1395/5/3 ۰۹:۲۵
معنا و مفهوم «بحران معرفتشناختی» چیست؟ برای درك این موضوع شاید بهتر است پیش از هر چیز زندگی عادی انسانهایی را در نظر بگیریم که در چنین بحرانهایی گرفتارند؛ مثلا فردی را در نظر بگیرید که گمان میكرده اعتباری و جایگاهی نزد کارفرما و همکارانش داشته؛ اما ناگهان از کار اخراج میشود؛ یا کسی که قبل از ورود به جمعی تصور میكرده همه اعضا از دوستانش هستند
معنا و مفهوم «بحران معرفتشناختی» چیست؟ برای درك این موضوع شاید بهتر است پیش از هر چیز زندگی عادی انسانهایی را در نظر بگیریم که در چنین بحرانهایی گرفتارند؛ مثلا فردی را در نظر بگیرید که گمان میكرده اعتباری و جایگاهی نزد کارفرما و همکارانش داشته؛ اما ناگهان از کار اخراج میشود؛ یا کسی که قبل از ورود به جمعی تصور میكرده همه اعضا از دوستانش هستند؛ اما ناباورانه اجازه ورود به آن جمع را پیدا نمیكند؛ یا کسی که عاشق میشود و نیاز دارد بفهمد معشوق واقعا چه احساسی نسبت به او دارد؛ یا کسی که عشق خود را به دیگری از دست داده و میخواهد بداند چگونه میتوانسته دراینباره چنین به اشتباه افتاده باشد. در همه این موارد نسبت «آنچه به نظر میرسد وجود دارد» با «آنچه واقعا وجود دارد»، چگونه تعیین میشود، چگونه به فهم ما در میآید و چه اهمیتی دارد؟ چگونه است كه افراد در موقعیتهایی مشابه دچار شك و تردید عمیقی میشوند و چگونه میكوشند از شرشان رها شوند و بر این بحرانها فائق آیند؟ السدیر مکاینتایر در کتاب «بحران معرفتشناختی (روایت دراماتیک و فلسفه علم)» در چند بخش کوتاه میكوشد به این پرسشها پاسخ دهد. او در كتاب حاضر به بررسی «راهی برای شناخت زمانه» پرداخته و در ادامه نیز به تشریح «بحرانهای معرفتشناختی» میپردازد. مکاینتایر در این كتاب تلاش دارد دستهای از روابط مفهومی را مطرح كند که مفاهیم دیگری مانند بحران معرفتشناختی، روایت، سنت، علوم طبیعی، شکگرایی و جنون را به یکدیگر پیوند میزند. او تأكید دارد «در دستهای از مناقشات اخیر، پیوندهای بین این مفاهیم، خود به صورت یکی از مسائل محوری درآمده است». منظور او مباحثههایی است که از مواجهه میان فلسفه علم و توماس کوهن و دیدگاههای آن دسته از فلاسفه علم شکل گرفته است که به نحوی میراثداران کارل پوپر به حساب میآیند. حیات فکری مکاینتایر، خود نشاندهنده بحرانهای معرفتشناختی مهمی است که پشت سر گذاشته است. او که در دوران دانشجویی و سالها پس از آن به مارکسیسم گرایش داشت، بعد از ٥٠سالگی به مذهب کاتولیک روی آورد و از آن پس، اندیشهورزیهایش از منظر نوارسطویی-آکویناسی شکل گرفت و دنبال شد. ازاینرو، مکاینتایر از مدافعان جدی ارسطوگرایی شناخته میشود. بسیاری او را برجستهترین متفكر منتقد فلسفه اخلاق متجدد و نهضت روشنگری میدانند. او فیلسوفی است كه در زمره جماعتگرایان قرار میگیرد و اهمیتش به خاطر مساهمتش در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی است؛ بااینحال، برخلاف گفتهها، بازگشت او به سنت، همراه با تجدیدنظرهایی است که از تجربه تجددخواهی غرب ناشی میشود. مکاینتایر را از برجستهترین فیلسوفانی میدانند که در برابر جریانات مدرنیسم ایستاده و عمیقترین نقد را متوجه آن کرده است. او غالبا در آثارش با رویکردی انتقادی موضوعات رایج در فرهنگ غرب را بررسی میكند. ازاینمیان میتوان به نقد منفعتطلبی، لیبرالیسم و مدرنیسم در اخلاق و سیاست اشاره كرد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید