1395/5/2 ۱۰:۱۲
معاون پژوهش و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت: «ایران با کسب رتبه اول تولید علم در بین کشورهای منطقه خاورمیانه و همچنین در بین ٥٧ کشور اسلامی، سرآمد منطقه و جهان اسلام است».
پیامدهای پیشرفت پژوهشهای دانشگاهی در سالهای اخیر در گفتوگو با دکتر «کارن ابرینیا»
معاون پژوهش و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت: «ایران با کسب رتبه اول تولید علم در بین کشورهای منطقه خاورمیانه و همچنین در بین ٥٧ کشور اسلامی، سرآمد منطقه و جهان اسلام است». دکتر «وحید احمدی» در تشریح آخرین دستاوردهای علم، پژوهش و فناوری کشور به افزایش سهم ایران در تولید علم دنیا اشاره کرد و گفت: «ایران در سالهای ٢٠١٤ و ٢٠١٥ در پایگاه استنادی ISI سومین رشد علمی در دنیا را پس از کشورهای روسیه و استرالیا به خود اختصاص داده و نسبت به دو سال گذشته میلادی از لحاظ کمیت تولید علم، رشد داشته است، در حالی که رشد کل علم دنیا در پایگاه ISI منفی بوده است». وی افزود: «افتخار دیگر این است که ایران در سال ٢٠١٥ نسبت به سال ٢٠١٤ رتبه نخست رشد دنیا در تولید علم برتر را داشته است؛ بهگونهای که در تولید مقالات یک درصد برتر دنیا، ١٩ درصد رشد و در تولید مقالات ١٠ درصد برتر دنیا، ٦٦ درصد رشد داشتهایم». دکتر «احمدی» درباره سهم ایران در کمیت تولید علم کشور نیز توضیح داد: «سهم کمیت تولید علم کشور در پایگاه استنادی ISI در سال ٢٠١٣ برابر با ١,٣ درصد بود که این مقدار در سال ٢٠١٤ به ١.٤ درصد افزایش یافت، در سال ٢٠١٥ به ١.٥ درصد رسید و در سال ٢٠١٦ با افزایش مجدد سهم ایران از کل کمیت تولید دنیا به ١.٥٣ درصد رسیده است». گفتنی است در چند دهه اخیر، اخبار بسیاری در زمینه رشد تحقیق و پژوهش دانشگاهی در ایران شنیدهایم که اسباب خرسندی است اما متأسفانه افزایش پژوهش و تحقیق دانشگاهی نتوانسته گرهی از مشکلات ما باز کند. ما همچنان با خیل جوانان بیکار تحصیل کرده مواجهیم، همچنان اقتصاد ما متکی به نفت است و همچنان واردکننده محصولات خارجی هستیم. برای بررسی موضوع وضعیت پژوهش در دانشگاه و همچنین تغییر مسیر پژوهش در دانشگاه با هدف تغییر در وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه، با آقای دکتر «کارن ابرینیا»، استاد دانشکده مکانیک دانشگاه تهران، گفتوگو کردیم.
***
آقای دکتر وضعیت تحقیق و پژوهش در دانشگاه را چگونه ارزیابی میکنید؟ چرا پژوهش دانشگاهی در ایران به آن نتیجه دلخواه نرسیده است؟ من در سال ٦٩ تحصیلاتم را خارج از کشور به پایان رساندم و به ایران آمدم و به کارهای علمی و پژوهشی در دانشگاهها مشغول شدم و از آن زمان تاکنون مشغول فعالیتهای علمی- پژوهشی هستم و از نزدیک با وضعیت آن آشنا هستم. بهخاطر دارم در آن دوران در دانشگاهها، از موضوع پژوهش بسیار غفلت کرده بودند و درعمل، تحقیق و پژوهش چندانی صورت نمیگرفت. در زمینه آموزش هم میتوان گفت در آن دوران بحث تحصیلات تکمیلی (فوقلیسانس و دکترا) هم به شکل بسیار کمرنگی در جریان بود بهویژه در حوزه فنی-مهندسی که زمینه کاری من است و بیشتر با آن آشنا هستم، هرچند در بخشهای علوم انسانی هم وضعیت تا حدودی به همین صورت بود. اما در همین دوران کمکم دورههای فوقلیسانس در بسیاری از رشتهها و گرایشها در دانشگاههای بزرگ دایر شد. از این زمان بود که بحثهای مربوط به لزوم تحقیق و پژوهش در دانشگاهها پررنگتر شد. بحثهای مربوط به ارتقای هیأتعلمی، امتیازهای پژوهشی و لزوم چاپ و انتشار مقاله برای ارتقا نیز از موارد دیگر بود که دانشگاهیان را تشویق کرد نسبت به انتشار مقالههای علمی اقدام کنند. مجموع این موارد باعث شد تعداد مقالههای ISI دانشگاهیان ایران در نشریات علمی معتبر بینالمللی رشد کند. هماکنون تعداد چنین مقالههایی در کشور ما به یک شاخص تبدیل شده است و روند انتشار آنها هم خوشبختانه روند روبهرشد بود و افزایش خوبی هم داشته است. از طرف دیگر (دستکم در بخش فنی و مهندسی) تلاش میشد در جهت رفع نیازهای کشور، ارتباطی با صنعت برقرار شود. البته انجام چنین کارهایی چندان ساده نبود و این بحث هم تحتالشعاع مباحث سیاسی قرار گرفت. برای مثال، زمانی که موضوع تحریمها پیش میآید مجموعهای از مشکلات خاص پدیدار میشود یا زمانی که درها باز میشود یا نفت ارزانتر فروخته میشود، باز هم مشکلات دیگری از نوع دیگر پدیدار میشود. در سالهای گذشته شاهدش بودیم در حالتی که ما سرمایه زیادی در اختیار داریم، به موضوع تحقیقات چندان اهمیت نمیدهیم اما زمانی که فروش نفت کم یا درآمدهای ما کم میشود و به اقتصاد ما فشار میآید، به منابع داخلی رو میآوریم و تازه آن وقت تصمیم میگیریم مشکلاتمان را خودمان حل کنیم. در اینصورت احساس میشود که لازم است گامهایی در جهت رفع نیازهای کشور برداشته شود و بههمیندلیل دانشگاهها تا حدودی فعالتر میشوند.
شما در زمینه افزایش تعداد مقالههای علمی صحبت کردید اما بسیاری از استادان دانشگاه بر این باورند که بهبود وضعیت تحقیق و توسعه در کشور چند شاخص دارد که فقط یکی از آنها، تعداد مقالههاست. متأسفانه عوامل دیگر در این زمینه تا حدودی فراموش شدهاند. بدیهی است پیشرفت علمی کشور را فقط با تعداد مقالهها نمیتوان سنجید. در نظر داشته باشید سیاستهایی که طراحی و اجرا میشود، به روند تحقیق و پژوهش در کشور شکل میدهد. به بیان دیگر، دانشجویان، استادان و اعضای هیأت علمی دانشگاهها که فعالیتهای پژوهشی دارند، خودبهخود به یک سمت خاص هدایت نمیشوند، بلکه سیاستهای علمی کشور است که آنها را هدایت میکند. بنابراین اگر سیاستهای تشویقی ما در جهت رفع نیازهای جامعه باشد، پژوهشها هم به آن سمت هدایت میشود. بنابراین اگر مقالهای هم در ژورنالهای علمی منتشر میشود، حاصل همان پژوهشهاست. کشورهای توسعهیافته دنیا نیز بههمینترتیب عمل میکنند. در این کشورها، محققان مقالههایی را منتشر میکنند که با نیازهای خودشان هماهنگی دارد ولی شاید همه مقالههایی که پژوهشگران ما منتشر میکنند این ویژگی را نداشته باشد. برای مثال فرض کنید استادی در خارج از کشور تحصیل کرده و موضوع پژوهش او، مسائلی بود که در آنجا مطرح میشد. در برخی از موارد این استاد، پس از حضور در ایران هم همان مسیر را ادامه میدهد و در زمینه همان موضوعات تحقیق میکند. هرچند شاید این استاد مقالههای بسیار درجهیک و سطحبالایی تولید کند اما باید توجه داشت که برخی از این مقالهها، ربطی به رفع نیازهای داخلی ما ندارد. بنابراین نمیتوان با بررسی فقط یک شاخص مانند تعداد مقالههای علمی به این نتیجه رسید که ما در همه زمینهها رشد علمی داشتیم. به نظر من آن نوع رشد علمی برای کشور ما مفید است که سودی به حال جامعه و کشور داشته باشد و بتواند گرهی از مشکلات کشور را باز کند. بنابراین در سیاستگذاریهای علمی باید به همه موارد توجه کرد. البته باید در نظر داشت که اصلاح بسیاری از عیوب و ضعفها، یکشبه امکانپذیر نیست و در این زمینهها باید تدریجی و با صبر و حوصله اقدام کرد. برای پیگیری و بهنتیجهرساندن این موضوع، باید در برخی از موارد فرهنگ موجود را تغییر داد. برای مثال اگر بخواهیم از کمیت و تعداد مقالهها صرفنظر کنیم و به سمت کیفیت و به بیان دیگر به سمت پژوهشهای کاربردی و حل مشکلات جامعه حرکت کنیم، ممکن است برخی انتقاد کنند و بگویند رشد علمی کم شد یا شتاب علمی متوقف شد. اینها مشکلات موجود است و باید عالمانه و با تدبیر به آنها رسیدگی کرد.
برخی از کارشناسان بر این باورند که یکی از مشکلات دانشگاهها در حوزه پژوهش، وابستهبودن به بودجههای دولتی است؛ یعنی تا زمانی که دولت هزینه پژوهش را فراهم میکند، پژوهشهایی انجام میشود اما زمانی که بودجههای دولتی به هر دلیلی قطع شود، فرایند پژوهش هم کندتر میشود. درحالیکه در بسیاری از کشورهای دیگر، بودجههای تحقیق را نهادهایی غیر از دولت مانند شرکتهای فناوری و کارخانهها تأمین میکنند. البته اینگونه نیست که در کشورهای دیگر، همه بودجه از منابع دیگری تأمین شود. دولتهای دیگر هم بودجه کلان پژوهشی دارند و به بیان دیگر، دولتها با نحوه اختصاص این بودجهها، به فرایند پژوهشهای علمی جهت میدهند. به نظر میرسد ما هم باید در زمینه سیاستگذاریهای علمی و جهتدهی به پژوهشهای علمی فعالانهتر عمل کنیم. ما هماکنون تشکیلاتی با نام «صندوق حمایت از پژوهشگران» داریم و خوب است در این زمینه باز هم فعالانهتر عمل کنیم. اما به این موضوع باید از دو جنبه مختلف نگاه کرد. در پاسخ به اینکه گفته میشود هر زمانی که دولت بودجه داشت، به دانشگاهها توجه میکند، باید گفت اتفاقا زمانی که دولت پول زیادی در اختیار داشته باشد، محصول موردنظر خود را از خارج تهیه میکند و چندان توجهی به امکانات داخلی ندارد چون راحتتر است و سریعتر به هدفش میرسد اما زمانی که دولت تحت فشار باشد و به هر دلیلی نتواند به یک تکنولوژی خاص دسترسی داشته باشد، به امکانات و تواناییهای داخلی توجه میکند. به بیان دیگر دولت تا زمانی که مجبور نشود، به تواناییهای داخلی توجه نمیکند. اگر دولت میخواهد عالمانه و آیندهنگرانه رفتار کند، نباید همهچیز را وارد کند، بلکه بهتر است در برخی حوزهها سرمایهگذاری ساختاری کند. برای مثال صنایع نفت ما بیش از صد سال قدمت دارد ولی کارهای علمی و فناوری چشمگیری در این زمینه انجام ندادهایم و به اهمیت دلیل نمیتوانیم نیازهای صنعت نفتمان را برآورده کنیم. انتظار میرفت در ١٠ تا ١٥ سال گذشته که درآمدهای سرشار نفتی داشتیم، دستکم بخشی از این درآمدها را در تحقیق و پژوهش سرمایهگذاری میکردیم. اگر ما در گذشته در دانشگاه (که محل اصلی تحقیق و پژوهش است) این سرمایهگذاریها را انجام داده بودیم، امروز دستکم میتوانستیم بخشی از نیازهای صنعت نفتمان را برآورده کنیم.
اتفاقا صنعت نفت هم ثروت خوبی دارد و هم از قدیم، دانشگاه صنعت نفت داشتیم. پس انتظار میرود در این صنعت، مشکل تحقیق در زمینه فناوری نداشته باشیم. متأسفانه باید اعتراف کرد برخی از ایدهها در ابتدای کار بسیار خوب به نظر میرسند ولی کمکم ممکن است از اهداف خود دور شوند. برخی از دانشگاهها که دانشگاه مأموریتگرا بودند و برای هدف خاصی تأسیس شدند، در ابتدای کار بازدهی خوبی داشتند و نیروهای خوبی را آموزش دادند ولی بعدها وظیفه اصلی خود را فراموش کردند و به یک دانشگاه معمولی تبدیل شدند. برای مثال دانشگاه صنعت نفت باید در جهت تأمین نیازهای همین صنعت حرکت میکرد و نیروهای مفید برای این صنعت را آموزش میداد یا در حوزههای مربوط به صنعت نفت پژوهش میکرد اما در عمل دیدیم این دانشگاه هم پس از مدتی، همان رشتههای دانشگاههای معمولی دیگر را آموزش میدهد و حتی در تهران مستقر میشود. یعنی به جای اینکه در مناطق جنوبی و نفتخیز کشور مستقر شود و نیروهای صنعت نفت را آموزش دهد، در تهران است. علاوه بر این بسیاری از افرادی که در این دانشگاه تحصیل کردند، در رشتههایی غیرمرتبط مشغول کار شدند. یعنی از نقش اصلی خود غافل شدند. البته این نکته را هم باید ذکر کرد که لازم نیست ما فقط به یک دانشگاه صنعت نفت تکیه کنیم. در نظر داشته باشید که صنعت نفت، صنعت بسیار بزرگ و گستردهای است و بخشهای بسیار زیادی دارد و کل دانشگاههای کشور هم میتوانند در زمینه این صنعت فعالیت کنند زیرا صنعت نفت ما بزرگترین و درآمدزاترین صنعت ماست. خوشبختانه دولت به صنعت نفت توجه دارد و دانشگاههای بزرگ ما قراردادهایی با صنعت نفت امضا کردند و در نتیجه هم صنعت نفت ما تقویت شد و هم نیروهای ما به این سمت رفتند. البته باز هم تأکید میکنم بحث بودجههای پژوهشی بسیار مهم است ولی واقعیت این است که در کشور ما کل صنایع درآمدزا در اختیار دولت است. دقت کنید سهام بسیاری از شرکتهای بزرگ در اختیار دولت است. متأسفانه ما بخش خصوصی قدرتمندی نداریم که انتظار داشته باشیم آنها هم در عرصه تحقیق و پژوهش فعال شوند و در این حوزهها سرمایهگذاری کنند.
مشابه همین مشکل را ما در زمینه صنایع خودروسازی داریم. شرکتهای خودروساز ما با وجود چند دهه سابقه، خودروهای چینی را مونتاژ میکنند؛ یعنی در زمینه خودرو هم چندان موفقیتی نداشتهایم. ارزیابی شما از وضعیت این صنعت چگونه است؟ به باور من، ما در خودروسازی هم مشکل سیاستگذاری داشتیم. زمانی که آقای «نژادحسینیان» وزیر بودند، این طرح را دادند که در پنج تا هفت سال، خودروسازها از وضعیت موجود خارج شوند. هماکنون برای حمایت از خودروسازی داخلی، تعرفه سنگینی برای خودروهای خارجی وضع کردهاند و در نتیجه بسیاری از مردم نمیتوانند از خودروهای باکیفیت خارجی استفاده کنند و ناچارند از خودروهای داخلی استفاده کنند که هم مصرف و هم آلایندگیشان زیاد است و ایمنی چندانی هم ندارند. به بیان دیگر خودروهای خارجی به دلیل تعرفههای سنگین توان رقابت با خودروهای داخلی را ندارند و به بیان دیگر خودروسازهای ما بازار انحصاریاي در اختیار دارند. هدف آقای «نژادحسینیان» این بود که فرایندی را طراحی کنیم که در یک دوره پنج تا هفت ساله، خودروسازهای داخلی توانمند شوند و بتوانند با خودروسازهای خارجی رقابت کنند. ولی در عمل این اتفاق روی نداد و در برخی موارد، وضعیت بدتر شده است. برای مثال برخی میگویند خودروهایی که ١٠ سال پیش در ایران مونتاژ میشد، بسیار باکیفیتتر از خودروهای امروز بوده است. شاید یکی از دلایلش این باشد که ما در خودروهای تولید داخل هم بهشدت به خارج وابسته هستیم و زمانی که ارتباط ما با بیرون قطع شود، ما دچار مشکل میشویم. هنوز هم لازم است فرایندی طراحی شود تا ما پس از زمانی مشخص (مثلا ١٠ یا ٢٠ سال دیگر) به جایگاه شایستهای در خودروسازی برسیم. من بر این باورم که هماکنون در صنایع خودروسازی ما نیروهای قابلی وجود دارند که اگر از توانایی آنها استفاده کنیم، میتوان بر بسیاری از مشکلات غلبه کرد و حتی صادرات داشته باشیم. اینکه میگویم صادرات داشته باشیم، منظورم فرمایشی نیست که خودروهایمان را کمتر از قیمت داخل به دیگران بفروشیم و دلمان خوش باشد که صادرات داریم.
این فرایند را چه کسی و با چه شیوهای باید طراحی کند؟ یکی از موضوعات بسیار مهم، مدیریت صنایع خودروسازی است. اول از همه باید به این پرسش پاسخ دهیم که قرار است مدیریت ما خصوصی شود یا نشود. به نظر من تجربه نشان داده است اگر این مدیریت دولتی که در صنایع خودروسازی وجود دارد، به همین شیوه به کارش ادامه دهد، حتی بهترین طرحها هم به نتیجه نمیرسد؛ چون مدیریت دولتی آنقدر چابک و انعطافپذیر نیست که بتواند این مشکلات را از سر راه بردارد. البته در کشوری مانند چین، مدیریت دولتی حاکم است اما با توجه به وضعیت سیاسی و اجتماعی این کشور، مدیریت دولتی در این کشور خیلی خوب عمل کرده است. پس بهتر است ما به سمت خصوصیسازی واقعی حرکت کنیم. در نظر داشته باشید بسیاری از این شرکتهای بهظاهر خصوصی، در حقیقت وابسته به دولت یا دیگر شرکتهای دولتی هستند.
یکی از دلایل افت کیفیت پژوهش در دانشگاه، افزایش شدید در رشد کمی دانشگاهها بود. با توجه به اینکه ضرر و زیان رشد کمی دانشگاه تا حدود زیادی مشخص شد و علاوه بر آن دیگر نیازی به افزایش کمیت دانشگاه نداریم، به نظر شما زمان آن فرا نرسیده است که درباره افزایش کیفیت دانشگاهها برنامهریزی کنیم؟ مدتی است مسئولان متوجه اهمیت کیفیت آموزش و پژوهش دانشگاهی شدهاند و در دولت اخیر هم تا حد زیادی جلوی افزایش و توسعه کمی دانشگاهها را گرفتهاند و به بحث ارتقای کیفیت بیشتر اهمیت میدهند. البته توجه داشته باشید که افت کیفیت شامل همه دانشگاهها نمیشود. بسیاری از دانشگاههای اصلی ما، همچنان براساس متر و معیاری کیفی به فعالیتهای خود ادامه میدهند. به همین دلیل هم هست که فارغالتحصیلان دانشگاههای بزرگ ما بهراحتی در بهترین دانشگاههای جهان پذیرفته میشوند. اتفاقا استقبال از دانشجویان خوب ما باعث شده است بسیاری از دانشجویان خوب ما در دانشگاههای خارج مشغول به کار شوند که این موضوع هم به مشکلی برای ما تبدیل شده است. اما به باور من ما دانشگاهها و تحصیلکردههای بااستعدادی داریم که میتوانند موجب پیشرفت خود و سازمان و نهاد خود در جایی دیگر شوند. به بیان دیگر این توانایی در تحصیلکردههای ما وجود دارد که در صورت حمایت از آنها، به کشور خود خدمت کنند. من معتقدم اگر دولت برای دانشگاههای برتر کشور، سیاستگذاری و برنامهریزی درستی انجام دهد، در چند دهه آینده موجبات پیشرفتهای چشمگیر کشور را فراهم کند. به نظر من ما نیروی انسانی بسیار کارآمدی داریم که متأسفانه از همه ظرفیتهای آنها استفاده نمیکنیم.
منبع: شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید