1393/2/6 ۱۰:۰۴
اشاره: مرحوم استادشهيد آيتالله مطهرى به راستي از متفكراني بود كه در زمينههاي مختلف علوم اسلامي دستي توانا داشت و با بياني شيوا ميتوانست آنها را در اختيار عموم مردم قرار دهد و خلأهايي را پر كند. دريغ كه دست ناپاك بدخواهان چنان گنج شايگاني را از جهان اسلام دريغ داشت. به مناسبت سالگرد شهادت آن اسلامشناس بزرگ و فيلسوف و فقيه عالىمقام و حاصل عمر و پاره تن امام خمينى(ره)، طي چند شماره مطلب منتشر نشده حاضر در اختيار خوانندگان گرامي قرار ميگيرد.
اشاره: مرحوم استادشهيد آيتالله مطهرى به راستي از متفكراني بود كه در زمينههاي مختلف علوم اسلامي دستي توانا داشت و با بياني شيوا ميتوانست آنها را در اختيار عموم مردم قرار دهد و خلأهايي را پر كند. دريغ كه دست ناپاك بدخواهان چنان گنج شايگاني را از جهان اسلام دريغ داشت. به مناسبت سالگرد شهادت آن اسلامشناس بزرگ و فيلسوف و فقيهعالىمقام و حاصل عمر و پاره تن امام خمينى(ره)، طي چند شماره مطلب منتشر نشده حاضر در اختيار خوانندگان گرامي قرار ميگيرد.
«خدا در زندگى انسان» عنوان شش جلسه سخنرانى استادشهيد در يكى از مساجد تهران است كه در سال 1354 ايراد شده. قرائن نشان مىدهد مستمعين بيشتر از دانشجويان و تحصيلكردگان بودهاند و مطالب اين سلسله سخنرانيها همچون ساير آثار آن متفكر شهيد متقن و غنى و داراى بيانى روشن و رسا وبسيار مفيد و تأثيرگذار است. مطالعه اين كتاب براى عموم مردم از نظر فكرى و معنوى مفيد و آموزنده است. اين مباحث بعد از سلسله مباحث ديگرى با عنوان «خدا در انديشه انسان» ايراد شده و در واقع مكمل آن است؛ زيرا «خدا در انديشه انسان» توحيد نظرى را توضيح داده است و «خدا در زندگى انسان» توحيد عملى را.
از جمله موضوعات مورد بحث در اين كتاب ميتوان به مقولات زير اشاره كرد: مراتب چهارگانه توحيد، توحيد نظرى و توحيد عملى، تأثير اعتقاد به خدا در زندگى انسان، حقيقت توحيد در كلام حضرت زهرا(س)، جهانبينى ثنوى و تثليثي، جهانبينى ارباب انواعى، جهانبينى توحيدى، منشأ تعدد جهانبينىها، مباحثه فرويد و يونگ، انقلاب فكرى ريشه ساير انقلابها، توحيد زيربناى طرح اصلاح جامعه اسلامى، ايمان به خدا اساس انديشه و اراده انسان، مُدسازى يكى از نيرنگهاى دنياى سرمايهدارى، راه معتدل خداشناسى، خداشناسى تجربى و ...
از انتشارات صدرا سپاسگزاريم كه اين كتاب ارجمند را در اختيار ما گذاشتند. گفتني است كه تنظيم و تدوين و ويرايش علمى اين كتاب را جناب آقاى دكتر على مطهرى (عضو هيأت علمى دانشكده الهيات دانشگاه تهران) انجام دادهاند. از خداى متعال براي دستاندركاران امر و از جمله ستاد نشر آثار استاد شهيد و انتشارات صدرا توفيق خدمت و نشر هرچه بهتر آثار آن مرد الهي را مسئلت مىكنيم.
***
ضرب اللهُ مثلاً رجُلاً فيه شُركاءُ مُتشاكسون و رجُلاً سلماً لرجُل هل يستويان مثلاً الحمدلله بل اكثرُهُم لايعلمون.1يك مقدمه مختصر عرض بكنم كه براى مطالبى كه مىخواهم به عرض شما برسانم، ذكر اين مقدمه ضرورى است. خداشناسى و به تعبير ديگر «توحيد» دو نوع است، ما دو قسم توحيد داريم: توحيد نظرى و توحيد عملى. براى اينكه اين مطلب روشن بشود يك اصطلاح رايج ميان متكلمين اسلامى را بيان ميكنم تا اصطلاح «توحيد نظرى و توحيد عملى» روشن بشود.
چهار مرتبه توحيد
1. توحيد در ذات (توحيد ذاتى)
علماى اسلامى براى توحيد چهار مرتبه قائلند: اول توحيد در ذات.توحيد در ذات يعنى چه؟ يعنى خداوند متعال مثل و مانند ندارد؛ مبدأ كل،خالق كل، واجبالوجود يكى است. قرآن توحيد ذاتى را با اين تعبيربيان كرده است: ليس كمثله شىء.2 و يا در سوره مباركه قُل هو اللهُ احدٌدر نمازها هميشه مىخوانيم: قُل هو اللهُ احدٌ. اللهُ الصّمدُ. لم يلد و لم يولد.و لم يكُن لهُ كُفُواً احد.3 آن قسمت آخر كه مىگويد: و لم يكُن لهُ كُفُواً احد، معنايش توحيد در ذات است؛ يعنى براى خدا مثل و مانند و همپايهو هممرتبه وجود ندارد.
2. توحيد در صفات (توحيد صفتى)
نظر به اينكه ذات پروردگار داراى يك عده صفات است كه در قرآن مجيد ياد شده است و ادله كلامى هم ثابت مىكند، [بحث توحيد در صفات مطرح مىشود]. مىگوييم خدا عليم است، خدا قدير است، خدا حىّ است، خدا سميع است، خدا بصيراست. قرآن مىفرمايد: هو اللهُ الذى لا اله الّا هو عالمُ الغيب و الشّهاده هو الرّحمنُالرّحيم. هو اللهُ الذى لا اله الّا هو الملكُ القُدّوسُ السّلامُ المؤمنُ المُهيمنُ العزيزُ الجبّارُ المُتكبّرُ سُبحان الله عمّايُشركون.4
قرآن براى خدا صفات زيادى ذكر مىكند. اين بحث براى علماى اسلامى مطرح شده است كه: آيا صفات حق با ذات حق يگانگى دارد يايگانگى ندارد؟ اين از آن عميقترين مسائل كلامى و فلسفى است. ثابت شده است كه يگانگى دارد. قُل هو اللهُ احد.5 كلمه «احد» غير از «واحد» است. وقتى مىگوييم «خدا واحد است»، توحيد در ذات را مىگوييم. وقتى مىگوييم «خدا احد است» ،توحيد در صفات را مىگوييم؛ يعنى در عين اينكه صفات زياد دارد، در ذات او تجزّى و كثرت وجود ندارد، بهاصطلاح احدىّ الذات است.
3. توحيد در افعال (توحيد فعلى)
مرحله سوم، توحيد در افعال است. به عبارت ديگر فرمانرواى كل عالم فقط و فقط خداست؛ يعنى تمام عالم و تمام ذرات عالم طبق خواست ومشيّت او گردش مىكند؛ اين كارخانه عظيم غيرمتناهى عالم تمامش به دست او مىچرخد و اراده اوست كه اين دستگاه بسيار عظيم را به وجودآورده است و او در اداره و فرماندهى عالم شريك و مثل و مانند ندارد. قرآن اين را با اين تعبير مىگويد: قُل الحمدلله الذى لم يتّخذ ولداً و لم يكُن لهُ شريكٌ فىالمُلك و لم يكُن لهُ ولىٌّ من الذُّلّ و كبّرهُ تكبيرا.6
كلمه «ملك» اسم الهى است، از اسماءالله است و در اسلام اگربندهاى را بخواهند به اين اسم [و مانند آن] بنامند، بايد با اضافه «عبد» بنامند؛ مثل اينكه بگوييم عبدالملك، عبدالعزيز، عبدالجبار، عبدالرحيم، عبدالرحمن. «ملك» اسم خداست. لفظ «ملك» از اسمائى است كه دلالت مىكند بر توحيد در افعال.
معنى توحيد در افعال به طور اجمال اين است: خدا در فرماندهىكل عالم هيچ شريكى ندارد؛ اگر مىگوييم در عالم جبرائيلى هست كه ملك وحى است، اسرافيلى هست كه ملك بعث است، ميكائيلى هستكه ملك رزق است، عزرائيلى هست كه ملك قبض است، اگر مىگوييم در عالم پيغمبرانى هستند، اگر مىگوييم اولياى حق هستند، اگر مىگوييمنيروهايى در طبيعت هستند، انرژيها در عالم هستند، قدرتها در عالم هستند، بايد بدانيم تمام قدرتهاى عالم با مشيت او مىچرخند. اگر اراده و مشيت او آنى از عالم گرفته بشود، گرفتن او كافى است براى كُن فيكون شدن عالم. اين را مىگويند توحيد در افعال يا توحيد فعلى. اوّلى توحيد ذاتى، دومى توحيد صفتى و سومى توحيد فعلى نام گرفته است.
4. توحيد در عبادت
مرحله چهارم توحيد را علماى اسلام توحيد در عبادت يا توحيد در پرستش مىنامند. توحيد در عبادت از يك نظر به انسان و از يك نظر به خدا برمىگردد؛ از آن جهت كه به خدا برمىگردد، يعنى جز ذات احديت هيچ موجودى شايستگى پرستش ندارد، مىخواهد ملك مقرّب باشد يا نبىّ مرسل و يا ولىّ خدا؛ يك ذات در عالم بيشتر شايستگى براىپرستش ندارد؛ و از آن جهت كه به بنده مربوط مىشود، يعنى بندگانوظيفه دارند جز ذات حق معبود و الهى نگيرند. كلمه «لا اله الّا الله» بيشتر دلالت مىكند بر توحيد در عبادت؛ يعنى معبودى، شايستهپرستشى غير از ذات اقدس الهى وجود ندارد. مراتب توحيد را به طوراختصار عرض كردم.
پس، از نظر علماى اسلامى ـ كه تمام اينها از خود قرآن استنباط مىشود ـ توحيد ذاتى داريم به حكم ليس كمثله شىء7 و به حكم لم يكُن لهُ كُفُواً احد،8 توحيد صفاتى داريم به حكم قُل هو اللهُ احد،9 توحيدافعالى داريم به حكم لم يكُن لهُ شريكٌ فى المُلك،10 توحيد در پرستشداريم به حكم هو اللهُ الذى لا اله الّا هو11و به حكم لا اله الّا الله.12
توحيد نظرى و توحيد عملى
در ابتداى سخنم عرض كردم كه ما دو نوع توحيد يا دو درجه ازتوحيد داريم: توحيد نظرى و توحيد عملى. آيا مطلبى كه من گفتم، يك چيزى است غير از آنچه تاكنون علماى اسلام گفتهاند يا همان است؟همان است با تعبير ديگر. آن سه قسم از توحيد (يعنى توحيد ذاتى، توحيدصفتى و توحيد فعلى) توحيد نظرى هستند و اين قسم چهارم توحيدعملى است. آن سه قسم توحيد همه مربوط به دانستن، اعتقاد پيدا كردن، فكركردن و نظر است. نظر يعنى فكر. توحيد ذاتى يك مسئله نظرى و فكرىاست. توحيد صفتى هم يك مسئله نظرى و فكرى است. توحيد فعلى هميك مسئله نظرى و فكرى است؛ ولى توحيد درعبادت يك مسئله عملىاست.
پينوشتها:
1) زمر/ 29.
2) شورى/ 11.
3) توحيد/ 4-1.
4) حشر/ 22 و 23.
5) توحيد/ 1.
6) اسراء/ 111.
7) شورى/ 11.
8) توحيد/ 4.
9) توحيد/ 1.
10) اسراء/ 111.
11) حشر / 22.
12) صافّات/ 35.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید