1392/12/18 ۰۷:۵۷
پروفسور هانس روبرت رويمر(1) در نخستين سفر خود به ايران (1953)، براى اولين بار توجه مرا به اهميت اسناد چاپ نشده از مدارك ديوانى براى پيشرفت تحقيقات تاريخى جلب كرد. او كه خود نشركننده مجموعهاى از سواد منشئات تاريخى تصنيف عبدالله مرواريد و موسوم به شرفنامه است(2) مىگفت نوشتن تاريخ دقيق ايران كه حاوى مطالب اساسى در زمينههاى اجتماعى و در برگيرنده كليه وقايع باشد امكانپذير نخواهد بود مگر آنكه به جمعآورى اسناد ناشناخته و دور مانده بپردازيم و به نشر علمى و انتقادى آنها مبادرت كنيم.
مدتى دراز نكشيد كه او خطابه قابل توجهى در همين موضوع در كنگره شرق شناسان ايراد كرد و من توفيق يافتم ترجمه گونهاى از آن مقاله را به روايت دكتر هربرت هورست(3) و به تحرير فارسى خود منتشر كنم.(4) ضمناً در حواشى آن مقاله اطلاعاتى را كه در آن سالها از وضع بعضى از مجموعههاى اسناد در ايران به دست آورده بودم درج كردم. آن مقاله به طور نسبى در ميان بعضى از فضلاى ايران مورد توجه قرار گرفت. از آن وقت به بعد، تجسس دامنه دارو بيشترى را در زمينه گردآورى اسناد آغاز كردم. هرچه پيشتر مىآمدم بيشتر بر اهميت و وسعت دامنه اسناد چاپ نشده ايران وقوف مىيافتم و به اين اعتقاد رسيدم كه او رسيده بود. گواه روشن همين چند جلد كتابى است كه در تاريخ ايران نوشته شده است و اكثراً نقل و جمعى است از چند كتاب شناخته.
پس نشر ترجمه مقاله پروفسور رويمر به زبان فارسى آغاز مباركى بود در جمعآورى و نشر علمى اسناد ايرانى. اينك كه مجموعهاى از طرف ارادتمندانش به نام او چاپ مىشود بىمناسبت نيست وضع موجود اسناد در ايران براى محققان تاريخ گفته شود.(5)
در قرون پيش مجموعههاى مستقلى كه از اسناد تاريخى و شرعى و عرفى تهيه و كتابت مىشد (حتى آن اسنادى كه در مجموعههاى مختلف و جنگهاى خطى(6) استنساخ مىگرديد) معمولاً و بيشتر به واسطه فوائد ادبى آنها به مانند رسائل رشيدالدين وطواط و قائم مقام و نظاير آنها و به منظور ارائه نمونههاى خوب از فن نويسندگى و اصول ترسل بود و بدين جهات بود كه مورد علاقه اهل نظر و ادب و مخصوصاً مترسلان و منشيان و اديبان قرار مىگرفت. آن مجموعهها در آن روزگاران، نمونههائى شايسته و برازنده براى تعليم آداب فن ترسل و دبيرى بود، در حالى كه امروزه آن مجموعهها از نظر احتواء بر اسناد تاريخى و ديوانى مورداستفاده خواهد بود. از ميان مجموعههاى مستقل قديم «عتبة الكتبة» تأليف مؤيدالدوله على جوينى ( تهران، 1329)، «التوسل الى الترسل» تأليف بهاءالدين محمد بغدادى (تهران 1315)، «رياض الانشاء» تأليف عمادالدين محمودگاوان (حيدر آباد دكن، 1948)، «مكاتبات رشيدى يا سوانح الافكار» جمع مولانامحمد ابرقوهى (لاهور،1947) را مىتوان بر شمرد كه هر يك واجد اطلاعات و دقايق خاص مربوط به يك دوره تاريخى يا ايام وسيعترى است و طبعاً مورخ را از تحقيق در آنها گزير و گريزى نيست.(7)
اخيراً اينجانب موفق به چاپ عكس مجموعهاى به نام «المختارات من الرسائل» شدم كه نسخه خطى منحصر به فرد آن در كتابخانه وزيرى (مسجد جامع يزد) به دست آمد و به سرمايه انجمن آثار ملى به چاپ رسيد (تهران، 1355). اين مجموعه يكى از نمونههاى بسيار عالى از منشئات تاريخى تا قرن هفتم هجرى است. اگرچه مؤلف را نظر بر آن بوده است كه مجموعهاش سرمشق نويسندگى و مهارت يابى در فن ترسل باشد امروزه از جهت استنادات تاريخى مورد استفاده محققان خواهد بود.(8)
درين سالهاى اخير جلد اول «منشاءالانشاء» اثر قلم نظام الدين عبدالواسع نظامى تأليف شده توسط ابوالقاسم شهاب الدين احمد خوافى متخلص به منشى (تهران، 1357) و «همايون نامه» تأليف محمد بن جمال الاسلام يزدى ملقب به منشى (تهران،1356) هر دو به كوشش ركن الدين همايون فرخ و «سوانح الافكار رشيدى» تأليف رشيدالدين فضل الله همدانى (كه قديماً به نام مكاتبات توسط محمد شفيع طبع شده بود) بر اساس نسخ تازه ياب به اهتمام محمد تقى دانش پژوه (تهران، 1358) انتشار يافته است و از همين زمره است مجموعه بزرگ و مهمى از منشئات كه در قرن نهم توسط جلال الدين يوسف اهل بالغ بر ششصد و پنجاه نامه ديوانى و اقسام ديگر به نام «فرائد غياثى» جمعآورى شده و به اهتمام حشمت مؤيد به صورتى منقح تصحيح و نيمى از آن دردو جلد به طبع رسيده است (تهران،1358ـ1356). مجموعههائى ازاين سنخ كه در ممالك ديگر به طبع رسيده موضوع مقالهاى جد است و چون فعلاً اين گفتار به اسناد طبع شده در ايران اختصاص دارد از معرفى آنها خوددارى مىشود.
از ميان مجموعههاى جديدتر، منشئات ميرزا مهدى خان استرآبادى از عصر نادرشاه افشار (چند چاپ دارد) و «سفينة الانشاء» ميرزا محمد منشى نائينى (جمعآورى سال 1266 كه چاپ نشده) و «مخزن الانشاء» (خط و چاپ ميرزا رضا كلهر، تهران، 1286قمرى) و مجموعههاى منشئات قائم مقام فراهانى، معتمدالدوله نشاط اصفهانى، محمودخان ملك الشعراء صبا، فرهاد ميرزا معتمدالدوله، محسن ميرزا مير آخور، شيخ الرئيس حيرت قاجار موسوم به «منتخب النفيس من رسائل شيخ الرئيس» همه از آثار مهم دوره قاجارى(9) و قابل ذكرست و همه به طبع رسيده است.
يك دسته از منشئات هم داريم كه نوشته شاعران و دانشمندان است. اين آثار تنها از حيث سبكشناسى و مضامين حكمى و ادبى و وقوف بر احوال نويسندگان مفيد نيست. بلكه از جهت اطلاع بر عصر و زمان صاحب منشئات و كيفيات اجتماعى دوران آنان محتوى اطلاعات دقيق و صحيح است و مىتوانيم مكاتيب سنائى (عليگره، 1962)، رشيد الدين و طواط (تهران، 1338)، فضائل الانام من رسائل حجةالاسلام غزالى (چاپ اقبال، تهران، 1333) (چاپ مويد ثابتى، تهران 1333)، خاقانى (تهران، 1349) را از اين گروه بياوريم.
***
متأسفانه در كتب تاريخى ما مرسوم نبوده است كه متن دقيق و كامل اسناد نقل و درج شود.
لذا مواردى كه نص مناشير و فرامين و اسناد و احكام در متون آورده شده باشد كم است، نظير آنچه در «جامع مفيدى» تأليف محمد مفيد مستوفى بافقى آمده است و عجب است كه اين مؤلف و فقره «نشان» را در جلد سوم كتاب ضمن احوال خود مندرج ساخته است.(10) در خلاصة التواريخ و احسن التواريخ هم چند متن سند ديده مىشود.
در عصر قاجارى به طور اخص مرسوم شده بود كه مكاتبات رجال خوش خط و صاحب سبك را همانند قطعات خطوط خوش به صورت قطعه و مرقع بر مقوا مىچسبانيدند. بدين تمهيد، خوشبختانه عدهاى از نامهها و فرامين آن عصر كه جنبه تاريخى دارد محفوظ مانده است، مانند خطوطى از عباس ميرزا، قائم مقام، محمد شاه قاجار، امير نظام گروسى، ميرزا على خان امين الدوله و ديگران.
در ختام مقدمه بايد گفت كه در كتب «ترسل» يعنى اصول نامه نگارى نيز متونى بعنوان احكام و نامهها و مناشير و غيره مندرج است، ولى درست نمىتوان بدانها براى تحقيقات تاريخى استناد جست. زيرا معمولاً اين نوع نمونههارا نويسندگان «ترسل» شخصاً مىپرداختهاند تا خوانندگان و نوآموزان فن را سرمشق باشد. اگر اين نمونهها واقعاً بر اساس نصوص اصلى باشد باز بيم تصرفات در آنها مىرود. هم ممكن است خلاصه شده باشد و هم تغيير و تبديل درآنها اتفاق افتاده باشد.
كما اينكه در مجموعه «المختارات من الرسائل» گاه نام مخاطبان رقعه را حذف كردهاند.
اسناد دوره قاجار
در دوره قاجارى مرسوم بود شخصى كه مسئوليت اصلى يكى از دستگاههاى حكومتى را بر عهده داشت اسناد و اوراق را نزد خود، يعنى در خانه شخصى، نگاه مىداشت و طبعاً اغلب اسناد ديوانى در خاندانها به ارث منتقل مىشد و از دست مىرفت. در مواردى كه سلب منصب از شخص مىشد مقدار زيادى از اوراق و اسناد كه در دستگاه آن شخص مىماند با اوراق شخصى او مخلوط و تلف مىشد و اگر نزد اخلاف آنان به جاى مىماند در دسترس نمىبود.
اينجا مناسبت دارد قضيهاى را نقل كنيم كه اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود نوشته است و حكايتى است تام و تمام از وضعى كه اسناد مملكتى در ايران مىداشته است. تفصيل را ضمن مقالهاى در مجله سخن گفتهام. به حاشيه شماره 15 مراجعه شود.
«سه شنبه 7 (رمضان 1304قمرى) ـ نهصد و هفتاد پاكت سربسته كه غالباً نوشتجات سفراى ايران در خارج و اغلب مراسلات سفراى خارجه در ايران و نوشتجات سرحدداران و غيره بود در ميان نوشتجات ميرزا سعيدخان (مؤتمن الملك) مرحوم، پسرش جمع كرده حضور شاه فرستاد بود. اين پاكتها از بيست سال قبل بود الى چهارده سال قبل. به خيال خود خدمت كرده بود. اما پدرش را تا ابدالدهر بدنام كرده است. وزير خارجه كه اين طور بىمبالات باشد واى به حال ايران...
نوشتجات را به ملك الشعراء دادند كه در كتاب بچسباند. اما در ديباچه ننويسد كه چطور اين كاغذها پيدا شد. شاه مىفرمودند از قرار گفته همين پسر وزير مرحوم غالب نوشتجات را نخوانده به آب مىانداخت.» (ص 567)
در يكى ازاين مجموعههاى جلد شده موجود در وزارت خارجه، اين عبارت بر پشت آن نوشته و چسبانده شده است:
«بر حسب امر اقدس... اين مجموعه كه مشتمل است بر نوشتجات متعلقه به اداره وزارت امورخارجه دولت عليه ايران... كه در نوبت وزارت و حمايت مرحوم مبرور جناب رضوان مآب ميرزا سعيد خان وزير امور خارجه طاب ثراه بواسطه كثرت مشاغل آن مرحوم و فراموشى و تفرق خيال در ضمن پاكتهاى متعدد سربسته و ناخوانده مانده بود و به واسطه علم و احاطه بندگان اعليحضرت شاهنشاهى روحنافداه كه از طريق عديده عموم مطالب بر راى بيضا ضياى هميون مكشوف مىگردد موجب تفريط و خللى در امور دولت عليه نشده بود در هذهالسنه 1304 مطابق سال فرخنده فال تنگوزئيل خجسته دليل محض اطلاع برامور سالغه و ضبط تاريخ به حليه تدوين و ترتيب مزين گرديد.
هنوز در عدهاى از خانوادههاى مهم و قديمى ايران مقادير زيادى از اسناد عصر قاجارى موجود است. فىالمثل تا چند سال قبل، اسناد خانواده مستوفىالممالك يعنى سه نسل (از عصر ناصرالدين شاه تا احمد شاه) در خانه ميرزا حسنخان مستوفىالممالك 1351ـ1292ق. باقى بود، تا اينكه يكى از علاقهمندان فاضل آقاى سيد مهدى موسوى آن را خريدارى كرد. اين مجموعه در حقيقت آرشيو مالى ايران از عصر قاجارى است.
از همين قبيل است خاندان وجيهالله ميرزا سپهسالار (1322 - 1271ق.) كه در چند فقره به فروش رسيد. قسمتى از آن را كتابخانه مركزى و مركز اسناد دانشگاه تهران و قسمتى را سازمان اسناد ملى خريدارى كرد. مقدارى هم به دست مجموعهداران افتاد. اين اسناد به مناسبت آنكه آقا وجيه سالها در شهرهاى مختلف حاكم بود و نيز در امور نظامى مملكت دخيل، خالى از اهميت نيست و مخصوصاً ازاين حيث كه به مناسبت انتساب سبب او با خانواده ميرزا حسينخان سپهسالار (1299 -1243ق.) قسمتى از اسناد خاندان سپهسالار هم درين مجموعه وارد شده است.
اما از طرفى اسناد بسيار قابل توجه فرخ خان امين الدوله غفارى (متوفى در 1288ق.) كه مخصوصاً براى تحقيق درتاريخ وقايع هرات در عصر ناصرى مفيدست به وسيله مرحوم حسنعلى معان الدوله غفارى (از اخلاقش) به كتابخانه مركزى و مركز اسناد دانشگاه تهران واگذار شد و تاكنون پنج مجلد از ميان اسناد آن به چاپ رسيده است.
از زمان ايجاد تشكيلات نوين مملكتى در ايران، كه حصول مشروطيت موجب تأسيس پارلمان و تشكيل وزارتخانهها و ساير سازمانهاى جديد ادارى شد (يعنى از 1325 قمرى)، اسناد هر يك از وزارتخانهها در همان وزارتخانه نگاهدارى مىشود. اين وضع و اسلوب جهانى در دورههاى بعد به تدريج استوارى و قوت گرفت.
تأسيس سازمان اسناد
فكر تأسيس آرشيو ملى از بيست و چند سال پيش پيدا شد. مخصوصاً از آن زمان كه يونسكو به كميسيونهاى ملى توصيه كرد كميتهاى خاص آرشيو ايجادكنند تا فكر تأسيس آرشيو ملى و نگاهبانى اسناد ترويج شود. در ايران هم كميتهاى بدين منظور در شهريور سال 1338 به وجود آمد.(11) اين كميته پس از دو سال بحث و فحص طرحى درباره ايجاد آرشيو ملى تهيه و براى تصويب قانونى به مراجع دولتى تسليم كرد. نبودن آرشيو ملى در ايران، در آن ايام، مرا بر آن داشت كه به مناسبت مراسم واگذارى مجموعه اسناد و كتب سيد جمالالدين اسدآبادى (افغانى) به كتابخانه مجلس شوراى از طرف خاندان مهدوى(12) مقالهاى تحت عنوان «ديوان اسناد» بنويسم تا مگر كه آن طرح به جريان بيفتد و با تصويب قانون جمعآورى اسناد شروع شود.(13)
از آن پس، فكر تأسيس آرشيو ملى در مراكز دولتى توسعه بيشترى گرفت و روز به روز احتياج به وجود چنين مركزى بيشتر احساس مىشد. بالاخره قانون آرشيو در سال 1351 به تصويب مجلس رسيد و سازمان اسناد ملى ايران از ضمائم سازمان امور ادارى و استخدامى (وابسته به نخست وزيرى) به وجود آمد. در حال حاضر اين سازمان موظف به جمعآورى اسناد و بازشناسى و دسته بندى آنهاست.(14)
مراكز كنونى نگاه دارى اسناد
اسنادى كه در حال حاضر در ايران موجودست به دو دسته تقسيم پذيرست. يك دسته آنهاست كه در مجموعهها و مراكز عمومى مملكت نگاهدارى مىشود. دسته ديگر آنهاست كه نزد اشخاص است و از گروه مجموعههاى خصوصى شمرده مىشود.
نام مراكز عمومى كه اسناد قديمى در اختيار دارند (و البته اكثر آنها از اسناد دوره قاجارى است) به ترتيب اهميت بدين شرح است:
1ـ «اطاق اسناد» كه محل نگاهدارى اسناد سلطنتى عصر قاجار است. اين مركز جزئى از اداره بيوتات سلطنتى بود و تاكنون تنظيم و ترتيبى پيدا نكرده است و فهرست ندارد. ظاهراً بيشتر اسناد موجود در آن از دوران پادشاهى ناصرالدين شاه قاجارست.
2ـ وزارت امور خارجه: داراى دو دسته از اسناد عصر قاجارى است. يك دسته آنهاست كه از ابتدا در وزارت امور خارجه نگاهدارى مىشد و به «بايگانى راكد» شهرت گرفته است. دسته ديگر مجموعههاى جلد شده و جلد ناشدهاى است كه از آن دربار قاجارى بود و در دوره پهلوى اول به وزارت خارجه انتقال يافت و اكنون در كتابخانه وزارت امور خارجه نگاهدارى مىشود. قسمتى ازاين مجموعهها به دستور ناصرالدين شاه قاجار تجليد شده است.(15) براى فهرست نويسى اسناد وزارت امور خارجه نخستين بار علىاصغر حكمت در سال 1332 اقدامى كرد كه ناتمام ماند تا اينكه در طول ده سال پيش از انقلاب نسبت به فهرست نويسى آنجا اقدام شد.(16)
3ـ سازمان اسناد ملى ايران. به طورى كه گفته شد اين سازمان طبق قانون براى نگاهبانى تمام اسناد مملكتى در سال 1351 به وجود آمد. سازمان توانسته است معدودى اسناد از دوران صفوى و افشار و زنديه از راه خريدارى تهيه كند. ولى از اسناد دوره قاجارى مقادير معتنابهى جمع شده است. مهمترين مجموعههاى خريذارى شده از آن علاءالدوله، احتشامالدوله، ظلالسلطان است.(17)
4ـ كتابخانه مركزى و مركز اسناد دانشگاه تهران، درين كتابخانه مجموعههاى متعددى از اسناد هست. شرح و معرفى هر يك ضمن فهرست نسخههاى خطى آنجا درشانزده مجلد تأليف محمد تقى دانش پژوه (تهران 1345 ـ 1330) آمده است. ولى هنوز قسمتهائى از مجموعه فهرست نشده. اين كتابخانه مقاديرى هم ميكروفيلم و عكس از اسنادى كه در كتابخانههاى ديگر و مجموعههاى خصوصى هست تهيه كرده است. ضمناً چنان كه گفتيم طبق قراردادى كه با سازمان اسناد ملى ايران منعقد كرد يكى از فعاليتهاى مشتركشان عكس بردارى از اسناد ادارات اوقاف و فرمانداريهاى ولايت است.
5ـ سازمان اوقاف كه زمانى جزء وزارت معارف و بعد نخست وزيرى بود و اكنون استقلال دارد در اكثر ولايات ايران شعبه دارد. در سازمان اوقاف و شعب آن اصل يا سواد وقفنامهها موجود است.
6ـ كتابخانههاى دوگانه مجلس (يعنى مجلس شوراى و مجلس سناى قديم) در اين دو كتابخانه مجموعههايى از اسناد، خواه به صورت مجلد و خواه به صورت اوراق موجودست. يكى از مجموعههاى قابل توجه كتابخانه مجلس شوراى ملى قديم فردهاى جزء جمع اهدائى خاندان امين الضرب و مجموعه دفاتر مالياتى آذربايجان در دوران پيشكارى وثوق الدوله و فردهاى اهدائى احمد متين دفترى است(18) و نيز مجموعه اسناد سيد جمال الدين افغانى. در كتابخانه مجلس سنا هم مجموعههاى كتابچههاى حكومت ظل السلطان در اصفهان بسيار با اهميت است.
7ـ وزارت دارائى. در اين وزارتخانه مقدارى از اسناد مالياتى مملكت كه بقاياى عصر قاجار است باقى مانده است.
نا گفته نماند درمحل وزارت ماليه يعنى عمارت خوابگاه ناصرالدين شاه تا چند سال پيش مقادير زيادى اسناد قديم وزارت ماليه موجود بود. چون در عهد وزارت سر لشكر ضرغام قصد تخريب اين عمارت پيش آمد شبانه اسناد بسيار گرانقدر قديمى آنجا را به زيرزمين و حمامى مخروبه منتقل كردند كه آب و رطوبت موجب از ميان رفتن اكثر اسناد شد.
8ـ در كتابخانههاى ملك (تهران)، وزيرى (يزد)، ملى (تبريز) و بعضى كتابخانههاى ولايات به تفاريق اسنادى هست.
مجموعههاى خصوص اسناد درست شناخته نيست، زيرا مالكان آنها معمولاً آمادگى و ميل ندارند كه اسناد خود را معرفى كنند. بايد دانست كه درخانوادههاى مهمى كه در عصر قاجارى مسئوليت امور مملكتى را داشتهاند اسناد قديم موجود بوده و هست. معرفى اين مجموعهها به مقاله خاصى موكول مىشود تا بتوان به طور كامل به وصف آنها پرداخت.
در طى سى سال اخير، كسانى كه پى به اهميت اسناد تاريخى بردهاند (خواه به علت آنكه اين نوع اسناد جنبه مادى و عتيقهاى پيدا كرده است و خواه از لحاظ اينكه خود به تحقيقات تاريخى علاقه داشتهاند) توانستهاند به تدريج مجموعههايى از اسناد قديمى را از گوشه و كنار خريدارى و جمعآورى كنند. و اين موجب حفظ و ماندگارى بسيارى از اسناد شده است.(19)
انواع اسناد
اهمّ اسنادى كه در حال حاضر موجودست و يا آنكه پراكنده مانده و بايد جمعآورى شود بر چند نوع است:
ــ كتابچههاى دستورالعمل مربوط به جمع و خرج مملكتى و ولايتى و جزء جمع آنها،
ــ كتابچههاى مالياتى مملكتى و ولايتى (بنيچهها)،
ــ كتابچههاى احصاء نفوس،
ــ اسناد ديوانى اعم از فرمان، دستخط، نشان، منشور، مثال، رقعه، حكم، ابلاغ، تلگرافات و غيره،
ــ وقفنامهها،
ــ قبالجات و بنچاقهاى ملكى و اسناد شرعى معاملاتى و قبالههاى نكاح(20)،
ــ اسناد و مكاتبات تجارى، اعم از دفاتر كپيه و عين مكاتبات،
ــ فردهاى مالياتى و جمع و خرج و حقوقها،
ــ دفاتر محاسباتى تجار و كسبه و دفاتر و خرج روزانه اشخاصى كه از لحاظ مطالعات مربوط به اوراق بسيار مهم است،
ــ كتابچههاى گزارش مأموريت و تفتيش در ولايات كه آنها را روزنامه سفر و سفرنامه هم مىنامند،
ــ مكاتبات بين رجال و اشخاص، مخصوصاً از زمره آنچه از عصر ناصرى و دوره انقلاب مشروطيت مرسوم بوده است،
يك دسته از اسناد كه از نظر تاريخى بسيار مهم است ولى بر روى كاغذ نيست كتابههاى سنگى و كاشى است كه در افواه عمومى به «لوح تاريخ» مشهورست. قسمتى ازاين نوع كتابهها عبارت است از فرمانهاى معافيت مالياتى كه اكثراً در مساجد جامه نصب است، دستور ايجاد ساختمان يا مرمت آن، وقفنامهها و... ظاهراً نخستين فاضل ايرانى كه در ايران به نقل و شرح اين نوع كتابهها پرداخت ذبيح بهروزست. او دو فرمان سنگى از عهده ناصرالدين شاه را كه مربوط به الغاى ماليات حمامى و سلمانى و نان و گوشت بود نشر كرد.(21)
ترديد نيست كه عكس بردارى و نقل مطلب كتابهها براى تحقيقات لازم است و به همين ملاحظه بوده است كه در پانزده سال اخير ايرانيان به جمعآورى آنها توجه كردهاند و مخصوصاً متن يا مضمون اين كتيبهها را در كتبى كه در وصف ابنيه تاريخى و آثار باستانى تأليف شده است آوردهاند.(22)
سابقه نقل وثبت و نشر نصوص اسناد چاپ نشده با رعايت اصول علمى و انتقادى دراز نيست. شايد مرحوم محمد قزوينى كه نامه امير تيمور به شارل ششم پادشاه فرانسه را منتشر كرد نخستين كسى است كه قاعده علمى انتشار اسناد را به ايرانيان آموخت(23). پيش از آن آگاهى نسبت به ثبت و ضبط اسناد توجه شده بود ولى چون احتمالاً رعايت ضوابط در آنها نمىشده است نمىتوان كاملاً به آن نصوص اعتماد كرد(24).
به هر تقدير، با عنايتى كه مرحوم قزوينى به نشر اين نوع از مدارك تاريخى مبذول داشت دانشمندان و فضلاى ايرانى به جمع و نشر اسناد رغبت كردند و متن عده زيادى از فرامين و نامهها و منشورهاى چاپ نشده در مجلههاى ايران به چاپ رسيد(25). مخصوصاً در مجلههاى آينده، ارمغان، مهر، يادگار، يغما، فرهنگ ايران زمين، راهنماى كتاب، وحيد، خاطرات وحيد، بررسيهاى تاريخى فرامين و اسناد زياد به چاپ رسيده است.
خوشبختانه در بيست ساله اخير مرسوم شده است كه محققان، مجموعههائى از اسناد به چاپ مىرسانند. مخصوصاً انتشار مجموعههايى كه درباره يك واقعه يا يك شخص و موضوع خاص است موجب پيشرفت عمده در تحقيقات تاريخى است.(26)
تأسيس مراكز تحقيقات و مجلات تاريخى
نخستين بار ستاد ارتش ايران به نشر مجلهاى خاص و مستقل به نام «بررسيهاى تاريخى» اهتمام كرد. معمولاً در هر شماره از اين مجله تعدادى اسناد چاپ نشده نشر شده است.(27)
پس از آن نشريه مستقل ديگرى براى نشر اسناد و مقالات تاريخى به زبان فارسى و در ايران توسط ابراهيم صفائى به وجود آمد. او آن را نشريه «انجمن تاريخ» (تأسيس شده توسط خود) نام گذارده است.(28)
فرهنگستان ادب و هنر ايران در سال 1353 به تأسيس «انجمن تاريخ» مبادرت كرد. اين انجمن كه جنبه رسمى و مملكتى داد يكى از وظايفش جمعآورى و نشر اسناد است.(29)
جديدترين كارى كه در زمينه تاريخى و نشر اسناد آغاز شده نشر مجله «تاريخ» است. اين مجله از طرف گروه تاريخ دانشگاه تهران تهيه و طبع مىشود.(30)
جهانگير قائم مقامى كتابى تحت عنوان «مقدمهاى بر شناخت اسناد تاريخى» نوشته است كه براى آشنا شدن با اصول فرمان نويسى و اسناد ايرانى بسيار مفيدست.(31)
از زمره كتابهايى كه در مطالعه اسناد تاريخى و حل مشكلات اصطلاحات آنها مفيد خواهد بود كتاب «اصطلاحات ديوانى دوره غزنوى و سلجوقى» تأليف حسن انورى است. اين دو كتاب را بايد از كوششهاى ثمربخشى دانست كه در زمينه مطالعه اسناد تاريخى تأليف شده است.(32)
در دورههاى مجلههاى راهنماى كتاب و آينده قسمتى به اسناد و مدارك چاپ نشده اختصاص يافته است.
در دنبال اين مقاله كه راجع به وضع اسناد تاريخى است توضيحى بايد اضافه شود. و آن درباره لزوم حفظ كليه اسناد مربوط به دوران پهلوى است. آقاى غلامحسين ساعدى، نويسنده نامدار دو ماه پس از انقلاب متوجه اهميت اين امر بود كه ممكن است اسناد آن دوره در معرض اتلاف باشد و اشخاصى با غرض خاص يا به علت ناآگاهى اسنادى را از ميان بردارند. پس مقالهاى بيداركننده نوشت و در يكى از روزنامههاى ارديبهشت 1358 به طبع رسانيد و دولت موقت را متوجه ضرورت حفظ اسناد كرد.
آن مقاله يادآور نكتههايى در اين زمينه است و به رعايت حفظ عقايد نويسنده، عيناً نقل خواهد شد. اين نكته ناگفته نماند كه بر خلاف نظر ايشان در دوره قاجارى اسناد احترام چندانى نداشتند.
يادداشتها:
1. Hans R. Roemer
2. Staatsschreiben der Timuridenzeit, wiesbden, 1952
درباره اين كتاب شرحى نوشتهام كه در مجله مهر سال هشتم (1331) صفحات 644 ـ640 چاپ شده است.
3. Heribrt Horst
4. گردآورى مكاتبات تاريخ ايران. فرهنگ ايران زمين. 158ـ 145 :(1335) 4
5. بنابراين، درين مقاله از اسناد ايرانى كه خارج از قلمرو فعلى ايران است بحثى نمىشود. از كتب و مقالاتى هم كه مربوط به اسناد ايرانى در زبانها و ممالك ديگر نشر شده است سخنى به ميان نمىآيد. فقط بايد متذكر شوم كه آقاى برت فراگنر (B. Fragner) فهرستى از فرامين سلاطين ايران را كه تاكنون چاپ شده جمعآورى كرده است و در فرايبورگ آلمان (1358) چاپ شده است به اين مشخصات :
Repertortium Persischer Herrscherurkunden publizierte originalur kunden (bis 1848). Freiburg, 1980.
6. مخصوصاً جنگهاى متعدد از دوران صفوى موجودست كه محتوى سواد اسناد تاريخى و احكام و منشورها و رقمهاى دولتى و عرفى است. به طور مثال مراجعه شود به فهرستهاى نسخ خطى تأليف محمدتقى دانش پژوه مربوط به كتابخانه مركزى دانشگاه تهران (16 جلد) كه در مورد عدهاى از جنگها، فهرست تحليلى و تفضيلى تهيه شده است. مندرجات اين نوع جنگ و مجموعه عبارت است از شعرهاى پراكنده و رسالات و منظومات و ملتقطات كتب و همچنين فرامين و مكتوبات و آثار مختلف ديگر.
نمونه اصيلى از مجموعه منشئات و ترسل عصر صفوى مجموعهاى است بياضى متعلق به كتابخانه مجلس شوراى ملى كه به صورت عكسى آن را در فرهنگ ايران زمين جلد 1357 (23) طبع كردهام.
درين بياض متن بسيارى از منشئات رسمى آمده است.
7. مراجعه شود به سلسله مقالات محمد تقى دانش پژوه تحت عنوان «دبيرى و نويسندگى» كه در مجله هنر و مردم شمارههاى 114 تا 1351 (118ش.) چاپ شده است. دانش پژوه درين سلسله مقالات بيشتر مجموعههاى منشئات و ترسل اعم از خطى چاپى را كه تاكنون شناخته شده معرفى كرده است.
8. اسناد متعددى درين مجموعه مخصوصاً براى سلسلههاى اتابكان آذربايجان و سلاجقه اصفهان هست كه در جاى ديگر نشانى از آنها نيست. من به تفصيل در مقدمه خود آن فوائد را باز گفتهام و دو سندش را به طور جداگانه و نمونه چاپ كردهام:
تربت نظام و تربت بهائى در اصفهان. يغما، 674 -670 :(1355) 29. عهدنامه اتابك محمد ايلدگزى، تاريخ، جلد اول شماره دوم (90 -82 :(1356 و در پى انتشار اين عهدنامه مهم عباس زرياب خطابهاى محققانه ايراد كرد كه چاپ خواهد شد.
9. منشئات اين افراد به چاپ رسيده است. نگاه كنيد به فهرست كتابهاى چاپى فارسى تأليف خانبابا مشار.
10. جامع مفيدى، به كوشش ايرج افشار، تهران 1340. ص 754ـ752و 760ـ759.
11. مركب از اللهيار صالح، سيد حسين شهشهانى، عبدالحسين مفتاح از رجال سياست و از كتابداران، دكتر محسن صبا متخصص امور بايگانى كه مسئول كميته بود. اخيراً دكتر محسن صبا در مصاحبهاى، اطلاعات مفيدى درباره اسناد ايرانى و نگاهبانى آنها داده است. اين مصاحبه به همت قاسم صافى انجام شده است نگاه كنيد به:
محسن صبا: اسناد در خدمت تحقيقات تاريخى و نقش مهم كتابخانه مركزى و مركز اسناد دانشگاه تهران. كتابدارى. 59 -44 :(1358) 7
12. سيد جمالالدين در دو سفر سالهاى 1304و1307 قمرى به ايران كتابخانه و اوراق و اسناد شخصى خود را از طريق بوشهر به ايران وارد كرد وقتى كه در منزل محمدحسن امينالضرب منزل گرفت آن كتب و اسناد را در آنجا مستقر كرد و چون از ايران تبعيد شد كتابها و اسناد نزد امينالضرب باقى ماند. اين مجموعه نفيس بيش از هشتاد سال در خاندان امينالضرب باقى بود تا اينكه مورد بررسى دكتر اصغر مهدوى قرار گرفت. او تمام آنها را به مجلس شوراى ملى واگذار كرد. براى تفصيل نگاه كنيد به مقاله من اسناد جديد درباره سيد جمال الدين، مجله مهر. 337ـ332: (1343) 13. همين مقاله در «سواد بياض»، جلد اول صفحه 195ـ178 (تهران،1334) تجديد چاپ شده است.
فهرست تحليلى اين مجموعه اسناد نشر گرديده است به نام »مجموعهاسناد ومدارك چاپ نشده درباره سيد جمال الدين مشهور به افغانى. جمعآورى و تنظيم اصغر مهدوى (و) ايرج افشار. تهران. دانشگاه تهران. 166.1342ص+ 217 تصوير.
13. مجله يغما، 534 ـ 529 :(1342) 16. اين مقاله بعداً در كتاب «سواد بياض» جلد دوم صفحه 186 ـ 179 (تهران،1349) تجديد چاپ شد.
14. تاكنون اطلاعات خاص كه درباره سازمان اسناد ملى ايران نشر شده است به شرح زير مىباشد:
ــ سيروس پرهام: سازمان اسناد ملى ايران. راهنماى كتاب. 663-658 :(1349) 13.
ــ سيروس پرهام: تأسيس سازمان اسناد ملى ايران. ماهنامه سازمان امور ادارى و استخدامى كشور. ش 11 (خرداد 5-1 : 1349)
S. Parham, Introduction and law of establishament of Iran National Archives.
20. Archives. 20 (1970), 179.
Herbert E. Angel;- Archives in developing Countries: Iran as a case study.The American Archivist. 35 (1972) No.2,pp.173.
نام سيروس پرهام در بنيانگذارى اين سازمان هميشه جاودان مىماند و اوست كه توانست با اصول و ترتيب صحيح پايه كاررا بگذارد و به جمعآورى اسناد دولتى و خريدارى اسناد از مجموعههاى خصوصى بپردازد. اسنادى كه ازخانوادهها خريدارى كرده كار بزرگ اوست و من كه در طول مدت كار او، به علت مشاركت در جلسات كميته تقويم (با همكارى اصغرمهدوى) و نيز در يك دوره از شوراى اصلى سازمان شاهد خدمات دلسوزانه او بودم، بايد به چنين توضيحى مىپرداختم.
از جمله طرحهايى كه براى جمعآورى اسناد مملكتى به وجود آمد قرار داد مشتركى بود كه بين سازمان مذكور و كتابخانه مركزى و مركز اسناد دانشگاه تهران به امضاء رسيد (البته به امضاى رئيس دانشگاه تهران) به منظور آنكه گروههايى مشتركاً به ولايت اعزام شوند و از اسناد و مدارك موجود در ادارات اوقاف و مزارات و نزد خانوادهها عكسبردارى كنند و يك نسخه در سازمان و يك نسخه در كتابخانه نگاهدارى شود. گروه اول با عضويت دوستان عزيزم دكتر منوچهر ستوده از دانشگاه تهران و رضا ثقفى معاون وقت سازمان اسناد ملى و نويسنده اين سطور در صفحات گرگان، استرآباد، شاهرود، دامغان، سمنان اين خدمت را انجام داد. اين سابقه قيد شد تا مگر در آينده براى قسمتهاى ديگر نيز اقدام مذكور عملى شود. در اينجا فرض است كه نام مرحوم مسيح ذبيحى، دوست فاضل گرگانى را بياورم كه درين سفر نهايت همكارى و همراهى را به دوستان خود مبذول كرد.
15. در مورد چند جلد از آنها قضيهاى اتفاق افتاده است كه در صفحه 577 گفته شد. براى تفصيل به مقالههاى زير نگاه كنيد:
ــ غلامعلى وحيد مازندرانى: گنجينهاى گرانبها. مجله سخن،205-1201 :(1354) 24.
ــ ايرجافشار؛ مؤتمنالملك انصارى و اسناد سياسى. مجله سخن،113-111:(1355)25
16. فهرستهايى كه تا حال براى اسناد وزارت خارجه نوشته شده است بدين شرح است:
ــ ايرج افشار: فهرست اسناد قاجارى در كتابخانه وزارت خارجه. نشريه كتابخانه مركزى دانشگاه تهران درباره نسخههاى خطى. دفتر سوم (117 -105): 1342.
ــ فهرست نامههاى متبادل بين پادشاهان و سران كشورهاى جهان با دربار ايران از تاريخ 18 ژانويه 1807 تا تاريخ 4 مارچ 1926 ميلادى./تهران/ مركز بررسى و تنظيم اسناد وزارت امور خارجه. 30+194 .1352 تصوير (نشريه شماره 1)
ــ فهرست بخشى از اسناد و عهدنامهها و سفرنامهها و رسالههاى دوره قاجاريه. تهران مركز بررسى و تنظيم اسناد وزارت امور خارجه. 344.1354ص. (نشريه شماره 2)
آن قدر كه مطلع شدهام در تهيه مواد فهرست اين دو جلد احمد منزوى كار كرده و تنظيم آنها از غلامعلى وحيد مازندرانى و دكتر خانبابا بيانى و انتشار آنها مرهون زحمات دكتر بيانى است.
17. فهرستهايى كه تاكنون درباره بخشهائى ازاسناد موجود در سازمان ملى ايران نشر شده است بدين شرح است.
ــ فهرست اسناد حشمةالدوله. دو گروه. آبان 1352و خرداد 1353 (پلى كپى).
ــ فهرست اسناد نخست وزيرى (1305 -1290). مهرماه 1350 (پلى كپى).
در نگارش اين فهارس رضا ثقفى (معاون وقت سازمان اسناد ملى) سهم اساسى بر عهده داشته است.
ــ ايرج افشار: اسناد سازمانى ملى ايران. راهنماى كتاب. 414 -409 :(1353) 17.
18. احمد متين دفترى از نوادههاى ميرزا هدايت وزير دفتر (پدر دكتر محمد مصدق) است. وزير دفتر مدتهاى مديد تصدى امور مالياتى مملكت را به سرپرستى ميرزا يوسف مستوفى الممالك بر عهده داشت. قسمتى از فردهاى مالياتى او كه در خانوادهاش باقى مانده بود توسط متين دفترى به مجلس شوراى ملى واگذارى شد. متين دفترى خود در موقع واگذارى فردها درباره اصول فردنويسى و سابقه آن مقاله با اهميتى نوشت. نگاه كنيدبه:
ــ احمد متين دفترى؛ اسناد ديوانى عهد قاجار. راهنماى كتاب. 35 -31 :(1345) 9
19- دكتر اصغر مهدوى خود مقالهاى درباره مجموعه اسنادش نوشته است.
Asghar Mahdavi, Les Archives Aminozzarb. Source pour l’historie economique et sociale de l’Iran fin de 19e-20e Siecle(. Le Monde Iranian et I’Islam, IV )1976 7(: 195-222.
ديگر اسنادى كه از مجموعههاى خصوصى انتشار يافته و يا فهرست آنها به چاپ رسيده چنين است:
ــ تاريخ سياسى دوره صدارت ميرزا حسين مشيرالدوله )تهران، 1325). جلد دوم آن تحت عنوان: «تاريخ روابط سياسى ايران و عثمانى» چند سال بعدتر نشر شده است. تهران، بىتاريخ.
ــ از جمله توسط ژان اوبن jean Aubin در سلسه Archives persanes commentees از اسناد مجموعه حسين شهشهانى.
ــ غلامرضا فرزانهپور: فهرت اسناد و فرامين و مكاتبات تاريخى مجموعه آقاى حسين شهشهانى.
نشريه كتابخانه مركزى دانشگاه تهران درباره نسخههاى خطى.270 -228 :(1340) 1
ــ وصفى از مجموعه اسناد فرخ خان امين الدوله و معاون الدوله غفارى توسط اينجانب در مقدمه كتاب «مخزن الوقايع» (تهران 1344) و در مجله يغما، (591 ـ583): 1344 و نيز در «سواد و بياض» جلد دوم (295 ـ279): 1349 آمده است.
ــ تاكنون پنج مجلد از «مجموعه اسناد و مدارك فرخ خان امين الدوله» به چاپ رسيده است (جلد اول به كوشش كريم اصفهانيان و قدرت الله روشنى و جلدهاى 4-2 به كوشش كريم اصفهانيان و جلد پنجم به كوشش آن دو نفر و حسن(2) عمران) (تهران 1358ـ1346). در چاپ سراسر مجلدات اين مجموعه مرحوم حسين محبوبى اردكانى نظارت داشته است.
ــ فهرست اسناد تاريخى ايران در آرشيو صدارت عثمانى در استانبول. جلد اول. تهيه و تحقيق محمود غروى. تهران. انجمن تاريخ فرهنگستان ادب و هنر ايران. 297 53+ .1357 ص.(انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ايران، ش 10)
20. نمايشگاهى جالب توجه از مقدارى قباله نكاحيه در سال 1355 در موزه نگارستان (تهران) تشكيل گرديد. نگاه كنيد به آيدين آغداشلو: قبالههاى نكاح. راهنماى كتاب. 649 :(2546)125
21. دو فرمان سنگى. مجله علوم عاليه و اقتصاد. ج 1304 (2) ش 71 -67 :1/2
22. فهرست اهم كتابهائى كه در آنها تعداد زيادى از كتيبههاى موجود در ايران آورده شده بدين شرح است.
ــ محمد تقى مصطفوى: اقليم پارس. تهران 1343.
ــ منوچهر ستوده: از آستارا تا استارباد. تهران، 1356 -1349 (پنج جلد تاكنون نشر شده است)
ــ احمد اقتدارى: آثار شهرهاى باستانى سواحل و جزاير خليج فارس و درياى عمان. تهران 1348.
ــ احمد اقتدارى: ديار شهرياران. تهران 1353. (دو جلد)
ــ حسين مدرسى طباطبائى: تربت پاكان. قم، 1355. (دو جلد)
ــ لطف الله هنر فر: گنجينه آثار تاريخى اصفهان. اصفهان، 1350 (چاپ دوم)
ــ ايرج افشار: يادگاريهاى يزد. تهران، 1354 -1348. (دو جلد در سه مجلد)
ــ حميد ايزدپناه: آثار باستانى و تاريخى لرستان. تهران، 1355 -1350 (دو جلد)
ــ پرويز ورجاوند: سرزمين قزوين. تهران، 1349 (جلد اول)
ــ حسن نراقى: آثار تاريخى شهرستانهاى كاشان و نطنز. تهران 1348:
ــ عبدالعلى كارنگ: آثار باستانى آذربايجان. جلد اول (تبريز). تهران، 1351.
ــ سيد جمال ترابى طباطبائى: آثار باستانى آذربايجان. جلد دوم (اردبيل، ارسباران، خلخال، سراب، مشكين شهر، مغان). تهران، 1355.
ــ عبدالحميد مولوى: آثار باستانى خراسان. جلد اول (جام، نيشابور،سبزوار) تهران، 1354.
ــ حسين كريمان: قصران (مباحث تاريخى و جغرافيايى و اجتماعى و مذهبى و وصف آتشگاه منطقه كوهستانى رى باستان و طهران كنونى). تهران. 1356. (دو جلد)
ــ حسين كريمان: تهران در گذشته و حال. تهران، 1355.
ــ مسعود گلزارى: كرمانشاه ـ كردستان (جلد اول شامل بناها و آثار تاريخى اسد آباد. كنگاور صحنه). تهران. 1359.
ــ احمد اقتدارى: خوزستان و كهكيلويه و ممسنى (جغرافياى تاريخى و آثار باستانى). تهران.1359.
ــ محمد ابراهيم باستانى پاريزى: وادى هفت واد (بحث تاريخ اجتماعى و آثار تاريخى كرمان). جلد اول. تهران. 1355.
23. نامه امير تيمور گوركان به شارل ششم (پادشاه فرانسه). كاوه. دوره جديد شماره 1339) 2ق( ص 6-3
24. از جمله متون وقفنامههاى مربوط به مشهد رضوى است كه قسمتى در مطلع الشمس اعتمادالسلطنه آمده و مجموعهاى از انها به دستور ميرزا محمد رضا صديق الدوله توسط ميرزا اسمعيل همدانى با همكارى آقا ميرزا عبدالعلى در سال 1317 قمرى به نام «آثار الرضوية من منتخبات الصديقة» به چاپ رسيده است (نگاه كنيد به فهرست نسخههاى خطى كتابخانه مركزى و مركز اسناد دانشگاه تهران تأليف محمد تقى دانش پژوه، جلد دهم، ص 1913 -1899).
25. مشخصات اين مقالات را تحت عنوان «فرامين، مكاتيب، اسناد» در فهرست مقالات فارسى (جلد 3-1، تهران، 1365 -1340) ثبت كردهام و جمعاً 544 عنوان است.
26. اهم مجموعههايى كه توسط ايرانيان به چاپ رسيده است به ترتيب تاريخ بدين شرح است:
1341ـ اسناد و مكاتبات سياسى از تيمور تا شاه اسماعيل، به كوشش عبدالحسين نوائى، تهران، 751ص.
1342ـ مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده درباره سيد جمال الدين اسد آبادى مشهور به افغانى ـ به كوشش اصغر مهدوى و ايرج افشار، تهران، 165 ص و 217 تصوير.
1343ـ اسناد و نامههاى تاريخى و اجتماعى دوره صفويه، به كوشش ذ. ثابتيان، تهران، 394 ص.
1344ـ آستانه رى. مجموعه اسناد و فرامين، به كوشش دكتر محمد على هدايتى، تهران، 123 ص.
1344ـ اسناد آستانه درويش تاجالدين حسن ولى درنياك، به كوشش محمدتقى دانشپژوه، تهران، 168 ص.
1346ـ اسناد و نامههاى تاريخى از اوائل دورههاى اسلامى تا اواخر عهد شاه اسمعيل صفوى، به كوشش على مؤيد ثابتى، تهران، 462 ص.
1346ـ به بعد مجموعه اسناد و مدارك فرخخان امينالدوله، با مقدمه ايرج افشار و حسنعلى غفارى، به كوشش كريم اصفهانيان و قدرتالله روشنى، تهران، 5 جلد.
1346ـ مجموعه اوقاف اصفهان، به كوشش عبدالحسين سپنتا، اصفهان، 438 ص.
1346ـ اسناد سياسى دوران قاجاريه، به كوشش ابراهيم صفايى، تهران 486 ص.
1347ـ شاه اسمعيل صفوى (اسناد مكاتبات تاريخى همراه با يادداشتهاى تفصيلى)، به كوشش عبدالحسين نوائى، تهران، 419 ص.
1347ـ گزارشهاى سياسى علاءالملك، به كوشش ابراهيم صفائى، تهران، 188 ص.
1348ـ اسناد مشروطه، به كوشش ابراهيم صفائى، تهران، 192ص.
1348ـ يكصد و پنجاه سند تاريخى از جلايريان تا پهلوى، به كوشش جهانگير قائممقامى، تهران، 432 ص.
1348ـ نامههاى تاريخى، به كوشش ابراهيم صفائى، تهران، 180 ص.
1349ـ سواد و بياض. جلد دوم (قسمت سند و تاريخ)، به كوشش ايرج افشار، تهران، ص 511 ـ 157.
1349ـ اسناد نويافته، به كوشش ابراهيم صفائى، تهران 256 ص.
1350ـ وقفنامه ربع رشيدى (الوقفية الرشيدية)، زير نظر مجتبى مينوى و ايرج افشار، چاپ عكسى، تهران، 382 ص. (چاپ حروفى و انتقادى آن: تهران 1356).
1350ـ پنجاه نامه تاريخى، به كوشش ابراهيم صفائى، تهران، 185 ص.
1350ـ اسناد برگزيده از سپهسالار، ظل السلطان، دبيرالملك، به كوشش ابراهيم صفائى، تهران، 160 ص.
1350ـ برگهاى تاريخ، به كوشش ابراهيم صفائى، تهران، 151 ص.
1350ـ شاه طهماسب صفوى (مجموعه....)، به كوشش عبدالحسين نوائى، تهران، 523 ص.
1351ـ خاطرات و اسناد ظهيرالدوله، به كوشش ايرج افشار، تهران، 523 ص.
1352ـ فرمانهاى تركمانان قراقويونلو و آققويونلو، به كوشش حسين مدرسى طباطبائى، قم، 166 ص.
1352ـ يكصد سند تاريخى، به كوشش ابراهيم صفائى، تهران، 225 ص.
1352ـ شاه عباس (مجموعه اسناد و مكاتبات تاريخى همراه با يادداشتهاى تفصيلى)، به كوشش عبدالحسين نوائى، تهران، 493+319+286 ص (سه جلد).
1353ـ مثالهاى صدور صفوى، به كوشش حسين مدرسى طباطبائى، قم، 66 ص.
1354ـ اسناد فارسى و عربى و تركى در آرشيو ملى پرتغال درباره هرموز و خليج فارس، به كوشش جهانگير قائممقامى، تهران، 2 جلد.
1355ـ از آستارا تا استارباد (جلدهاى 6 و 7)، به كوشش مسيح ذبيحى و منوچهر ستوده، تهران، 2 جلد.
1355ـ فهرست آرشيو كليساى وانك. اصفهان، 55 ص.
1357ـ اسنادبنهها. جلد اول. اسنادبنههاى شهر رى (غار و فشاپويه)، به اهتمام جواد صفىنژاد، تهران 341 ص.
1357ـ نامههاى پراكنده قائممقام فراهانى (بخش يكم نامههاى مربوط به جنگهاى ايران و روسيه)، به كوشش جهانگير قائممقامى، تهران، 37 +487 ص.
1358ـ نامههاى سياسى و تاريخى سيدالوزراء قائممقام فراهانى (درباره معاهده صلح تركمانچاى و غرامات آن)، به كوشش جهانگير قائممقامى، تهران 436 ص.
1357ـ پارهاى از اسناد ساواك، تهران، 314 ص.
1354ـ نامههاى ادوارد براون به سيد حسن تقىزاده، به كوشش عباس زرياب و ايرج افشار، تهران، 223 ص.
1357ـ مكاتبات مصدق (تلاش براى تشكيل جبهه ملى سوم)، تهران، 215 ص. (از روى چاپ 1354 كه در اروپا شده).
1358ـ نامههاى سياسى دهخدا، به كوشش ايرج افشار، تهران، 140 ص.
1359ـ اوراق تازه ياب مشروطيت، به كوشش ايرج افشار، تهران ـ 670 ص.
1359ـ مبارزه با محمد على شاه (اسنادى از فعاليتهاى آزاديخواهان ايران در اروپا و استانبول در سالهاى 1328 -1326 قمرى)، به كوشش ايرج افشار، تهران، 463 + 130 ص.
27. اين مجله در سال 1345 تأسيس شد و سالى شش شماره به مدت 13 سال انتشار يافت و در اواسط سال 1375 تعطيل شد.
28. اين نشريه ابتدا با نام برگزيده تاريخ و بعدتر به نام پژوهشنامه انجمن تاريخ انتشار يافته و تاكنون دوازده جزوه از آن نشر شده است (مرداد 1349 ـ اسفند 1352)
29. اساسنامه انجمن در مجله راهنماى كتاب. 684 ـ680 :(1356) 2 چاپ شده است.
30. اين مجله از سال 1355 شروع شد. تاكنون فقط دو شماره نشر شده است.
31. مقدمهاى بر شناخت اسناد تاريخى، تهران، 498 1350 ص.
32. اصطلاحات ديوانى دوره غزنوى و سلجوقى، تهران، 321 .1353 ص.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید