تجارت در دانشگاه / حسین پاینده

1395/3/10 ۰۸:۲۳

تجارت در دانشگاه / حسین پاینده

یكی از بنیانی‌ترین تفاوت‌های روانكاوی لكانی با روانكاوی فرویدی، جایگاه مهمی است كه لكان به تأسی ازپسا ساختارگرایان برای زبان و نسبت آن با ضمیر ناخودآگاه قایل است. فروید رویا را شاهراهی برای راه بردن به هزارتوی تاریك و پیچیده ناخودآگاه می‌دانست. به اعتقاد او، ایماژهایی كه در رویا می‌بینیم (خواه رویاهای هنگام خواب در شب و خواه رویاهای هنگام بیداری در روز)، بیانی نمادین از امیال كام‌نیافته یا هراس‌ها و اضطراب‌های وجودی ما هستند.

 

 

ژاك‌لكان و داستان پایان‌نامه‌ها و همایش‌ها در دانشگاه‌های ما

یكی از بنیانی‌ترین تفاوت‌های روانكاوی لكانی با روانكاوی فرویدی، جایگاه مهمی است كه لكان به تأسی ازپسا ساختارگرایان برای زبان و نسبت آن با ضمیر ناخودآگاه قایل است. فروید رویا را شاهراهی برای راه بردن به هزارتوی تاریك و پیچیده ناخودآگاه می‌دانست. به اعتقاد او، ایماژهایی كه در رویا می‌بینیم (خواه رویاهای هنگام خواب در شب و خواه رویاهای هنگام بیداری در روز)، بیانی نمادین از امیال كام‌نیافته یا هراس‌ها و اضطراب‌های وجودی ما هستند. در نظریه روانكاوی كلاسیك، درمان بیمار با كاویدن همین ایماژها شروع می‌شود. خواب‌ها ساختار روایی دارند و اغلبْ خودِ ما شخصیت‌های اصلی این روایت‌های پُررمزوراز هستیم. به زعم فروید، آنچه در رویا به نمایش درمی‌آید صرفا «محتوای آشكار» امیال و هراس‌هایی است كه در ژرف‌ترین لایه‌های ذهن ما جای گرفته‌اند و سلامت روان‌مان را مختل كرده‌اند. صورت ظاهری رویاها بسی فریبنده است چون امیال و آرزوهای ناخودآگاهانه غالبا با موازین اخلاقِ عمومی همخوانی ندارند و برای عبور از سانسورِ ضمیر آگاه، ناچار به صورتی دیگرگون به نمایش درمی‌آیند؛ صورتی كه در نظریه روانكاوی، «محتوای آشكار» نامیده می‌شود. روانكاو باید با تحلیل موشكافانه «محتوای آشكار» بكوشد تا به «محتوای نهفته رویا» برسد؛ محتوایی كه به سبب ناخودآگاهانه بودنش بسی حیرت‌آور است و بیمار با انواع‌ و اقسام مقاومت‌ها می‌كوشد آن را كتمان كند.

لكان با شالوده‌های نظریه فروید درباره ضمیر ناخودآگاه و اهمیت رویا كاملا هم رای است اما استدلال می‌كند كه نقش زبان در این نظریه را باید بسیار بنیانی‌تر از آن چیزی دانست كه فروید می‌پنداشت. از نظر او ضمیر ناخودآگاه ساختاری زبان‌مانند دارد و رویا را باید برحسب فرآیندهای زبانی تحلیل كرد. لكان زبان را نه شكلی از بیان، بلكه گریز از بیان می‌داند. در نظریه‌های زبان‌شناسی، زبان ابزار مراوده بین گویشوران معرفی می‌شود اما از نظر لكان مدلول‌های زبان همگی لغزنده و بی‌ثباتند و دال‌ها به جای ارجاع به مدلول‌های معین و ثابت، به زنجیره بی‌پایانی از سایر دال‌ها ارجاع می‌كنند. از این حیث، زبان بیش از اینكه هستنده‌ای در جهان عینی را نشان دهد (به اشیاء و موجودیت مكان‌ها و غیره دلالت كند)، همچنین بیش از اینكه معنایی را به مخاطب القا كند (ارتباط زبانی گویشوران را برقرار سازد)، پنهان‌كننده است زیرا محتوایی نهفته را از ساحت آگاهی بیرون نگه می‌دارد اما از نظر لكان، زبان در عین كاركرد پنهان‌كننده‌اش، برملا‌كننده نیز هست. این پارادوكس در روانكاوی لكانی به این معناست كه گرچه كاربرد زبان، تلاشی ناخودآگاهانه برای كتمان امیال واقعی است ولی این تلاشِ عبث نمی‌تواند امیال باطنی را پنهان كند زیرا استعاره و مجاز، به شكلی غیرمستقیم، محتوای ضمیر ناخودآگاهِ ما را عیان می‌كنند. هر استعاره‌ای كوششی است برای نگفتن مستقیمِ یك موضوع، در عین اینكه حكم گفتن را نیز دارد چون به هر حال به كار بردن استعاره یعنی ورود به ساحت زبان.

نباید تعجب كرد كه نظریه لكان از محدوده درمان روانكاوانه بیرون آمده است و از جمله در نقد ادبی بسیار كاربرد دارد. منتقد ادبی همان هدفی را دنبال می‌كند كه روانكاو لكانی هم دارد: تبیین معنایی تصریح‌نشده اما القاشده در متن (معنایی كه مستقیما یا صراحتا گفته نشده است و با این حال نشانه‌های تلویحی آن را می‌توان در متن پیدا كرد). منظری كه لكان بر كاربرد پنهان‌كننده ‌- برملاكننده زبان می‌گشاید نه فقط رهیافتی برای خوانش متون (اعم از ادبی و جز آن)، بلكه همچنین راهی برای فهم مقصود ناخودآگاهانه گویندگان، به معنای اعم كلمه است. سوژه بیانگر ناخواسته (ناخودآگاهانه) از استعاره و مجاز استفاده می‌كند تا آنچه را با هنجار اخلاقی یا موازین قانونی سازگار نیست به زبان آورد. ذكر٢ اپیزود از مكالمه‌هایی با دو همكار من در دانشگاه، شاید قدری به فهم این جنبه از روانكاوی لكانی كمك كند.

 

اپیزود اول: «تبریك» بابت راهنمایی پایان‌نامه

اخیرا در جلسه‌ای در دانشگاه درخواست دانشجویی كه مایل است با راهنمایی من كار تحقیق برای نگارش پایان‌نامه‌اش را انجام دهد، مطرح و تصویب شد. در پایان جلسه، یكی از همكاران هنگام خروج از اتاق جلسه، خطاب به من گفت: «مبارك باشد!» مورد خطاب قرار گرفتن با این جمله به‌غایت ساده كه شاید از نظر برخی كسان اصلا درخور فكر هم نباشد، چه رسد به پاسخ و چه رسد به ژرف‌اندیشی، ابتدا باعث حیرتم شد، اما بعدا به نظرم آمد كه تبریك آن همكار اتفاقا بسیار هم درخور تامل است و شاید گشودن منظری لكانی بر آن بتواند نشان دهد كه در آكادمی ایران چه می‌گذرد. بگذارید بررسی‌مان را با طرح این پرسش آغاز كنیم كه: پایان‌نامه دانشگاهی چیست؟ در پاسخ می‌توان گفت پایان‌نامه در حكم تلاش دانشجوی تحصیلات تكمیلی برای انجام دادن پژوهش زیرنظر استادی پژوهشگر است كه می‌تواند با نظارت بر كار دانشجو، اشكالات و ایرادهای روش‌شناختی كارِ او را برطرف كند. اما از نظر برخی از همكاران ما در دانشگاه‌ها (نه صرفا در دانشگاه علامه طباطبایی)، پایان‌نامه فرصتی طلایی برای كسب درآمدِ بی‌زحمت است. به زعم این كسان، نیازی به وقت گذاشتن برای خواندن پایان‌نامه و تصحیح اشتباهات دانشجو نیست؛ كافی است چند اشتباه تایپی و لزوم یكدست كردن ارجاع‌ها به مآخذ را به دانشجو یادآور شوید و سپس چندین میلیون تومان پول را به راحتی (بدون انجام دادن هیچ كاری) از دانشگاه دریافت كنید. از این زاویه، تصویب طرحنامه دانشجو البته دلیلی برای تبریك گفتن به استاد راهنمای آن پایان‌نامه است. اندیشیدن به چند پرسش می‌تواند ابعادی از وضعیت گوینده و من در آن مكالمه را روشن كند: در چه مواقعی گوینده‌ای به دیگری تبریك می‌گوید؟ معنای تبریك گفتن به استاد راهنمای پایان‌نامه‌ای كه هنوز حتی یك سطر آن نوشته نشده چیست؟ حتی اگر تمام پایان‌نامه به رشته تحریر در‌آید و در جلسه دفاع هم به تایید برسد، چه معنایی می‌تواند بر تبریك گفتن به استاد راهنمای آن پایان‌نامه مترتب باشد؟ كدام ذهنیت با كدام امیالِ بیان‌ناشده درباره پایان‌نامه‌های دانشگاهی می‌تواند موجد جمله «مبارك باشد» شود؟ «مبارك باشد» برای كه و چرا؟ اگر از منظری لكانی به این پرسش‌ها بیندیشیم، بسیاری از امیال ناخودآگاهِ گوینده آن تبریك كذایی روشن می‌شود و درمی‌یابیم كه، به قول لكان؛ هر «سوژه بیانگر» لزوما «سوژه‌ای بیان‌شده» است. اینجا استعاره‌ای در كار است.

 

اپیزود دوم: پرسش درباره «سود» یك همایش

اخیرا طرحی را برای یك همایش بین‌المللی درباره نقد روان‌پژوهانه ادبیات به دانشگاه تسلیم كردم. این همایش با بیش از بیست عضو در كمیته علمی، برای برگزاری در ٢ روز و ٢ دانشكده طراحی شده است و علاوه بر استادان و پژوهشگران طراز‌ اول در ٣ حوزه روانكاوی، روان‌شناسی و روان‌پزشكی، استادان و پژوهشگران برجسته ادبیات در حوزه نقد ادبی نیز در آن مشاركت خواهند داشت. در این همایش همچنین چندین سخنران خارجی و استاد ایرانی مقیم خارج با ارایه مقاله شركت خواهند كرد. پس از مطرح شدن موضوع این همایش، یكی از همكارانم با مراجعه به من پرسید «از این همایش چه چیزی در كاسه شما می‌افتد؟» كلمه «كاسه»، فعل «افتادن» و تعبیر «چیزی در كاسه كسی افتادن» مرا به فكر فرو برد.

به گمانم نظریه لكان درباره ساختار زبانی ضمیر ناخودآگاه و بیان مجازی در زبان، می‌تواند ابعادی از این گفته همكارم را روشن كند. چه چیزی از «كاسه‌ی» یك همایش درباره نقد ادبی به من (شخص من، حسین پاینده) می‌رسد؟ ظاهرا پرسش‌كننده می‌خواهد بداند كه برگزاری چنین همایشی چه فایده‌ای برای من دارد. پاسخ روشن است: پیشبرد دانش در حوزه مطالعات میان‌رشته‌ای در علوم انسانی (و البته علوم پزشكی، با توجه به ماهیت رشته روان‌پزشكی)، یاری رساندن به تحقیقات آینده درباره رابطه روان‌پژوهی و ادبیات، نشان دادن مسیر حركت به دانشجویان و پژوهشگرانی كه مایل‌اند در این حوزه تحقیق كنند، ایده‌پردازی درباره درس‌هایی جدید با محتوایی میان‌رشته‌ای، تبدیل كردن نقد روانكاوانه به موضوعی مهم در مطالعات ادبی، دامن زدن به فعالیت‌های علمی در آكادمی، و... اینها و امثال اینها، اما نه چیزی جز اینها، از برگزاری چنین همایشی عاید من می‌شود اما با اتخاذ رویكردی لكانی می‌توان استدلال كرد كه پرسش به ظاهر ساده آن همكار، محتوایی نه چندان آشكار را پنهان می‌كند و در عین حال لو می‌دهد. در این‌جا نیز طرح چند پرسش از منظر تحلیلی لكان می‌تواند راهگشا باشد: «افتادن» یعنی چه؟ تعبیر «افتادن چیزی در كاسه كسی» را برای توصیف چه وضعیتی یا چه رخدادی به كار می‌بریم؟ چه موقعی چیزی در «كاسه» كسی «می‌افتد»؟ به افتادن سیب از درخت فكر كنید. وقتی می‌گوییم «سیبی در دامنم افتاد»، منظورمان این است كه بی‌آنكه من تلاشی بكنم، میوه‌ای رسیده و آماده خوردن نصیبم شد. موضوع خوردن در این گفته به صراحت بیان نشده بلكه مستتر است. «كاسه» مجاز مرسل است، از نوع جزءبه‌كل، برای آنچه می‌خوریم. ولی از یاد نبریم كه خوردن علاوه بر معنای قاموسی‌اش (معنایش مطابق با آنچه در فرهنگ لغت آمده است)، معنایی تلویحی نیز دارد. در فرهنگ سخن، معنای خوردن اینگونه ضبط شده است: «جویدن و سپس فرو بردن مواد غذایی از راه دهان و گلو و بلعیدن آن» اما «خوردن» همچنین به معنای سود كردن است. سود مالی بردن در دادوستد و تجارت هم نوعی «خوردن» محسوب می‌شود. اگر از این منظر به جمله كذایی آن همكار بیندیشیم، ابعادی ناپیدا از ذهنیت او، تصورش راجع به برگزاری همایش در دانشگاه، توقعش از طرح پیشنهاد چنین فعالیتی و خلاصه جنبه‌هایی از سازوكارهای روانی این قبیل اشخاص بر ما معلوم می‌شود. ظاهرا از نظر این همكار و كسانی مانند او، برگزاری همایش و اصولا هر فعالیت دیگری در دانشگاه، فقط راهی برای كسب منافع شخصی است. باز هم می‌بینیم كه مطابق با نظریه لكان، «سوژه بیانگر» به «سوژه بیان‌شده» تبدیل شده است. اینجا مجازی در كار است (از نوع جزء به‌كل).

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: