خدمت ایرانیان در ایجاد فلسفه و كلام اسلامی / شادروان دكتر ذبیح‌الله صفا

1393/3/7 ۰۸:۰۸

خدمت ایرانیان در ایجاد فلسفه و كلام اسلامی / شادروان دكتر ذبیح‌الله صفا

موفقیت بزرگ ایرانیان اسلامی در ایجاد و تحكیم بنیان فلسفه در اسلام به‌واقع مرهون پیشرفتهای آنان در این زمینه در عهد پیش از اسلام و خاصه در دوران ساسانی بود. بعد از ترجمه آثار حكمای یونان و ایران به‌زبان عربی، و بعد از آنكه متكلمان اسلامی، خاصه «قدریه»و«جهمیه» و «معتزله»، كه نزدیك به‌تمام آنها از ایرانیان بودند، شروع به القای مباحث كلامی و فلسفی در جامعه اسلامی نمودند،

 

موفقیت بزرگ ایرانیان اسلامی در ایجاد و تحكیم بنیان فلسفه در اسلام به‌واقع مرهون پیشرفتهای آنان در این زمینه در عهد پیش از اسلام و خاصه در دوران ساسانی بود. بعد از ترجمه آثار حكمای یونان و ایران به‌زبان عربی، و بعد از آنكه متكلمان اسلامی، خاصه «قدریه»و«جهمیه» و «معتزله»، كه نزدیك به‌تمام آنها از ایرانیان بودند، شروع به القای مباحث كلامی و فلسفی در جامعه اسلامی نمودند، توجه و اقبال مسلمانان به مكتب‌های مختلف حكمت فیثاغوری و افلاطونی و ارسطوئی و نو افلاطونی و نو فیثاغوری و خسروانی آغاز شد و دیری نكشید كه مباحثات فلسفی مراكز علمی و عقلی تمدن اسلامی را در بغداد و بلادمعتبر ایران فروگرفت و منجر به ایجاد نهضتی عظیم در زمینه كارهای حكمی گردید. بر اثر این نهضت بزرگ بود كه از حدود اوایل قرن چهارم هجری، مخصوصاً تحت لوای سامانیان و بوئیان گروه بزرگی از فلاسفه ایرانی ظهور كردند و آثار متعدد بی‌نظیر در منطقه و حكمت و اخلاق به‌زبان عربی و بعد از آن به پارسی فراهم آوردند.

شركت ملتهای دیگر اسلامی در زمینه فلسفه بسیار ناچیز و بی‌ارزش بود. تنها حكیم غیر ایرانی كه در جمع آوری اجزای حكمت به‌زبان عربی نخستین گامها را برداشت و بعد از آن دیگر جانشینی در بین هم نژادان خود نیافت، یعقوب بن‌اسحاق الكندی(متوفای 258ق) است؛ ولی كار او را شاگردان ایرانی‌اش با قوت تمام و با مهارت بسیار ادامه دادند. شاگرد این استاد، ابوزید احمدبن سهل بلخی(م322ق) در نشر تعلیمات او خاصه در بلاد خراسان مؤثر بود.

یعقوب بن‌اسحاق و احمدبن سهل ناشران حكمت مشّاء بودند كه به‌روش معتزله نزدیكی یافته بود؛ ولی فیلسوف معروف دیگری كه بعد از آن دو آمد، یعنی محمد بن زكریای رازی (م313ق)، اطلاعات فلسفی خود را هم از مآخذ یونانی و اسلامی (به ‌وسیله ابوزید بلخی) و هم از منابع ایرانی (به ‌وسیله ایرانشهری) گرفته و علاوه بر این به‌ صورت یك متفكر آزاد درآمده بود و چون تحقیقاتش را از كیمیا و علوم طبیعی و طب آغاز كرده بود، در تحقیقات فلسفی خود تحت تأثیر روش علوم تجربی مذكور قرار داشت. این علل و جهات باعث شده بود كه او اولاً در بسیاری از موارد با روش قیاسی ارسطو و مشائین در حكمت و علوم مخالفت ورزد و ثانیاً در بسیاری از موارد دیگر با متكلمان اسلامی مخالف باشد. وی عقاید خاصی درباره «قدما» و موضوع «لذت» و «الم» و تحقیق درباره مبادی خلقت و نظایر این مطالب داشت و برخلاف فلاسفه عهد خود بحث درباره نبوت را در فلسفه‌وارد نمی‌دانست. وی به مطالعه آثار مانوی علاقه خاص می‌ورزید و درباره قدمای خمسه تابع نظر حكمای قدیم ایران بود.

فیلسوف بزرگی كه ظهور او در اواخر حیات رازی اتفاق افتاده، ابونصر محمد فارابی، از فاراب ماوراءالنهر نزدیك اسپیجاب بود. وی در سال 339 ق درگذشت و اهمیتش بیشتر در آن است كه توانست نخستین تفسیرهای جامع را بر منطق ارسطو به زبان عربی بنویسد و به همین سبب است كه او را «معلم ثانی» لقب داده‌اند. غیر از این تفسیرها، فارابی كتب متعدد در شرح مقاصد افلاطون و ارسطو و گاه مقایسه و حكومت میان عقاید این استاد و شاگرد و همچنین شرح عقاید و نظرهای خاص خود نوشت مانند: آراء اهل المدینه الفاضله، الجمع بین الرأیین، اغراض مابعد الطبیعه در شرح مابعدالطبیعه ارسطو، فصوص الحكم، احصاء العلوم، العلم الاعلی، الطبیعیات و جز آنها كه غالباً به دست مترجمان بزرگ لاتینی در قرون وسطی ترجمه شدند.

از دوران فعالیت فارابی تا ظهور ابوعلی سینا چندین تن از حكمای بزرگ در ایران سرگرم كار بوده‌اند، مانند ابوالحسن شهید ابن حسین بلخی (م325ق)، ابوزكریا یحیی عدی، المنطقی (م364ق)، ابوسلیمان منطقی سیستانی (متوفی بعد از سال 391ق) شاگرد یحیی بن عدی و استاد نویسنده و متفكر بزرگ ابوحیان توحیدی شیرازی (م 400ق)، ابوعلی احمد بن محمد معروف به ابن مسكویه (م 352ق)، ابوالفرج بن طیب الجاثلیق (م435ق)، ابن هندو (م410یا420ق)، ابوالخیر بن خمار، ابوریحان بیرونی و جز آنان.18

در طول قرن چهارم هجری یك دسته بزرگ از متفكران ایرانی در خفا تعلیمات خاص فلسفی خود را همراه با تشكیلات خاصی از فتوت و اخوت منتشر می‌ساختند و اینان همان دسته معروف به «اخوان الصفا» هستند كه دوران كمال ترقی آنان قرن چهارم هجری بود. اخوان الصفا در نزدیك كردن حكمت یونانی با دین اسلام و درآمیختن آن با تعلیمات اخلاقی و اجتماعی استوارترین قدمها را برداشتند و برای آنكه در این راه از مخالفتهای حكما و متشرعان بركنار بمانند، افكار خود را در رساله‌هایی بی‌نام و با زبانی ساده بیان می‌كردند و در همه آنها به برادران هم مسلك خود خطاب می‌نمودند؛ زیرا این رسالات در حقیقت برای آنان نوشته می‌شد.

اخوان الصفا علاوه بر اعمال نوعدوستانه كه در جمعیت‌های سرّی خود می‌كردند، برای تعلیم عقلی طرفداران مسلك خود یك سلسله رسالات فلسفی و اخلاقی و اجتماعی به زبان ساده نوشته‌اند كه مجموعه آنها به نام «رسائل اخوان الصفا» (به زبان عربی) به طبع رسیده و ترجمه‌ها و تلخیص‌هایی هم به فارسی از آن صورت گرفته است. عدد مجموع این رسائل به 53 می‌رسد و تمام نویسندگان آنها كه می‌شناسم، ایرانی بودند؛ یعنی ابوسلیمان بُسی، ابوالحسن علی بن هارون زنجانی، ابواحمد مهرجانی، ابوالحسن علی بن رامیناس عوفی و زید بن رفاعه. این رسالات در نشر عقاید فلسفی مقرون به مبانی مذهبی و اخلاقی در میان مسلمانان تأثیر عمیق داشته است.

بزرگترین حكیم مشاء و جانشین واقعی فارابی و تكمیل‌كننده كوششهای او در تمدن اسلامی، یك ایرانی بزرگوار دیگر است به نام ابوعلی حسین بن عبدالله بخارایی كه به سبب اشهار زیادی كه جد اعلای او «سینا»داشت، به «پورسینا» یا «ابن‌سینا» مشهور شده است. وفاتش به سال 428 اتفاق افتاد و تألیفات او در حكمت و پزشكی از بیست سالگی شروع شد و تا پایان عمرش كه 58 سال بود، امتداد یافت. از مهمترین آثارش در حكمت كتاب الانصاف، الحكمه المعروضیه، الحكمه المشرقیه، الشفاء، النجاه، المباحثات، الاشارات، دانشنامه علائی و عده فراوان دیگری از كتب و رسالات است. اهمیت این فیلسوف كم‌نظیر در تاریخ فلسفه اسلامی بیشتر از آن جهت است كه او نخستین كسی است كه توانست تمامی اجزای حكمت را كه در آن روزگار حكم دایره‌المعارفی از همه علوم معقول داشت، در كتب متعدد از مختصر و متوسط و مفصل مورد بحث و تحقیق قرار دهد و بر اثر نظم منطقی خاصی كه در آثار خود داشت، موفق شد كلیه مباحث منطق و فلسفه را با بیانی روشن تدوین و توضیح نماید، به نحوی كه بعدا از او، اقوال و آثارش همواره به عنوان نمونه واقعی حكمت در تمدن اسلامی شناخته شود.

ابن‌سینا چند شاگرد مبرز داشت كه عقاید و آرا و افكار او را بعد از وی نشر داده و به نوبه خود شاگردانی تربیت كردند كه در تمام قرن ششم در ایران به‌كار تعلیم و تألیف اشتغال داشتند. از میان آنان بهمنیار بن‌ مرزبان (م‌458ق) صاحب كتاب التحصیل و طاهر ابن زیله اصفهانی (م440 ق) و ابوعبید جوزجانی و ابوعبدالله معصومی را می‌توان نام برد. شاگرد بهمنیار، ابوالعباس لوكری صاحب كتاب مشهور بیان‌الحق است كه چند تن از حكمای قرن ششم مانند قطب‌الزمان طبسی (م539 ق) و محمد‌بن یوسف ایلاقی (م536 ق) و فرید‌الدین غیلانی بلخی و عین‌الزمان قطان مروزی شاگرد او بوده‌اند.

در قرن پنجم و ششم فیلسوف بزرگ دیگری، كه نسب تعلیم اوهم به ابن سینا می‌رسید، معروف‌است و او حجه‌الحق حكیم عمر الخیامی است؛ و دیگر عمربن سهلان ساوی؛ و دیگر محمد بن عبدالكریم شهرستانی (م548 ق)؛ و دیگر امام فخر‌الدین رازی (م 606 ق) كه هر یك تألیفات گرانبهایی در فلسفه وگاه دركلام دارند و بعضی از آنان مانند فرید غیلانی و شهرستانی و فخررازی ردودی نیز بر ابن‌سینا نوشته‌اند.

فیلسوف بسیار معتبر تمدن اسلامی كه بعد از این طبقات آمده و در راه تحكیم مبانی حكمت مشاء در تمدن اسلامی خدمات شگرف انجام داده، و نظیر همین خدمت را نیز به علم كلام در نزد شیعه نموده، خواجه نصیرالدین طوسی است. او با تألیف كتاب شرح اشارات ابن‌سینا حكمت او را به‌نحوی به اثبات رسانیده كه بعد از آن در تمدن اسلامی به‌عنوان مثل اعلای دانش مورد مراجعه بود.

همعصران خواجه نیز كم و بیش در اجزای علوم و از آن‌ جمله منطق و حكمت آثار مهمی ایجاد كرده و از این راه به تمدن اسلامی خدماتی انجام داده‌اند، مانند قطب‌الدین شیرازی (م710 ق)، و اثیرالدین ابهری صاحب «هدایه‌الحكمه» در منطق و طبیعی و الهی (كه قاضی میرحسین میبدی متوفی911 آن را شرح‌ كرد)، و نجم‌الدین دبیران (م 675 ق) و نظایر آنان كه آثارشان در ممالك اسلامی همواره مورد استفاده بوده و هست.

از حدودقرن دوازدهم میلادی كه در جنوب ایتالیا و سپس در مراكز دیگر آن سرزمین شروع به نقل كتب علمی مسلمین به‌زبان لاتینی كردند، توجه مترجمان طبعاً به آثار معروف علمی تمدن‌اسلامی كه همه آنها به وسیله ایرانیان ایجاد شده بود، معطوف گردید و با ترجمه آثار حكما و ریاضی‌دانان و اطبای معروف ایرانی دانشهایی كه در زمان ساسانیان ریشه‌گرفته و در دوره اسلامی به وسیله ایرانیان به مراتب نسبتاً بلندی از ترقی رسیده بود، به میان دانش پژوهان اروپایی راه جست و كتابهای معتبر علمای ایرانی مانند آثار رازی و خوارزمی و فرغانی و فارابی و ابن‌سینا و نظایر آنان تا دیرگاه در دارالعلم‌های آن دیار تدریس شد و مبدأ جهشی برای شروع دوران جدید در تاریخ علوم گردید و گمان‌ نمی‌رود خدمتی از این شگرف‌تر بتوان برای ملت ایران به جهان متمدن جستجو‌كرد، زیرا همه تأثیرات دیگری كه ایرانیان در تمدنهای مجاور كردند، در سطوح تمدن ملل قرار داشت و این تأثیر علمی تأثیری عمقی و اساسی بودكه بشریت هیچ‌گاه نباید آن را به دست فراموشی بسپرد.

* فرهنگ ایرانی و اثر جهانی آن

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: