یک قرن زندگی در گیلان با عکس‌ها و سندهایی نایاب

1395/5/10 ۱۰:۵۹

یک قرن زندگی در گیلان با عکس‌ها و سندهایی نایاب

نشریه تحلیلی، اطلاع‌رسانی و پژوهشی «دادگر» در سی و هشتمین شماره خود حاوی پرونده‌ای با نام «رشت‌نامه» و پوشه‌ای در بزرگداشت منوچهر رئیس‌زاده، از پیشگامان تئاتر گیلان است.

پاسداشت بافتِ تاریخی و کهن شهر «رشت» در جدیدترین شماره «دادگر»/
 
 
 
نشریه تحلیلی، اطلاع‌رسانی و پژوهشی «دادگر» در سی و هشتمین شماره خود حاوی پرونده‌ای با نام «رشت‌نامه» و پوشه‌ای در بزرگداشت منوچهر رئیس‌زاده، از پیشگامان تئاتر گیلان است.

 سی و هشتمین شماره نشریه تحلیلی، اطلاع‌رسانی و پژوهشی «دادگر» با عنوان روی جلد «شهر شادی‌های شورانگیز» که پرونده‌ای درباره شهر رشت است، منتشر شد. در این شماره عکس‌های تاریخی از شهر رشت منعکس شده که برخی از آنها برای نخستین بار است که در یک نشریه چاپ شده است.

نشریه «دادگر» از مطالبی چون «میراث رشت نامه»، «شعر امروز»، «گلیکی شاعران»، «مطبخ»، «داستان»، «نمایش»، «نت»، «عکسخانه»، «چهره»، «مدرسه»، مکث»، «پشت ویترین»، «بازتاب»، «یادمان» تشکیل شده است.

عکس‌ها و سندهای دیده نشده از شهر رشت

ابراهیم مروجی در یادداشت مدیرمسئول «کوچه‌های باران خورده» می‌نویسد: «در شماره‌ای که پیش رو دارید، دو پرونده و پوشه‌ مختلف را می‌‌خوانید؛ نخست، پرونده‌ای در پاسداشت بافتِ تاریخی و کهن شهر «رشت» که نام‌اش را «رشت‌نامه» نهاده‌ایم؛ و دیگری، پوشه‌ای در بزرگداشت استاد با اخلاق و بی ادعای تئاتر گیلان «سیدمحمد (منوچهر) رییس‌زاده». (ص 2)
 
مروجی در سطور دیگری در معرفی پرونده «رشت‌نامه» آوده است: «و اما پرونده‌ رشت‌نامه‌مان، حال و هوایی دیگر دارد. اگرچه از دیرباز گفته‌اند، مشک آن است که خود ببوید؛ نه آنکه عطار بگوید، با این همه به گواهی عکس‌ها و سندهای دیده نشده یا کمتر دیده شده از تاریخ معاصر رشت، و نیز به کمک خاطرات و مشاهدات قدیمی رشتی‌ها و نیز در میزگرد با متولیان محترم شهری، کوشیده‌ایم، نفس به نفس، مروری داشته باشیم بر بیش از یک قرن زندگی این شهر با نشاط و شورانگیز؛ با یاد همه‌ی آنانی که در آبادانی‌ این شهر کوشیدند و آن را ساختند و در خاک همین شهر نیز آرمیده‌‌اند.» (ص 2)
 
مطلبی با عنوان «پیشینه کوی منظریه رشت» به قلم منوچهر اکبر با اشاره به باغ «منظریه» آمده است: «در زمره‌ باغ‌های قدیمی شهر رشت بوده که امروزه به نام «کوی منظریه» معروف است. مالک اولیه‌ باغ، مرحوم «فتح‌الله خان اکبر» (سردار منصور؛ سپهدار اعظم) بوده است، که بعد از درگذشت ایشان، در مقسومه‌ مرحوم پدرم، «امیرمنصور اکبر»، که فرزند ذکور ارشد آن مرحوم بود، قرار گرفت که خود، در آن جا سکونت داشتند ساختمانِ واقع در باغ، همان‌طور که در عکس حاضر، مشاهده می‌شود، روی پایه‌هایی قرار داشت و دارای اتاق‌های متعددی بوده و در پایین ساختمان نیز سالن بزرگی واقع بود که بعدها تراس نیز به آن اضافه شد.

باغ، دارای خیابان‌های بسیار با درختان میوه گوناگون بود که در حاشیه‌ خیابان‌ها کاشته شده بود و زیبایی خاصی به آن می‌بخشید. در شهریور 1320 با اشغال خاک ایران توسط ارتش سرخ شوروی، که روس‌ها در رشت مستقر شده بودند، باغ را تصرف کرده و در آن، ساکن شدند و مدتی در این باغ، اقامت داشتند و در طول این مدت، دو بمب در سمت شرق و غرب باغ انداخته شد که یکی از آنها به ساختمان باغ، صدمه و خسارت وارد کرد و قسمتِ شرقی ساختمان، ترک برداشت و باعث شد از موقعیت مسکونی درآید و یک بمب هم در بخش غربی باغ ضلع شرق دیوار زمین ورزش رشت، انداختند که به این علت، گودال بزرگی در آنجا به وجود آمده بود.» (ص 20)
 
نگاهی به تاریخ پیدایش شهر آستاراچای

مروجی در «افسون تئاتر دیروز؛ افسوس تئاتر امروز» به استاد محمد، پیشگامان تئاتر گیلان پرداخته که در سطوری از آن می‌خوانیم: «استاد محمد (مشهور به منوچهر) رئیس‌زاده، از پیشگامان تئاتر گیلان است و حق بزرگی بر گردن هنر نمایش این استان دارد، اما با این همه، آرام و بی‌ادعا و به دور از هرگونه هیاهو، دوران بازنشستگی را پشت سرمی‌گذارد و با مرور خاطرات خوش دوران خدمت فرهنگی ـ هنری‌اش، گاهی با دوستان و دوستداران‌اش به گفت‌وگو می‌نشیند. خوشبختانه در طی این سال‌های اخیر، اهالی تئاتر گیلان، قدرش را دانستند و از او به مناسبت‌های مختلف، یاد و قدردانی کرده‌اند. اخیرا نیز در بازسازی نمادین دیوار تماشاخانه‌ گیلان در خیابان سعدی رشت، در زیر پارچه نوشته‌‌ خاطره‌انگیزی که این نام را بر لوحه دارد. تصاویر تنی چند از کوشندگان هنر نمایش و آنانی را که در این استان، خاک صحنه خورده‌اند، به طور سمبلیک نصب شده که اقدامی است شایسته و ستودنی و امید آن که اقدامات و برنامه‌هایی از این دست، در گوشه و کنار شهرمان رونق گیرد و نضج یابد و فزونی بگیرد.» (ص 43)
 
«آرمانشهر مدارس، نیم نگاهی به سرگذشت فرهنگی آستارا» به قلم یاشار مقدم با اشاره به پیشینه شهر «آستاراچای» آورده است: این شهر در قسمت اعظمی از مسیر خود از دره‌های باریک محصور میان کوه‌هایی با سراشیب تند از سنه‌های گذشته تا الان، جاری بوده است و تنها شاید پس از گذر از سه راهی یک روستای کوچک، زمین‌های صاف حاصلخیزی را به خود دیده است که برای زراعت و سکنا در کنار زمین‌های زراعی مناسب بوده است. اما تاریخ پیدایش شهر تنها و تنها از یک روستا به نام «خشکه دهنه» آغاز شده است. در این نقطه بوده که «آستاراچای» به طور کامل از کوه‌های تنگ در تنگ هم دور شده و داستان شهر آغاز شده است. «آبتِ» جهانگرد از «خشکنه دهنه» به عنوان مکانی یاد می‌کند که قایق‌ها، مسافران و بار خود را از کشتی‌ها در آن جا تخلیه می‌کرده‌اند. این روستا اکنون در شهر، ادغام شده؛ با این همه، زیبایی و دنجی خود را پاس داشته است.» (ص 66)

سی و هشتمین شماره نشریه تحلیلی، اطلاع‌رسانی و پژوهشی «دادگر» در 72 صفحه و به بهای 6 هزار تومان منتشر شده است.

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: