1393/1/27 ۰۹:۰۸
مقام معظم رهبری سال 1393 را سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیدهاند. ایشان در ترسیم افق سال نو، دو مسأله اقتصاد و فرهنگ را مهمتر از مسائل دیگر برشمرده و تأکید کردند برای تحقق شعار سال ۹۳ تلاش مشترک مسئولان و آحاد مردم ضروری است. برای تبیین مضامین نامگذاری سال 93 و ضرورت همکاری همه مسئولان برای تحقق این نامگذاری، با دکتر مهدی گلجان، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفتوگویی صورت گرفته است که میخوانید.
*
در نامگذاری سال 93 فرهنگ و اقتصاد در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند؛ چرا این دو مفهوم، همعرض هستند؟
فرهنگ با تولید خلاقه حاصل میآید و در سایه اعتماد میبالد و شکوفا میشود و بدون اعتماد هیچ تحول فرهنگی رخ نخواهد داد. در واقع هم اقتصاد به فرهنگ نیاز دارد و هم فرهنگ به اقتصاد. اقتصاد را نمیتوان یکسره با کمک آموزههای آکادمیک تحلیل کرد و هیچ وجه انسانی برای آن در نظر نگرفت. اگر چنین بود، اقتصاد را ذیل علوم انسانی تعریف نمیکردند. فرهنگ نیز مقولهای انتزاعی نیست که بیتوجه به اقتصاد سامان یابد. تا زمانی که اقتصاد یک کشور به شکوفایی نرسد، نمیتوان توقع داشت که فرهنگ آن به تعالی برسد و عکس این موضوع نیز صدق میکند.
در تبیین مفهوم مدیریت جهادی، تحلیلهای مختلف و بعضاً سیاستزدهای عرضه میشود. به نظر شما مدیریت جهادی دقیقاً به چه معنا است؟
سال 1393، سال مدیریت جهادی در عرصه فرهنگ و اقتصاد نامگذاری شده است. ابتدا باید مشخص شود این مدیریت جهادی به چه معنا است. جهاد در اصطلاح فقهی، یعنی شروع جنگ در راه خدا. جهاد یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. جهاد یک واژه عربی است که از ریشه «جهد» به معنی کوشش، مبارزه و مبالغه در کار تا رسیدن به نهایت چیزی، گرفته شده. آنچه از کلام رهبری برمیآید، یعنی همین تلاش و جدیت و مبالغه در کار. درخصوص جهاد چنین تعریفی مدنظر است، نه ریشه فقهی آن. مدیریت جهادی یعنی گذاشتن همه چیز در پای کار و اهداف و از جان مایه گذاشتن. در احادیث برخی از کارها به مثابه جهاد شمرده شده، مثلاً امر به معروف و نهی از منکر، سخن گفتن به عدالت در برابر حاکم ستمگر، تلاش برای زنده نگه داشتن سنتی نیکو یا حتی خانهداری و شوهرداری زن.
با این تعریف، مدیریت جهادی در عرصه فرهنگ چه ویژگیهایی دارد؟
مدیریت جهادی در فرهنگ یعنی از جان مایه گذاشتن پای هویت، زبان و فرهنگ ایرانی- اسلامی. مدیریت جهادی یعنی نگذاریم حافظ، سعدی، مولوی، عطار، سنایی و دیگر شاعران بزرگ و گرانقدر ما توسط دیگر کشورها مصادره شوند. امروز کشوری مولوی را از آن خود میکند یا فردا کشور دیگری، شعرا یا حتی بازیها و آداب و رسوم ما را به نام خود میزند. جهاد فرهنگی یعنی نگذاریم دشمن همه عرصهها را در اختیار بگیرد و هر چه میخواهد، بگوید. به عنوان مثال میتوان به فضای مجازی اشاره کرد. ما نباید اجازه دهیم که دشمن عرصه مجازی را از آن خود کند و ما با آن بیگانه شویم، آنقدر که بترسیم در این عرصه فعالیت کنیم. چه بسیاری از علما و دانشمندانی که از نام فیسبوک میترسند. در حالی که باید فیسبوک را مانند میدان کارزار بدانند، چراکه امروز آنجا محل جهاد حق علیه باطل است. گناه حضور نداشتن شاید به مراتب بدتر از حضور باشد. البته عملکرد جهادی به معنای رفتار خشن، خصمانه و بدون جاذبه نیست. مدیریت جهادی یعنی عرصه را از دست دشمن گرفتن، نه عقبنشینی کردن؛ بدل زدن به دشمن، نه فریب او را خوردن؛ وارد مذاکره شدن، ولی با چشمانی باز و رفتاری حرفهای تا بتوان دست دشمن را خواند و او را ناکام گذاشت. اصلاً خاصیت کار جهادی، فعال بودن در صحنه است، البته با بصیرت و هوشیاری.
به نظر میرسد بحث فضای مجازی برای شما بسیار مهم است، چرا؟
فضای مجازی به مثابه ظرفی است که همه نوع محتوایی میتوان درون آن ریخت. امروزه میلیونها نفر در بازیهای رایانهای و فضای مجازی زندگی دوم و زندگی سوم تشکیل دادهاند و ساعتها وقت صرف این زندگیهای مجازی کرده و کارهایی انجام میدهند که در دنیای واقعی نمیتوانند انجام دهند. ما باید از ظرفیتهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی استفاده کنیم. زبان ابزار است، فضای مجازی، فیسبوک و... نیز همینطور. به فعالیت گسترده وهابیها در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر نگاه کنید، واقعاً جای خالی علمای شیعه احساس میشود. عرصه مجازی یک زمین بازی است که اگر شما بازی نکنید، حریفان بازی میکنند. همچنین وقتی علمای شیعه و کارشناسان و اهل فن در این فضا حضور نداشته باشند، افرادی درصدد پاسخگویی برمیآیند که تخصص لازم را ندارند، لذا بیش از آنکه به سود شیعیان باشد، شیعه مورد اهانت قرار میگیرد. وقتی شبکههای ماهوارهای بیگانه به راه افتادند، ما نیز در مقابل شبکههای ماهوارهای راهاندازی کردیم و پیام خود را به گوش جهانیان رساندیم. منفعلانه عمل نکردیم و عرصه را خالی نگذاشتیم. البته هجمه و قدرت آنها زیاد است، ولی اصطلاحی وجود دارد که میگوید: (Content is King) «محتوا، پادشاه است». شما حرف محکم و مستدل بزنید و محتوای قوی داشته باشید، برد با شماست. سعدی میگوید:
دلایل قوی باید و معنوی/ نه رگهای گردن به حجت قوی
به نظر شما، بهترین نحوه حضور در فضای مجازی چیست و چگونه میتوان از ظرفیت این فضا بهترین استفاده را برد؟
برای ورود به عرصههایی چون فضای مجازی یا شبکههای اجتماعی چهار اصل مهم را باید در نظر بگیریم؛ نخست این که فقط به فکر ورود صرف به این عرصه نباشیم، بلکه درست و حسابشده وارد این بازی شویم. دوم این که قواعد بازی را بدانیم، چرا که در غیر این صورت شکست خواهیم خورد و پیامدهای شکست از عدم حضور نیز بیشتر است. سوم این که حرف برای گفتن یا به عبارت بهتر محتوا برای عرضه داشته باشیم تا بتوانیم عرصه را از آن خود کنیم. چهارم این که جسارت داشته باشیم. مدیریت جهادی جسارت میخواهد، جسارت وارد میدان شدن. کسی که هراس دارد و از خود مطمئن نیست یا به این شعار اعتقادی ندارد، نمیتواند وارد این میدان شود.
برخی محافل با تکیه بر مفهوم مدیریت جهادی، خواستار مداخله حداکثری دولت در عرصه فرهنگ هستند. آیا واقعاً مدیریت جهادی یعنی مداخله بیشتر دولت در فرهنگ؟
یادم هست چند سال پیش که برای شرکت در نمایشگاه مسکو به روسیه سفر کرده بودم، با خانمی به نام آیدا سوبولیوا آشنا شدم. ایشان خبرنگار است و در بخش فارسی رادیو مسکو کار میکند. به همراه ایشان دیداری از مقبره استالین داشتیم. در صف که ایستاده بودیم، خاطرهای نقل کرد با این مضمون که روزی استالین، ماکسیم گورکی را به حضور خواسته و گفته بود ما پدر روسیه هستیم، آن وقت تو رمانی با عنوان «مادر» نوشتهای. هر چه زودتر رمانی بنویس که به خدمات ما بپردازد و نامش را بگذار «پدر». گورکی میگوید؛ قربان رمان نوعی الهام است که مثل شعر باید به ذهن شاعر یا نویسنده بیاید، هر وقت آمد، این کار را میکنم. استالین میگوید یا همین فردا به تو الهام میشود یا میگوییم کا.گ.ب به تو الهام کند. خوب طبیعی است که کا.گ.ب نمیتواند باعث الهام رمان شود. دولت فقط باید مسیر را فراهم سازد تا فضا برای ظهور نویسندگانی چون ماکسیم گورکی فراهم شود. اگر دولت دخالت کند، میشود فرهنگ دولتی، در نتیجه همه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقع دارند که یکشبه معجزه کند.
یعنی نباید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقع داشت که به امور فرهنگی رسیدگی کند؟
همیشه برای من جالب بوده که همه توقع دارند وزارت ارشاد یک تنه به همه مشکلات فرهنگی رسیدگی کند. مگر این وزارتخانه چه قدر بودجه و توان دارد؟ نمیشود اصلاح همه نابسامانیهای فرهنگی جامعه را از وزارت ارشاد و شخص وزیر توقع داشت. صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان میراث فرهنگی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، ستاد اقامه نماز، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، ائمه جماعت استانها و شهرستان و... نهادها و سازمانهایی هستند که میتوانند در کنار وزارت ارشاد به حل مشکلات فرهنگی کمک کنند. مدیریت جهادی یعنی همین دست به دست هم دادن و به سرانجام رساندن کارها، نه این که همه کارها را به عهده وزارت ارشاد بگذاریم. در بسیاری از کشورهای جهان که برخی از آنها را از نزدیک مشاهده کردهام، سازمانهای فرهنگی مردمنهاد و انجمنهای دوستی، امور فرهنگی را دنبال میکنند.
دولتی شدن فرهنگ، چه آسیبهایی به دنبال دارد؟
از آنجا که متولی امور فرهنگی در ایران، غالباً دولت و بویژه وزارت ارشاد بوده، هر گاه صحبت از فرهنگ مردم ایران میشود، نخستین چیزی که به ذهن میرسد، وزارت ارشاد است. در حالی که مثلاً وقتی صحبت از فرهنگ مردم ژاپن میشود، نمادهایی چون فرهنگ سامورایی، نوع پوشش مردم ژاپن و... به ذهن میرسد و کسی یادی از وزارت فرهنگ ژاپن نمیکند. در ایران همیشه دولتها به فرهنگ خط دادهاند و اصلاً تعریف فرهنگ، دولتی است. بنابراین ناخودآگاه فرهنگ یا کار فرهنگی برای ما مساوی با دولت یا وزارت ارشاد است. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان این مردم هستند که فرهنگها را تعریف میکنند و حتی از این طریق به دولت سمت و سو میدهند.
سازمانها و نهادهای فرهنگی مانند صدا و سیما یا سازمان تبلیغات اسلامی در بحث مدیریت جهادی چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟
برنامهای از صدا و سیما پخش میشود با عنوان 20:30 که همه چیز را به نقد میکشد و از هبوط آدم تا قصه کشتی نوح را دنبال میکند. قصد ندارم این برنامه را زیر سؤال ببرم اما خوب است در کنار چنین برنامههایی، به فرهنگسازی هم توجه شود نه فرهنگسوزی. فرهنگسازی نه به این معنا که سریال یوسف پیامبر یا مختارنامه بسازیم که البته این برنامهها در جای خود عالی هستند اما جوان امروز نمیتواند از یوسف پیامبر یا مختار الگوی عملی بگیرد، چراکه فاصله زیاد است. ممکن است محتوا را درک کند اما با شکل و فرم آن ارتباط برقرار نمیکند. تعریف میکنند، در حالی که جهاد یعنی نهایت تلاش برای رسیدن به نتیجه.
دولت یازدهم چه ویژگیهایی برای اجرای راهبردهای مدیریت جهادی دارد؟
دولت یازدهم توان اجرای مدیریت جهادی در عرصههای مختلف را دارد. این دولت جسارت، هوش و ذکاوت لازم را دارد و قواعد بازی در عرصههای داخلی و بینالمللی را به خوبی میداند. مقام معظم رهبری این ویژگیها را به خوبی تشخیص دادند و به همین دلیل دولت را به مدیریت جهادی در اقتصاد و فرهنگ فرا خواندند.
نقش مردم در مدیریت جهادی چیست؟
به نظر من تأکید رهبری بر عزم ملی به این معنی است که دولت و قوه اجرایی به تنهایی از عهده این مهم برنمیآیند و قوای دیگر و جامعه باید همکاری تنگاتنگ داشته باشند. ایشان در صحبتهای خود اشاره کردند که برای تحقق شعار سال 1393، تلاش مشترک مسئولان و آحاد مردم ضروری است. هم در اقتصاد و هم در فرهنگ، کار بدون حضور مردم پیش نخواهد رفت و گروههای گوناگون مردمی باید با اراده و عزم راسخ ملی در این عرصهها نقشآفرینی کنند. مردم با توجه به مؤلفههای زیر میتوانند نقش عمدهای در مدیریت جهادی
ایفا کنند:
1. پشتیبانی درست و اصولی
2. همراهی عملی نه شعاری
3. صبور بودن برای حل مسائل و مشکلات و تعجیل نکردن در گرفتن پاسخ
4. اعتماد و ایمان به مسئولان خود
5. مقاومت و پایداری بر سر اصول و استراتژی و کوتاه نیامدن از مبانی و ارزشها
معتقدم جمهوری اسلامی با رهنمودهای رهبری، تلاش، هوش و ذکاوت دولت تدبیر و امید و همراهی مردم میتواند چالشهای پیش رو را به بهترین شکل از سر راه برداشته و الگویی مناسب برای دیگر کشورهای اسلامی باشد.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید