1395/3/11 ۰۷:۲۳
علی مرادخانی، معاون هنری فعلی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از معدود مدیرانی است که از دهه شصت تا امروز حوزههای متعددی را بهعنوان یک مدیر هنری تجربه کرده است. او در سالهای گذشته یکی از اعضای موسسین جشنواره فیلم فجر، مدیر 14 دوره جشنواره موسیقی فجر، مدیرتولید سرود کتاب برای کتابخانه ملی ایران و از همه مهمتر یکی از موسسان اصلی موزه موسیقی بوده است.
آزاده صالحی : علی مرادخانی، معاون هنری فعلی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از معدود مدیرانی است که از دهه شصت تا امروز حوزههای متعددی را بهعنوان یک مدیر هنری تجربه کرده است. او در سالهای گذشته یکی از اعضای موسسین جشنواره فیلم فجر، مدیر 14 دوره جشنواره موسیقی فجر، مدیرتولید سرود کتاب برای کتابخانه ملی ایران و از همه مهمتر یکی از موسسان اصلی موزه موسیقی بوده است. شاید بتوان دوره مدیریتی مرادخانی در معاونت امور هنری را حساسبرانگیزترین پست او دراین سالها قلمداد کرد، خاصه در حوزه موسیقی که بیشترین لغو کنسرتها و ممنوعیت فعالیت هنرمندان در این دوره اتفاق افتاده است و بروز مسائل دیگری در شاخه تئاتر مانند بازسازی سالنهای تئاتر شهر و احداث مترو، واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی و... به دشواری کار او در معاونت دامن زده است. گفتوگو با معاون هنری وزارت ارشاد در شرایطی میسر شده که او برای هرکدام از سوالاتی که درباره این حوزهها وجود داشته، پاسخی ارائه کرده است.
گفتهاید از 30 میلیارد بودجهای که پارسال به معاونت هنری تخصیص یافته بود، 10 میلیارد آن صرف حوزه تئاتر شده است، میشود اشاره کنید که این 10 میلیارد بهطور مشخص در کدام بخشهای تئاتر صرف شده است؟ آنچه در معاونت هنری مدنظر ماست این است که بتوانیم تعادلی بین آنچه دولت در اختیار دارد و آنچه موردنیاز جامعه است، فراهم کنیم. هرچقدر این امکان نزدیکتر به نیاز باشد، راحتتر میتوان مسائل را حل و فصل کرد و هرچقدر کمتر باشد، طبیعی است که خودبهخود امکان بهرهوری پایین میآید. در حوزههای دیگر شاید این امکان وجود داشته باشد، ولی در حوزه تئاتر کمتر است، یعنی دولت ناچار میشود بیشتر رسیدگی کند. روی این اصل سعی کردهایم امکانات بیشتری را به تئاتر اختصاص دهیم. معاونت هنری بخشهای مختلفی دارد که تئاتر، موسیقی، تجسمی، بنیاد رودکی، مد و لباس و آموزش هنری ازجمله آنهاست. منتهی امکانات فعلی معاونت هنری متناسب با نیازهای روز جامعه نیست.
میخواهید بگویید همین 10میلیارد بودجهای هم که پارسال به تئاتر اختصاص یافته است، کفاف تئاتر را نمیدهد؟ اگر ما بودجه تمام معاونت هنری را به یکی از واحدهایمان بدهیم، شاید هنوز جای کار بیشتری داشته باشد. فرض کنید میخواهیم برای گنجینه موزه هنرهای معاصر یک اثر بخریم، طبیعی است خرید چنین اثری هزینه زیادی میطلبد. ما حتی زمانی که قصد داریم از هنرمندان خودمان کار بخریم، بودجهای را که میخواهیم، در اختیار نداریم. پارسال برای حوزه هنرهای تجسمی حدود چهار، پنج میلیارد تومان هزینه کردیم، از این مقدار اگر بخواهیم به خرید آثار هنرمندان اختصاص دهیم، چیزی باقی نمیماند. امیدوارم بتوانیم امکانات را نهتنها در شاخه تئاتر که در تمام شاخهها افزایش دهیم. ما با مشکلاتی در کنار کارمان مواجه هستیم که باعث میشود نیرو و انرژی زیادی از ما گرفته شود و آنطور که باید نتوانیم به اصل موضوع بپردازیم. بهعنوان مثال امروز اغلب هنرمندان ما مشکلاتی نظیر بیمه، مستمری و... دارند.
مبلغ بودجه امسال چقدر است؟ ما امیدواریم امسال بتوانیم بودجه را به نسبت سالهای گذشته افزایش دهیم. بهشخصه تمام تلاشم را کردهام که امسال از امکانات مناسبتری برخوردار باشیم. در این صورت است که میتوانیم امکان کمک بیشتر به تئاتر را هم پیدا کنیم. موسیقی پارسال واقعا هیچ کمکی دریافت نکرد و فقط توانستیم با پولی اندک، دو ارکستر ملی و سمفونیک را احیا کنیم، البته همه پولی را که لازم داشتیم نتوانستیم دریافت کنیم، ولی امسال قول مساعدت بیشتری در این زمینه داده شده است. عرصه هنر گستره مهمی است و اگر به هنرمندانمان امکانات بیشتری داده شود، میتوانیم شاهد جامعهای سرزنده، پویا و بانشاطتر باشیم.
در ابتدای ورود به معاونت، بحث ورود تهیهکننده تئاتر را مطرح کردید و به موازات آن دیدیم که بهتدریج، بحث تئاتر خصوصی پیش آمد. دولت چقدر توانسته در زمینه خصوصیسازی خاصه در حوزه تئاتر موفق باشد؟ خوشبختانه تئاترهای خصوصی پا گرفتهاند. از این بابت خوشحالم ولی شرایط بهطور کلی بهگونهای است که میتوانیم بگوییم کمکم حضور تهیهکنندهها در تئاتر پررنگ میشود، کمااینکه امروز تئاترهای خوبی در طول یک سال روی صحنه میرود که به لحاظ مضمونی، اجرا، بازی و کارگردانی فاخر و ارزشمند است. یادم هست پارسال کارگردانی با یکی از نشریات گفتوگو و به این مساله اشاره کرده بود که اگرچه هیچ کمک و حمایتی نسبت به نمایشش نشد، اما توانسته سرانجام این کار را روی صحنه ببرد. وقتی این صحبت را از او شنیدم خیلی خوشحال شدم، زیرا او توانسته بدون کمک، کار خود را پیش ببرد و این امر مهمی است. پارسال دورههایی را برای تهیهکنندگان تئاتر تدارک دیدیم و هدفمان از برگزاری این دورهها، کمک به حرفهایتر کردن عملکرد تهیهکنندگان بود. نباید فراموش کرد امروز تئاتر بهرغم مشکلاتی که دارد توانسته درآمدهای خوبی داشته باشد. تهیهکنندگی در تئاتر قدری با سینما تفاوت دارد و اگر مشکلی در جریان تولید باشد، پس از فیلمبرداری و درنهایت تولید دیگر مشکل گروه وجریان کار تولید وجود ندارد و فیلم برای همیشه قابل پخش است. اما در تئاتر، پارامترهای انسانی متعددی لازم است تا یک اثر شکل بگیرد و جریان تولید و نمایش تواما به موازات یکدیگر پیش میروند و این خود پیچیدگیهای بیشتری ایجاد میکند که این هم نیازمند تهیهکنندهای چابک و بهروز است. امیدوارم امسال تهیهکنندگان در تئاتر بتوانند عملکردهای پررنگتری داشته باشند.
سوال بعدی من درباره بحث برونسپاری جشنوارههاست، فکر میکنید بهطور کلی سهم نظارتی دولت دراین زمینه چقدر است، دستکم در دوره مدیریتی خود شما چقدر بوده است؟ اصلا بگویید ما توانستهایم برونسپاری کنیم یا نه؟ چون این خودش مساله مهمی است. به نظرم نهتنها برونسپاری که خصوصیسازی هم در عرصه هنر آنطور که باید از انسجام و قوت برخوردار نبوده و حتی برخی براین باورند که خصوصیسازی دراین عرصه و در مقایسه با کشورهای دیگر با شکستهایی هم مواجه بوده است؟ نمیتوان گفت شکست، چون وقتی این جمله را میگوییم باید برای اثباتش ادله کافی داشته باشیم. نه، من این را قبول ندارم که خصوصیسازی در عرصه هنر ناموفق بوده است. بهعنوان مثال در بخش موسیقی، عملکردهای مطلوبی صورت گرفته و دولت عملا فقط نقش نظارتی داشته و حمایتگر بوده است و همینطور در حیطه هنرهای تجسمی. به نظر میرسد خصوصیسازی در صورتی میتواند موفقتر عمل کند که شناخت بیشتری نسبت به هرکدام از شاخههای هنری پیدا کنیم و شرایط آن را بسنجیم. تصور میکنم مهمترین وجه این قضیه این است که دولت خود را از فعالیتها کنار بکشد و همانطور که اشاره کردم فقط حمایتگر باشد. بههرحال بخش خصوصی در خیلی جاها موفق بوده است، ولی یک نکته وجود دارد، جشنوارهها در این سالها معمولا جشنوارههایی بودهاند که کارشان در دولت صورت میگرفته و چون انجمنها، موسساتی نبودهاند که از نفوذ اجتماعی لازم برخوردار باشند به ناچار، دولت در برگزاری رویدادهای هنری مثل جشنوارهها دخالت کرده است. حالا اگر روزی امکاناتی فراهم شود و کسانی به این فعالیت روی بیاورند که بتوانند جشنوارههای مختلف را بدون کمک به دولت یا با کمکهای کمتری از طرف دولت برگزار کنند، خوب است. کمااینکه در حالحاضر میبینیم جشنوارههای جدیدی به دست افراد مختلف طراحی میشوند. من این را بهعنوان یک حرکت فرهنگی که هنر با فرهنگ خاص خودش درحال حرکت است، مطلوب قلمداد میکنم. البته امروز چه در حوزه هنرهای تجسمی و چه در موسیقی و تئاتر میبینیم هنرمندان به شکل خودجوش در برگزاری جشنوارهها، داوریها و اجراها مشارکت دارند. بههرحال این هم یک دوره گذار است، از اینها گذشته، خانههای صنفی میتوانند حضور پررنگتری برای فعالیتهایی از این دست داشته باشند، مثل خانه تئاتر یا خانه موسیقی یا خانه هنرمندان که قطعا میتوانند در برگزاری جشنوارهها سهیم و موثر باشند.
اگرچه پتانسیل و توانایی در زمینه خصوصیسازی هنر وجود دارد ولی باید بپذیریم که تازه درابتدای راه هستیم، اینطور نیست؟ درست است، پتانسیل و اراده این کار وجود دارد و فقط باید به اجماع بیشتری دراین زمینه دست یافت. ما فعلا در دورهای به سر میبریم که جشنوارهها نیازمند حمایت و نظارت دولت هستند اما میتوان امیدوار بود که در بازه زمانی کوتاهی، جشنوارهها به بخش خصوصی سپرده شود. حال ممکن است در اینجا چند پارامتر به وجود بیاید که مثلا کسانی که این جشنوارهها را برگزار میکنند متمایل به جریان خاصی باشند. طبعا اگر دولت در این زمینه نظارت و دخالت داشته باشد این اتفاق نخواهد افتاد. به نظر میرسد بهتر است ما هم به تمرین مباحثی از این دست بپردازیم تا بهتدریج به نقطه تعادل نزدیک شویم، این امری طبیعی است که در هر جشنواره، کسی که جایزه را میگیرد راضی است و کسی که نمیگیرد ناراضی. اگر بتوانیم در جشنوارهها پاسخی برای این مسائل داشته باشیم شرایط جشنوارهها هم بهتر خواهد شد.
بپردازیم به بنیاد رودکی، خود شما چقدر بر بنیاد نظارت دارید؟ خب، نظارت لازم و کافی را داریم.
طی ماههای اخیر، در پی اختلافاتی بر بنیاد با علی رهبری داشت، نامهنگاریهایی صورت گرفت که در آن به رهبری بهعنوان یک هنرمند اهانت شد، در آن زمان اهالی رسانه به این مساله اشاره داشتند که چرا شما بهعنوان معاون هنری دراین مساله ورود نکردید؟ حالا که آن زمان گذشته است، ببینید همیشه سوءتفاهمهایی میان هنرمندان و کسانی که با آنها کار میکنند وجود داشته و دارد و دراین بین هم هریک سعی میکنند جواب دیگری را بدهند. در پاسخ به سوال شما باید بگویم در آن زمان ورود کردیم و بحثهایی را که دراین زمینه وجود داشت، خاتمه دادم. هر دو طرف میدانستند که این بحث درونسیستمی است و اختلافنظر همیشه وجود دارد، اگرچه باید بپذیریم کار نظم دادن به ارکستر خیلی سخت است.
طی ماههای گذشته دستاندرکاران دولت، بهویژه رئیسجمهور به مساله راهاندازی ارکسترها اشاره کرده بودند، اگرچه ارکسترها راهاندازی شدند و کنسرتهای خوبی هم از این رهگذر برگزار شد اما مساله این است که چرا در ایران عملکرد ارکسترها اینقدر با افت وخیز توام میشود؟ افتوخیز ارکسترها در ایران مختص این دوره نبوده است. این مساله از دیرباز در کشور ما وجود داشته است. باید به این مساله توجه کنیم که ارکسترها درایران همیشه با مشکل پا گرفتن توام بودهاند که البته دیدید بعد از مدتی این مشکل هم حل شد ولی طبیعی است ارکسترهایی که مدتها تعطیل بودهاند به محض راهاندازی و احیا با مشکلات زیادی دستبهگریبان باشند. درعینحال فراموش نکنید که برای انجام کار گروهی همیشه نیازمند مجموعهای از امکانات هستیم. طبق فرمایش رئیسجمهور ، ارکسترها راهاندازی شدند ولی واقعیت این است اعتباراتی که برای آن در نظر گرفته شده بود به موقع فراهم نشد و ما سعی کردیم این نقصان را به نحوی جبران کنیم.
چگونه؟ از طریق درآمدهای بنیاد رودکی، درواقع اگر بنیاد رودکی این امکان را نداشت که درآمدزایی کند و اگر درآمدهای حاصله به ارکسترها اختصاص نمییافت، قطعا فعالیت ارکسترها متوقف میشد. بنابراین درآمدزایی بنیاد رودکی موجب شد فعالیت ارکسترها ادامه پیدا کند. نکته بعدی که دراین میان وجود دارد این است که انتخاب نوازندگان سلیقهای است.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید