پژوهش علمی روشمندی در مورد جلال وجود ندارد/ مصادره جلال آل احمد

1395/2/15 ۱۱:۲۹

پژوهش علمی روشمندی در مورد جلال وجود ندارد/ مصادره جلال آل احمد

مجتبی گلستانی نویسنده کتاب «واسازی متون جلال آل احمد» گفت: در اکثر آثار مربوط به جلال آل احمد صرفا به مولف و زندگی او پرداخته شده است. لذا پژوهش علمی روشمندی در مورد او صورت نگرفته است.



مجتبی گلستانی نویسنده کتاب «واسازی متون جلال آل احمد» گفت: در اکثر آثار مربوط به جلال آل احمد صرفا به مولف و زندگی او پرداخته شده است. لذا پژوهش علمی روشمندی در مورد او صورت نگرفته است.

 اولین جلسه از سلسه کرسی های نقد و مناظره پیرامون بازخوانی انتقادی اندیشه های معاصر در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی برگزار شد. در جریان این کرسی، کتاب «واسازی متون جلال آل احمد» نوشته مجتبی گلستانی، پژوهشگر فلسفه، توسط دکتر سیدرضا شاکری و دکتر زینب صابرپور، اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

محدودیت های پژوهش در کشور

مجتبی گلستانی در ابتدای این نشست با اشاره به دغدغه های خود در مورد نوشتن کتاب «واسازی متون جلال آل احمد» گفت: یکی از اصلی ترین مسائلی که در ایران با آن مواجه هستیم ذیل محدودیت های پژوهش قرار می گیرد. این امر اعم از منابع مالی و منابع محتوایی است.

وی افزود: در درجه اول یک پژوهشگر حمایت مالی نمی شود و اگر کسی بخواهد پژوهشی انجام دهد باید خودش هزینه کند. در مرتبه بعدی منابعی که کمک می کند ما جلال را بشناسیم و دهه های گذشته را دریابیم وجود ندارد. در مورد آل احمد هیچ پژوهشگر وزینی کار درخوری انجام نداده است. لذا من در پژوهش خود چیزهای زیادی در مورد نقد آثار آل احمد نیافتم و بنده این بحران را بحران جلال می نامم.

جلال آل احمد مصادره شده است

این نویسنده با بیان اینکه عده ای می خواهند جلال را مصادره کنند، گفت: روشنفکران لائیک که سعی می کنند بخش غیر مذهبی کارهای او را بزرگ کنند از این دسته اند. هیچ کار درست و حسابی در این طیف در مورد جلال ندیدم و صرفا کلیشه هایی در مورد مضامین متون آل احمد در نشریات ژورنالیستی و... وجود دارد. همچنین عده دیگری که در داخل فضای کشور کار می کنند و در چارچوب فضای سیاسی و گفتمان غالب هم می گنجند خیلی دوست دارند جلال را سید جلال بنامند ولی آنها هم کار وزینی در مورد جلال انجام ندادند و گرفتار یکسری کلیشه ها البته با رگه های مذهبی هستند.

گلستانی افزود: در اکثر آثار صرفا به مولف، زندگی او و چیزهایی که در مورد زندگی او گفته شده اکتفا شده است. لذا باید بگویم پژوهش علمی روشمندی در مورد جلال نداشتیم. حتی مقالات علمی پژوهشی هم نتوانستند به من کمکی بکنند. باید بگویم مصاحبه سیمین دانشور با کیهان فرهنگی خیلی بیشتر از این مقالات به من کمک کرد.

نویسنده کتاب «واسازی متون جلال آل احمد» ادامه داد: مقالات انبوهی که ظاهرا علمی پژوهشی بودند و نبود کتاب های پژوهشی در مورد آل احمد پارادوکسی بود که من با آن مواجه بودم. همه آثاری که در حوزه جلال تولید شده محوریت و مرکزیت و اقتدار این شخصیت را پذیرفته بودند.

مشکل کلی گرایی در پژوهش های امروز

وی در خصوص مشکل دیگری که در فضای فرهنگی و فضای ادبیات ما وجود دارد، گفت: مشکل این است که دیگران دوست دارند طرح های کلی در ادبیات بنویسند مثلا سیمای زن در ادبیات فارسی، انقلا و رمان فارسی و... در همه اینها یک کلی گرایی وجود دارد. من در یادداشتی تحت عنوان غیر داستانی نوشتم تا تک نگاری های مبتنی بر نظریه ادبی معاصر نداشته باشیم که بتوانند پشتوانه رسیدن به نظریه ای درباره ادبیات ما باشند، نمی توانیم صحبت از ایده ای در مورد ادبیات خود داشته باشیم.

گلستانی ادامه داد: اصولا همه از کل به جز می رسند در حالی که من احساس می کنم مسیر بر عکس است و از متون جزیی باید شروع کرد و به یک نظریه رسید.

حمایت آل احمد را از ساتر و مخالفتش با فوکو مانند حمایت از مدرنیزم و مخالفت با پست مدرنیزم است

وی با بیان خاطره ای از دیدار محمدتقی غیاثی و جلال آل احمد، گفت: در سال 43 آقای محمد تقی غیاسی با جلال مواجه می شود و به آل احمد می گوید سارتر مرده و الان روزگار فوکو است و جلال آل احمد پاسخ می دهد که برای ما سارتر تازه متولد شده است.

گلستانی افزود: نکته ای که قابل توجه است این است که من و هم نسل های من که تحت تاثیر اقتدارگرایی آل احمد بودیم. باید گفت اقتدار زدایی از آل احمد با نوعی اقتدار زدایی فوکویی همراه است. حمایت آل احمد را از ساتر و مخالفتش با فوکو را می توان حمایت از مدرنیزم و مخالفت با پست مدرنیزم تعبیر کنیم.

وی در پایان بخش اول سخنان خود گفت: زدودن مرکز و آن چیزی که حدود معنا را از ما می گیرد و به ما اجازه نمی دهد تفسیر دیگری داشته باشیم با نظریه پسا ساختار گرایی مسیر می شد و من سعی کردم در این کتاب یک خوانش پسا ساختارگرایانه از آل احمد داشته باشم.

دغدغه های جلال هنوز هم مسئله جامعه ماست

در ادامه این نشست سیدرضا شاکری نقد خود را به کتاب «واسازی متون آل احمد» ارائه داد و گفت: مسائلی که جلال آل احمد به آنها اشاره می کند مانند غرب زدگی، تنبلی، بی مسئولیتی و... هنوز هم مسئله ایران است. هنوز جامعه این مطالبه را نکرده که آثار جلال بیرون بیاید. باید اجازه دهیم جلال خودش را به نشان دهد.

وی در مورد کتاب مورد نقد گفت: مسئله من با این اثر این است که نویسنده می گوید واسازی را بعنوان یک استراتژی در نظر گرفته است. نفس انتخاب استراتژی خود به خود شما را محدود کرده و متون اسیر استراتژی می شود.

شاکری ادامه داد: من انتظار داشتم نویسنده گفتگویی را با متن های جلال سامان دهد ولی به نظر می رسد به سمت گفتگو با مولف رفته است. البته این غنای موضوع مورد بررسی است که انسان را به گرداب خود می کشاند.

وی گفت: نویسنده سیاست را به عنوان خط مشی در نظر گرفته اند. بنابراین نسبتی دقیق با حوزه سیاست عملی پیدا می کند ولی نسبت آن با امر سیاسی مشخص نیست. نویسنده عملا نمی تواند نسبت امر سیاسی را با جلال آل احمد مشخص کند.

شاکری گفت: گزاره هایی را می توان از متن خارج کرد که عملاً مولف محور است و از ذهن مولف گرفته شده و استقلال و موجودیت متن تحت تاثیر نیات مولف قرار گرفته است.

وی با بیان اینکه نظریه ما را با مجموعه ای از مهارت ها پیش می برد، گفت: ما نباید جلال را با نظریه خود طوری تعریف کنیم که بخش زیادی از مسائل انسان معاصر حذف شود.

در بخش دیگری از این نشست زینب صابرپور به بیان دیدگاه های خود در مورد کتاب مورد بحث پرداخت و گفت: ایراداتی که به تنظیم متن و محتوای این اثر وارد است این است که متن طبقه بندی شده نیست و ذهنیت خواننده را از موضوع اصلی دور می کند. بعد از واسازی نیز ما نیاز به یک نتیجه گیری داشتیم.

وی افزود: در این کتاب سبقه ادبی از جنبه روشنفکری و اجتماعی جلال جدا می شود و این امر دست و پای متن را بسته است.

صابرپور ادامه داد: در این متن با فقدان بافت مواجه هستیم. تحلیل گفتمانی بدون تحلیل بافت ناقص می ماند و این امر در متن وارد نشده است.

نباید آثار جلال را به هم پیوسته دید

این استاد دانشگاه خطاب به نویسنده گفت: شما متون مختلف جلال را از سرگذشت کندوها گرفته تا غرب زدگی شامل به نوعی پیوسته دیدید در حالی که با نظر به انشقاق زندگی و سیر تفکر آل احمد باید این متون را یک بار دیگر نگاه کرد و آنها را در هم تنیده ندید.

وی با طرح این سوال از نویسنده که چرا روشنفکری فرانسه در متن غایب است؟ گفت: به سارتر و کامو خیلی کم در این کتاب اشاره شده است در حالی که خود آل احمد بارها به اینها رجوع می کند.

مفهوم فاعل و منفعل در فهم جلال آل احمد

صابرپور تصریح کرد: در فهم جلال آل احمد مفهوم فاعل و منفعل خیلی مهم است. او در کتاب غربزدگی سیر تاریخی انفعال شرق در برابر غرب را بررسی می کند. این را یک گفتمان فرهنگی و یک منش امروزی و ریشه آن را در گذشته می بیند و البته آن را فردی هم می بیند، یعنی یک از دلایل عدم توسعه شرق را تنبلی قلمداد می کند.

وی ادامه داد: این انفعال در پیوند آن ذهن پدرسالاری که آل احمد دارد به آن توضیح خیلی زننده از روشنفکران غربی می رسد که آنها را قرتی توصیف می کند و روشنفکر غرب زده را زن صفت می داند. لذا زن را به معنای منفعل در نظر گرفته و این انفعال را سعی می کند به روشنفکران غرب زده بسط دهد.

بنا بود بگویم جلال چگونه فکر می کرده است

در انتهای جلسه مجتبی گلستانی نویسنده کتاب به اشکالات مطرح شده پاسخ داده و گفت: من به شیوه هرمنوتیکی با متن برخورد نکردم. من قرار نبود بفهمم آل احمد چه گفته است بلکه بنا بود بگویم او چگونه فکر می کرده است.

وی افزود: وقتی می گوییم او چگونه فکر می کرده یعنی داخل در چه استعاره هایی فکر می کرده و پیوند او را با سنت متافیزیک و الهیات پیدا کنیم. لذا غرض بنده این بود.

گلستانی ادامه داد: نسبت آل احمد با جنبش های دست راستی سرخورده قرن بیستمی مغفول مانده و آن بخش هایی از آل احمد برجسته شده که بخش های چپ او بود. آن جایی در جلال آل احمد برای من اهمیت داشت که چپ و راست آنچنان رادیکال می شوند که پیوند نامیون و ناخجسته ای با هم پیدا می کنند. من به دنبال این بودم که با چه پیش فرض هایی در مورد این متون فکر می شود.

استراتژی کتاب اقتدارزدایی از جلال بوده است

نویسنده کتاب «واسازی متون جلال آل احمد» گفت: استراتژی کتاب اقتدارزدایی از جلال بوده است و من به عنوان کسی که با آثار جلال فکر کردن را شروع کرده است، باید بگویم نقد جلال نقد خود من است.

وی افزود: اگر هم نسل های من خود را در این کتاب ببینند و بفهمند که تحت چه پیش فرض هایی فکر کردند و چقدر اقتدارگرا و غیر دموکراتیک و زن ستیز و چقدر در قالب نسخه پیچی و استعاره های پزشکی بوده است فکر می کنم غرض کتاب برآورده شده است.

این نویسنده در پایان صحبت های خود گفت: ما یک ویراست منظم از آثار آل احمد نداریم و متاسفانه ناشرانی که در سال های گذشته آثار آل احمد را منتشر کردند در آن دست بردند.

وی اظهار داشت: جایزه ای به اسم جایزه جلال داریم و صد میلیون هم برای آن اختصاص داده شده است. در حالی که اگر یکی از از این صد میلیون ها صرف ویرایش و انتشار آثار جلال می شد، اتفاق بهتری بود.

منبع: مهر

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: