس از تالیف مصباح النجاة ، پس از سال 1258 ق نوشته است.

این نویسنده در باب«فضیلت حسنین (عهما)» کتاب مبکی العیون به تالیف کتاب اسرار الصلاة که همان کتاب مصباح النجاة فی اسرار الصلاه و سرّ الاستغفار بین السجدتین است، اشاره دارد:

پس باید انسان پیوسته در مقام توبه باشد از اینکه دار دنیا، دار توبه است و از اینکه بین السجدتین در نماز استغفار می‌کنند و سرّ آن را به تفصیل در رساله اسرار الصلاة ایراد نموده‌ام.

اثر دیگر مؤلف که به آن ( ص 141)اشاره کرده، رساله شرح حدیث زینب عطاره است :

این حدیث اگر چه به قواعد هیئت منافی است، چه مهندسین بر کرویّت ارض برهان است ولیکن حقیر در این باب رساله ای نوشته و این دو سلسله را بهم رشته و آن رساله در رفع تنافی کافی است.

این رساله در مجموعه شمـاره 4403 در مرکز احیاء میراث اسلامی ( فهرست مرکز احیاء ج 10 ص 503-504) نگهداری می‌شود. این مجموعه دربردارنده رسائل شیخ محمد حسین بن محمد ابراهیم شیرازی گیلانی است. و نام اثر یادشده، جنة معاطرة مرضیّة فیها تحقیق حدیث زینب العطارة الرضیّة است. آغاز این اثر چنین است:

لنذکر هاهنا توجیه خطر بالبال لحدیث زینب العطارة حین قرائتنا مطالع الانوار وحدائق الانوار مصداق ما یقال حاکیا عنه بعض الحال... .

این رساله در 18 برگ ( 76ر- 93پ) تالیف شده است.

با این آگاهی، بر می‌آید که محمدحسین شیرازی متولد 1222ق در شیراز بوده و پس از ده سال شاگردی در نزد حجة الاسلام شفتی، مدت پنج سال نیز درعتبات عالیات به تحصیل اشتعال داشته است. وی دارای جایگاه ویژه ای درعلوم فقه و معارف اهل بیت علیهم السلام بوده و سید شفتی در اجازه اجتهادی _که درپایان نسخه اجوبة مسائل الهند آمده_ او را چنین ستوده است:

الجناب العالم العامل الکامل صاحب الفصائل و الفواضل الراسخ فی فنون العلوم بعنایة الملک القیّوم ولدی المویّد و سندی المسدّد الشیخ محمد حسین الشیرازی النجفی و قد فرد علی جملة من الزمان و صنّف فی اصناف العلوم ما وضح ببیان فهو بحمد الله من عمدة العلماء الراشدین و أفضل الأمناء المعتمدین و ممّن حصل له ملکة الإجتهاد و قوّة الترویج و إرشاد العباد و قد أجزت له أن یروی...

وی بر اساس یادداشتی در انجامه نسخه اصل مصباح النجاة در سال 1272 در تهران بسر می‌برده است. و تاریخ ولادت دو تن از فرزندانش را«محمدکریم1250» و «محمدحسن 1272» در پشت نسخه ثبت کرده است.

جز سه اثر مصباح النجاة و مبکی العیون و شرح حدیث زینب عطارة آثار دیگری نیز از این مؤلف در دست است، که عبارتند از:

1. اجوبة مسائل الهند؛ برخی تاجران شیرازی مقیم هند از سید شفتی سوالاتی پرسیده اند و ایشان پاسخ آن را به محمد حسین شیرازی امر کرده و او جواب گفته است. موضوع این سوالات درباره مسائل بیع، وکالت، صلح ،شراکت و غیر فقهی مانند نبوّت حضرت رسول‌اکرم؟ص؟ است.

2. تفسیر دو آیه <من كل شیء خلقنا زوجین اثنین> و آیه <ومن كل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین> «برگ 67ر-69پ» این اثر نیز در پاسخ به سید شفتی نوشته است.

3. خطبه توحیدیه.آغاز:« من الخطب التی أنشأتها فی التوحید ایّام العزلة عن الناس و الریاضة هذه الحمدلله الذی ضلّت طوامع العقول فی مهمه ملکه و کبریائه...»( برگ 43ر -46پ)

4. تحقیق درباره تفسیر کلمه مآرب در آیه (قال هی عصای اتوکا علیها واهش بها علی غنمی ولی فیها مآرب اخری) ( برگ 93ر – 99پ)

5. لمعة شارقة نیّرة طالعة درباره بحثی در مجلس سید شفتی درباره عبادت شب قدر گرفتن قرآن به دست و گشودن آن و نقدی بر دستورالعمل علامه مجلسی درزادالمعاد (برگ 101ر- 105پ)

6. رساله ای کوتاه درباره استخاره با قرآن و اقتباس از مفهوم آیه اول در برگ اول ( برگ 106- 113پ)

نسخه ای از این آثار همراه با شرح حدیث زینب عطاره درمجموعه رسائل شیخ محمد حسین شیرازی موجود در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی به شمــاره 4403 ( فهرست مرکز احیاء ج 10 ص 503-504) معرفی شده است. در پایان این مجموعه اجازه روایت سید شفتی به نویسنده به تاریخ غرّه ربیع الاول 1257 نیز موجود است. تصویر این اجازه در فهرست مرکز احیاء ج10 ص 505 منتشر شده است.

7. فهرست مطالع الانوار؛ فهرستی جامع برای جلد چهارم مطالع الانوار سید شفتی که نسخه‌ای از آن به شمـاره 11846 در کتابخانه آیت الله مرعشی(فهرست کتابخانه مرعشی ج30 ص 99-101) نگهداری می‌شود.

8. ارجوزه درتحقیق معنی عدالت ؛ که ضمیمه نسخه پیشین است و در شصت و هشت بیت به عربی سروده شده است.

9. اللؤلؤة المنتثر؛ فقه منظوم که از کتاب طهارت آغاز شده و تا باب مطهرات( آب باران) در آن آمده است. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه آیت الله مرعشی شمـاره 2108 ( فهرست کتابخانه مرعشی ج 6 ص 121) موجود است. در آغاز این نسخه اجازه اجتهاد سید شفتی به نویسنده به تاریخ 1253 آمده است. تصویر این اجازه در پایان جلد 6 فهرست مرعشی به طبع رسیده است. وی در آغاز این نسخه فصلی از زندگی خود را قلم زده است.

10. کتابی درباره مسئله بیمه. مؤلف آن را به دستور سید شفتی انجام داده است. مؤلف مسئله بیمه، درآن روزگار را در پاسخ به سوالی در کتاب اجوبة مسائل الهند ( برگ 2 پ) چنین شرح داده است:«هرگاه زید با عمرو شریک زید در هندوستان پای خرید و عمرو در ایران پای فروش زید مبلغ معیّنی از بابت شراکت حمل جهازها می‌نماید و در هندوستان اشخاصی چند هستند که تنخواه را بیمه می‌نمایند به این معنی که ده نیم تنخواه را می‌گیرند و شرط می‌کنند که چنانچه تو حمل جهاز کرده‌ای در عرض راه جکامی از قبیل سرق و غرق و حرق رسید از عهده قیمت تنخواه بر می‌آییم و چنانکه به سلامت رسید ده نیم مأخوذه از خود من باشد و بعد جکام به تنخواه مشترکه برسد و زید قیمت تنخواه...».

وی در مقدمه کتاب اللؤلؤ المنتثر در بخش زندگینامه خود به تالیف این اثر اشاره کرده است:

...فشددت الرحال و ادلجت فی المنازل مع الاستعجال من بلدة شیراز الی اصفهان صان الله عن الحدثان حتی وصلت الی جنابه و أقمت ببابه فوجدته ضعف ما یقال فیه من المکارم و المجد و الکمال فلبثت عنده عشر سنین للتفقه فی الدین فاعترفت من منهل کل علم رحیقا و استخرجت من بحره لئالی... و کنت لازال مورد العنایته مستفیضا بافاضاته ملازما بخدمته مستغرقا بنعمته... فورد علیه ایّده الله تعالی فی خلال تلک الاحوال من بلاد الهند مسائل بید سفیر عاجل منهما المسئلة المعروفة منهم بیمه التی صارت ببلاد الفارس عند التجار معرکة عظیمة یستفتون جنابه لیجعلون الحجة فیها کتابه و کان به سلّمه الله یومئذ رمد شدید و للسفیر عجلة و حثّ أکید فکان السفیر یأتی بعد سفیر و لکل منهم صراخ و نفیر حتّی راقبونی فی جمیع الأحوالی و ضیّقوا فی السعی له مجالی فکنت انا علی ذالک لا أطیق و رمده من کثرة دموعه و قلة هجوعه لایفیق و لقد مدحت دموعه یومئذ بالفارسیة:

این چه اشکی است که از دیده برون می‌آید        یا ثریاست که از چرخ برون می‌آید

... حتی مضت علی ذلک عشرة اشهر و الرمد لایقصر فاستأذنته فی الجواب تلک المسائل فأمرنی به فکتبتها مع الدلایل حتی صارت مسئلة البیمة متصورة علی ثمانین و أربعمائة صورة فدوّنتها فی کتاب و عرضته علی ذلک الجناب فبحمدالله اللطیف طابق رأیه الشریف... تم سافرت من حضرته و تشرّفت فی الارض المقدّسة بتقبیل الروضات القدسیة بالغری و الحایر علی مشرّفها السلام و مضت هناک خمس سنین دایرا و مشتغلا بالعلوم الدین بملازمة نجله الزکی الرشید السدید و ولده الصالح العالم السعید النور التّام و النحریر القمقام المسمّی بلقب جدّه الماجد جناب سیّد اسدالله ایّده الله تعالی ثم عدت الی بابه و تشرّفت بتقبیل یده و زیارة جنابه فالحمد لله علی نعمته الجسیم و فضله العمیم» (اللؤلؤة المنتثر، نسخه کتابخانه آیت الله مرعشی شمـاره2108 برگ 25ر-26 پ).

منبع:مجله میراث شهاب

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: