دیدگاههای فقهی درباره ترجمه قرآن / حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی ایازی ـ بخش اول

1395/1/16 ۰۸:۲۴

دیدگاههای فقهی درباره ترجمه قرآن / حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی ایازی ـ بخش اول

ترجمه به معنای انتقال معنای کلام از زبانی به زبان دیگر است، ترجمه‌ها همواره با اهداف مترجم، کیفیت نثر متن، شرایط تاریخی و فاصله تاریخی و فرهنگی میان زبان مبدأ و مقصد متفاوت می‌شوند. ترجمه می‌تواند لفظ به لفظ و حرف به حرف، فنی و برابر با زبان مقصد، معنوی و محتوایی و تفسیری باشد. در زمینه ترجمه قرآن، این پرسش مطرح است که: آیا فقیهان در این باره دیدگاه شخصی دارند؟ درباره جواز ترجمه قرآن برای تلاوت و فهم معانی، به‌ویژه برای غیر عرب‌زبانان، پیش از این سخن و تردیدی مطرح نبوده است. اما در قرن اخیر، در قلمرو دولت عثمانی و بخشهایی از کشورهای عربی، جنجالی برای جواز ترجمه قرآن بر پا ‌شد و عده‌ای مخالف و موافق پیدا ‌کرد.

 

اشاره: ترجمه به معنای انتقال معنای کلام از زبانی به زبان دیگر است، ترجمه‌ها همواره با اهداف مترجم، کیفیت نثر متن، شرایط تاریخی و فاصله تاریخی و فرهنگی میان زبان مبدأ و مقصد متفاوت می‌شوند. ترجمه می‌تواند لفظ به لفظ و حرف به حرف، فنی و برابر با زبان مقصد، معنوی و محتوایی و تفسیری باشد. در زمینه ترجمه قرآن، این پرسش مطرح است که: آیا فقیهان در این باره دیدگاه شخصی دارند؟ درباره جواز ترجمه قرآن برای تلاوت و فهم معانی، به‌ویژه برای غیر عرب‌زبانان، پیش از این سخن و تردیدی مطرح نبوده است. اما در قرن اخیر، در قلمرو دولت عثمانی و بخشهایی از کشورهای عربی، جنجالی برای جواز ترجمه قرآن بر پا ‌شد و عده‌ای مخالف و موافق پیدا ‌کرد.

فقهای شیعه نیز هرگز در جواز ترجمه قرآن تردید نکرده‌اند؛ اما مثلاً خواندن ترجمه قرآن را در نماز جایز ندانسته‌اند. برخی از قرآن‌پژوهان تنها ترجمه‌های تفسیری را جایز می‌دانند و ترجمه لفظ به لفظ و ترجمه معنایی را جایز نمی‌شمارند و عده‌ای نیز قائلند که ترجمه قرآن نه تنها جایز، بلکه برای جهان اسلام و غیر آن واجب است. البته مخالفت با ترجمه قرآن بر اثر عواملی پدید آمده است.

انتشار ترجمه‌های آشفته و مغرضانه اروپایی، نگرانی از به فراموشی سپردن قرآن، بی‌‌توجهی به بُعد اعجاز ادبی و بیانی قرآن و وسوسه‌های استعماری، برخی از عوامل فکری و تاریخی مخالفت با ترجمه قرآن به شمار می‌آید. هدف ترجمه قرآن همواره باید نزدیک شدن به مفاهیم و آموزه‌های این کتاب باشد و نه کنار نهادن آن.

مخالفان ترجمه قرآن در تحریم آن به اموری استدلال کرده‌اند که نیازمند بررسی است. استحاله ترجمه، عدم امکان تحدّی در ترجمه، وجود حقایق پیچیده در قرآن، تسری حکم ترجمه به قرائت در نماز، تأکید بر عربیت قرآن، تشویق به تعلیم زبان عربی و استدلال بر عجمی نبودن قرآن، از جمله دلایلی است که مخالفان ترجمه قرآن اقامه کرده‌اند و بر آنها تأکید ورزیده اند. در مقابل، کسانی که به وجوب ترجمه قرآن برای جوامع غیرعربی معتقدند، دلایل دیگری برای نظریه خود دارند. عربیت و عدم استفاده عجمیان از قرآن، عمومیت پیام الهی و تساوی همه مردم در تبلیغ، برخی از دلایل وجوب ترجمه قرآن در نظر موافقان است. حکم فقهی ترجمه، با طرح دو دیدگاه رویارو آشکارتر می‌شود و با مقایسه سطح ادله و بیانها می‌توان نظریه درست‌تر را برگزید. آنچه در پی می‌آید، مقاله قرآن‌پژوهی کوشا و دانشور است که سالها در این زمینه تحقیق و تفحص کرده است. این نوشتار نخستین بار در «یادگارنامه فیض‌الاسلام» و سپس در «مجموعه مقالات فارسی ترجمه قرآن» به چاپ رسیده است.

 

مقدمه

گفتمان ترجمان قرآن درصد سال اخیر در بخشهایی از جهان عرب دچار دگرگونی شده است. پیش از این در کتابهای فقهی و علوم قرآنی از ترجمه قرآن کمتر سخن به میان آمده و فقط بحث عدم امکان ترجمه کامل و برابر با اصل، مطرح بوده و ممنوعیت ترجمه و یا جواز ترجمه در قلمرو خاصی مد نظر نبوده است. گاهی حکم فقهی استفاده از ترجمه قرآن در نماز برای کسی که قادر به یاد گرفتن کلمات سوره‌ها نیست بیان شده؛ اما بحث بر سر جواز ترجمه برای غیر عربها نبوده است. درست است که در یک قرن اخیر پژوهشهای بسیاری در حوزه علوم قرآن و مقدمات تفسیر انجام گرفته و حجم گفتمان علمی و پژوهشی در همه حوزه‌های قرآن رو به گسترش نهاده، اما هیچ کدام از مباحث، مانند بحث ترجمه قرآن موضع‌گیری خاص و یا سرسختی به دنبال نداشته است.

گروهی ترجمه قرآن را تحریم کرده و عده‌ای آن را جایز دانسته و افرادی آن را واجب فرض کرده‌اند. جالب اینجاست که نه تنها ممنوعیت ترجمه قرآن در کشورهای غیر عرب اسلامی مورد توجه قرار نگرفت، بلکه آنان با دامنه بیشتری به ترجمه قرآن در شکلها و روشهای گوناگون روی آوردند و آن تحریمها نیز بر فقیهان این خطه تأثیر نگذاشت تا در شکل نظری آن تزلزلی در نظریه خودشان دهند و حکم تحریم یا عدم جواز باعث تجدید نظر ایشان شود.

از این جالب‌تر اینکه در کانون این جنجالهای علمی و حتی سیاسی از مرکز رسمی علمی و دینی آن، یعنی الازهر و مجلس الشؤون‌الاسلامیه، ترجمه‌ای عربی از قرآن عرضه شد که در آن، واژه‌های قرآن معادل‌سازی شده بود و با عنوان «المنتخب» ارائه گردید. این ترجمه برای انتقال معانی به پرکردن فاصله زبانی قرآن با زبان عربی معاصر اهتمام ورزید و مورد استقبال بسیاری قرار گرفت و در کشورهای عربی و غیر عربی طالبان فراوانی پیدا کرد.

همچنین در برخی از کشورهای عربی چون عربستان ـ که تا چند سال قبل، از ورود ترجمه‌های قرآن جلوگیری می‌شد و اگر کسی ترجمه‌ای از قرآن داشت، در مبادی ورودی توقیف می‌شد ـ آرام آرام مراکز بزرگی برای ترجمه قرآن ایجاد شد و حتی یکی از ترجمه‌های قدیم فارسی مورد استفاده فرهیختگان ایرانی را به عنوان ترجمه فارسی به چاپ رساندند.۱

نکته مهم در عدم تأثیر این جنجالها و مخالف‌خوانی‌ها در بلاد اسلامی و گسترش ترجمه‌ها این بود که گرایش به ترجمه از یک نیاز و خواسته طبیعی مسلمانان و محققان برخاسته بود. اهتمام‌کنندگان به ترجمه کاملاً درک می‌کردند که هدف از ترجمه چیست و مشکلات آن کجاست و برای ترجمه جایگاهی درخور قائل بودند. آنان دستی از دور بر آتش نداشتند تا سخنان بی‌‌ربطی که به حقیقت ترجمه ارتباطی ندارد، در منع ترجمه بر زبان برانند و استدلالهایی بنا نهند که خود هم از آن قانع نشوند و ناچار به دنبال گریزگاه‌هایی به نام «ترجمه تفسیری» شوند.

هدف این نوشته هرچند کوتاه، بیان گزارش این گفتمان و دیدگاه فقهی مخالفان و موافقان است تا روشن شود که ادله این گروهها چیست و چه خاستگاهی داشته و مترجمان ما باید چه حساسیتی داشته باشند.

 

۱- مراد از ترجمه

ترجمه واژه‌ای عربی است که صیغه رباعی مجرد دارد و ماده اولیه آن ترجم (مثل دحرج) است. ترجمه در اصطلاح، انتقال معنای کلام از زبانی به زبان دیگر را گویند. در واژه ترجمه آشکار کردن و بیان نمودن هم آمده است؛ به عنوان نمونه از آنچه در کتاب قاموس المحیط آمده، برمی‌آید که در معنای ترجمه، اختلاف در زبان نهفته است.۲ و در اصل به جای این واژه، واژه ترجمان به کار می‌رفته؛ اما در عرف رایج، کلمه ترجمه متداول شده است. در معنای ترجمه قرار دادن واژه در برابر واژه الزامی نیست؛ زیرا چه بسا کلمه‌ای جنبه استعاره یا تمثیل داشته باشد. لذا گفته‌اند که ترجمه باید به گونه‌ای باشد که متضمن تمامی معانی و مقاصد منظور در متن اصلی باشد، به گونه‌ای که گویی عین کلام را از زبان دیگر انتقال می‌دهد؛ هرچند این انتقال دقیقاً ممکن نیست و واژه‌هایی که مورد استفاده واقع می‌شود، نمی‌تواند همه خصوصیات و بار معنایی مبدأ را در مقصد نشان دهد، مگر اینکه از قالب ترجمه خارج شود و به شرح و توضیح و تفسیر کلمات روی آورد تا زوایای مخفی کلمه را به زبان مقصد منتقل سازد.

 

البته در گذشته‌های دور از ترجمه به تفسیر و شرح هم یاد می‌کرده‌اند و در کتاب مقدس در این باره جابه جایی‌هایی هم شده است؛۳ چنان که واژه ترجمان در فرهنگ روایات به معنای تفسیر آمده است؛ مانند: هذا القرآن إنّما هو خط مستور بین الدفّتین لاینطق بلسان و لابدّ له من ترجمان.۴ بنابراین ترجمه، معادل جویی و معادل‌سازی برای انتقال معنایی از زبانی به زبان دیگر است؛ هرچند این معادل‌یابی گاه؛ به صورت جمله‌سازی و پذیرفتن معنایی در ساختار جدید آن باشد و گاه، واژه‌یابی و تدارک معنا در ریخت کلمات دیگر.۵

 

۲- اقسام ترجمه

ترجمه‌ها همواره تحت تأثیر حالتهای گوناگونی شکل می‌گیرد که با اهداف مترجم و کیفیت نثر متن و شرایط تاریخی و فاصله تاریخی و فرهنگی میان زبان مبدأ و مقصد متفاوت می‌شود. این اقسام به شرح زیر است:

۱- ترجمه لفظ به لفظ و حرف به حرف، که در اصطلاح به «ترجمه‌های تحت‌اللفظی» مشهورند. در ترجمه‌های این گونه قرآن، هرچند واژه‌ها فارسی است، اما نحوه چیدن کلمات، همچون زبان عربی است. مترجم در این حالت، هرچند واژه‌های قرآن را معادل‌سازی کرده، اما چون ساختار قبلی را حفظ کرده، معنا عموماً مخفی می‌ماند و از نظر ساختار، شکل غریبی به خود می‌گیرد که نه زیبایی زبان عربی را دارد و نه لطافت و زیبایی زبان مقصد را. تنها فایده این روش شناخت یکایک واژه‌ها و معادل آنهاست.

 

۲- ترجمه فنی و برابر با زبان مقصد، یعنی با حفظ معادل‌سازی واژه‌ها، ترتیب جمله‌ها و کلمات به شیوه زبان مقصد و در قالب معمول و معروف زبان قرار می‌گیرد و خواننده به خوبی ریخت معنایی را با متن اصلی مطابق می‌یابد. در این شیوه رعایت تشابه دو زبان در ضمایر و قیود و پساوندها و پیشاوندها و به طور کلی، همانندی روابط کلام رعایت می‌شود و مترجم از زبان معیار استفاده می‌کند، بدون اینکه کلمه‌ای برای شرح و توضیح بیاورد و یا از چارچوب متن اصلی خارج شود، یا قواعد و ساختار زبان مبدأ را بر زبان مقصد تحمیل کند.

 

۳- ترجمه معنوی و محتوایی، یعنی نقل معانی و مراعات مقاصد به زبان دیگر بدون آوردن کلمه و شرح و توضیح اضافه متن، از این روش به «ترجمه آزاد» یاد می‌شود؛ چون مترجم وفادار به جایگزین‌سازی و برگزیدن معادلها برای زبان مقصد نیست و تنها به دنبال انتقال معانی و پیام کلام در محدوده متن است. مترجمان در این شیوه، مفاهیم را در قالبهای معمول و رایج زبان خود می‌ریزند و برای آنها عبارتهایی قابل فهم تدارک می‌بینند.

 

۴- ترجمه تفسیری، مترجم در این شیوه با رعایت معادلها به شرح و توضیح واژه‌ها یا جمله‌ها در محدوده‌ای خاص مبادرت می‌ورزد و خود را گرفتار الفاظ نمی‌نماید و چون آیه‌ای را برای توضیح معنایی می‌آورد، آن را با سیاق کلمات مجموعه متن همساز می‌کند، به گونه‌ای که معنای آن به آسانی قابل فهم می‌گردد. شباهتهای ترجمه‌های آزاد و ترجمه تفسیری بسیار است؛ با این تفاوت که در ترجمه‌های تفسیری افزون بر انتقال معنا، شرح کلمات و آشکار کردن ضمایر و استعاره‌ها هم آمده است.

ترجمه‌هایی از قرآن، از گذشته‌های دور، در قالب هر چهار قسم آن به‌وفور دیده می‌شود و قدیمی‌ترین ترجمه‌ها، ترجمه‌های لفظی است؛ هرچند ترجمه‌های تفسیری مانند ترجمه تفسیر طبری و ترجمه (به اسم تفسیر) بصائر یمینی و تاج‌التراجم اسفراینی و نَسفی و در عصر حاضر، بیان‌المعانی محمدباقر بهبودی به‌وفور دیده می‌شود و طرفداران بسیاری پیدا کرده است. انجمن کتاب مقدس نیز چنین ترجمه‌ای را از عهدین در این اواخر ارائه کرده است.

حرکت چشمگیر و متکاملی در دوران معاصر در حوزه ترجمه آغاز شده که بیشتر از قبیل نوع دوم است. در این شیوه، ضمن وفاداری به متن قرآن، از نثر منسجم و زبان معیار استفاده شده و از قالب معمول و معروف زبان فارسی رایج بهره گرفته و عبارات قابل فهم تدارک دیده شده است. البته شیوه‌های ترکیبی هم در ترجمه‌های معاصر دیده می‌شود؛ به این معنا که مثلا از روش دوم استفاده می‌کنند، اما برای تحفظ ساختار، توضیحات تفسیری و تعیین ضمایر را داخل قلاب [] یا پرانتز() جای می‌دهند.

 

۳- دیدگاهها

اکنون این پرسش به ذهن می‌رسد که آیا آن گونه که درباره تلاوت و حفظ و خواندن در نماز، کتابت و خرید و فروش و… احکام شرعی مطرح است، درباره ترجمه قرآن نیز حکم خاصی بیان شده است؟ فقها درباره تلاوت و حفظ قرآن حکم به استحباب داده‌اند و در نماز آن را واجب دانسته، کتابت آن را برای حفظ آن لازم کرده‌اند و خرید و فروش را در برخی موارد ممنوع و در برخی از موارد مکروه و برخی کلاً جایز دانسته‌اند.۶ آیا در باره ترجمه می‌توان حکم شرعی خاصی را مطرح کرد و آیا در این باره فقها دیدگاه مشخصی دارند؟

درباره جواز ترجمه قرآن برای تلاوت و فهم معانی، به‌ویژه برای غیر عرب‌زبانان پیش از این سخنی، بلکه تردیدی مطرح نبوده است، بلکه در کشورهای غیر عربی از سده‌های نخستین، به‌ویژه پس از گسترش اسلام، نقل معانی و انتقال معانی قرآن به زبانهای گوناگون امری متعارف و غیر قابل تردید بوده است؛ مثلاً درباره ترجمه فارسی قرآن گفته‌اند که در اواسط قرن چهارم هجری گروهی از علمای ماوراءالنهر (منطقه شرقی خراسان بزرگ) با درخواست سلطان منصور بن نوح سامانی (سلطنت: ۳۶۵ ـ۳۵۰) گرد می‌آیند تا به این پرسش او پاسخ دهند که: آیا می‌توان قرآن را ترجمه کرد تا دیگران بتوانند از قرآن و تفسیرش استفاده کنند. همه آنان، براساس گزارش مقدمه ترجمه تفسیر منسوب به طبری، حکم به جواز آن می‌دهند و لذا گروهی به ترجمه قرآن و ارائه تفسیری فارسی (مستند به روایات طبری و آثار دیگر)۷ مبادرت می‌ورزند. از آن به بعد ترجمه‌های فراوانی به زبان فارسی به صورت مستقل یا همراه با تفسیر فارسی، به صورت تحت‌اللفظی، با حفظ ساختار زبان فارسی، تقلید از ساختار زبان عربی، ترجمه‌های شرح گونه از قبیل بصائر یمینی، تاج‌التراجم، سورآبادی، ترجمه پاک، ترجمه نسخه کتابخانه کمبریج، نسفی و ترجمه‌های دیگر عرضه می‌گردد و کسی به نوشتن آنها اعتراض نمی‌کند و آنها را ممنوع نمی‌سازد، بلکه مؤمنان و مترجمان نیز مورد تشویق هم قرار می‌گیرند.

اما در قرون اخیر در قلمرو دولت عثمانی و بخشهایی از کشورهای عربی (مثل سوریه و مصر) جنجالی برای جواز ترجمه قرآن بر پا می‌شود و گروهی به مخالفت با ترجمه قرآن برمی‌آیند، در حالی که در مقابل، گروهی دیگر سخت از ترجمه آن دفاع می‌کنند و این عمل را ضروری و نیاز مبرم جوامع انسانی و ترک آن را دور از دسترس قرار دادن قرآن از جوامع غیرعرب می‌دانند.

 

پی‌نوشتها:

۱ـ اشاره به ترجمه شاه ولی‌الله دهلوی است که در ایران و کشورهای هند و پاکستان از تداول گسترده‌ای برخوردار است.

۲ـ الترجمان، کعنفوان و زعفران… المفسر، لسان و قد ترجمه و عنه. ر.ک: ج۲، ص۱۴۲۸، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۷قر ۱۹۹۷م.

۳ـ در این باره ر.ک: کتاب مقدس، انجیل متی، باب ۱:۲۳ و انجیل مرقس، باب ۵: ۴۱ و باب ۱۵: ۲۳و۲۴٫

۴ـ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۲۵٫

۵ـ نمونه‌های این قسم را می‌توان در کتاب «المنتخب» دید که الازهر کلمات قرآن را در ریخت دیگری از الفاظ عربی قرار داده و اتفاقاً بسیار مورد استقبال عرب زبان قرار گرفته است.

۶ـ درباره احکام خاص متعلق به این امور، ر.ک: فرج توفیق الولید، فقه القرآن و خصائصه، بغداد: جامعه بغداد؛ المداخل فی فقه القرآن، از همین نویسنده.

۷ـ محققان بسیاری بر این نکته اذعان کرده‌اند که ترجمه تفسیر طبری در حقیقت ترجمه آن تفسیر (جامع البیان) نیست، هرچند که از دیرباز این ترجمه را برگردان آن کتاب پنداشته‌اند. لذا گفته‌اند: با نگاهی به متنهای فارسی و عربی این دو کتاب به‌خوبی می‌توان دریافت که هیچ عبارتی یافت نمی‌شود که بتوان آن را ترجمه عبارات عربی طبری پنداشت. در این‌باره، ر.ک: آذرتاش، تاریخ ترجمه از عربی به فارسی (ترجمه‌های قرانی) ص۶۲-۴۹، تهران: انتشارات سروش، چاپ اول، ۱۳۷۵٫

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: