یک خاطره و چند سخن دربارۀ استاد ایرج افشار/ حسین مسرّت

1401/12/18 ۱۴:۵۸

یک خاطره و چند سخن دربارۀ  استاد ایرج افشار/ حسین مسرّت

استاد ایرج افشار از خاندان افشاری‌های یزد هستند. ریشۀ افشارهای یزد از افشارهای کرمان هستند و عمدتاً در دوره صفویه و در زمان شاه نعمت‌الله باقی به یزد آمدند و با یزدی‌ها پیوند برقرار کردند و در یزد ساکن شدند و شجره‌ نامه ای از آن‌ها در کتاب‌هایی که از استاد ایرج افشار چاپ کرده اند، بویژه یزدنامه ، منعکس است.

یک خاطره

سال‌ها بود، تقریباً از دورۀ نوجوانی که من با کتاب «یادگارهای یزد» با آن عکس زیبای مسجد جامع که بر سر در کتاب «یادگارهای یزد» خورده بود با نام استاد ایرج افشار ، آشنا شدم. بعدها که وارد مقولۀ پژوهش در تاریخ و فرهنگ یزد شدم، بهترین منابع  من، مجموع کتاب‌هایی بود که استاد افشار تصحیح کرده بود، مانند: «تاریخ جدید یزد» اثر احمد کاتب یزدی، «تاریخ یزد» اثر جعفری، «جامع جعفری» و «جامع مفیدی». تا اینکه در حدود سال 1363-1362 شروع کردم به تحقیق در تاریخ مشروطۀ یزد و به هر جا سر می‌می زدم، می‌گفتند: در یزد کسی نمی‌تواند به شما کمک کند، حتماً باید به تهران بروید و از نزدیک استاد ایرج افشار را ببینید.

من، پرسان پرسان، دفتر موقوفات افشار و دفتر مجلّۀ آینده را پیدا کردم و رفتم آن‌جا خدمت استاد  افشار،‌  در آنجا استاد افشار و  استاد کریم اصفهانیان، هر دو مشغول غلط‌گیری‌های مطبعی شمارۀ بعدی مجلّۀ آینده بودند. در زدم و گفتم: جناب افشار من از یزد آمده‌ام. آقای افشار یک نگاهی کردند و دوباره به کارشان مشغول شدند. گفتند: جوان چه کار داری؟ گفتم: من در زمینۀ تاریخ مشروطه در یزد تحقیق می‌کنم و دوستان گفته‌اند: بهترین منبع شما هستید. آقای افشار یک مکثی کردند و گفتند: ای جوان چرا این همه راه از یزد بلند شدی و آمدی تهران؟ من در یزد، فردی را می‌شناسم که تحقیقات خوبی کرده و می‌تواند به تو کمک کند. اگر حافظه‌ام یاری کند، اسمش را به شما می‌گویم. کمی مکث کردند و گفتند: آهان می‌روی یزد، سراغ آقای حسین مسِرَّت. همیشه استاد افشار به من مسِرَت می‌گفتند. من لبخندی زدم و گفتم: استاد افشار، مسرّت خود من هستم. آقای افشار گفتند: جداً خودت هستی؟ گفتم: بله آقای افشار گفتند: تو که خیلی جوان هستی، من این مدّت که مقالات تو را در ندای یزد می‌خواندم، فکر می‌کردم حسین مسرّت یک پیرمردی است با یک عینک ته استکانی و یالی و کوپالی، یک آدم مُسن 70 ساله، تو که خیلی جوان هستی، بیا جلو، بیا جلو و به آقای اصفهانیان گفتند: آقای اصفهانیان باورت می‌شود حسین مسرّتی که ما مقالاتش را می‌خوانیم، این شخص باشد، این خیلی جوان است. کارهایشان را گذاشتند کنار و گفتند: با بودن تو، من دیگر به آیندۀ تاریخ یزد و یزدپژوهی امیدوار شدم. آن وقت یک کتابی که تازه به نام «محیط ادب» بیرون آمده بود و به کوشش خودشان چاپ شده بود. یکی از آن ها را به من اهدا کردند و  تاریخی که در آن تقدیرنامه نوشته اند، ‌تیر سال 1364 بود. این نخستین برخورد من با استاد  افشار بود.

لطف های پنهانی

 پس از آن  برخورد اوّلیه ، بعد ازآن هر وقتی که به یزد می‌آمدند، چه از طریق مسیر نایین - یزد، چه از مسیر کرمان - یزد، تقریباً 30-20 کیلومتری که مانده بود به یزد برسند ، زنگ می‌زدند که آقای مسرّت، هتل مشیرالممالک را برای ما بگیر. استاد خیلی به هتل مشیر علاقه داشتند، یک هتل باغ بود، و با دوستانی که همیشه با او بودند، مثل آقایان : استاد دکتر شفیعی کدکنی،  نادر مطلبی کاشانی،  دکتر محمّد اسلامی، استاد منوچهر ستوده و گاهی هم با استاد دکتر تورج دریایی به یزد می‌آمدند و چند روزی در یزد بودند در این هتل بودند. این بخشی از ارتباطات تلفنی ما بود.

 بعد از آن چنانکه که در نوشتۀ استاد  سید فرید قاسمی هم آمده بود،  باخبر شدم که هر کسی به استاد افشار دربارۀ تحقیقات یزدشناسی و یزدپژوهی مراجعه می‌کرد ، استاد بلافاصله می‌گفتند: بروید سراغ حسین مسرّت در یزد و اخیراً هم به لطف آقای آرش افشار، پسر استاد ایرج افشار، نامه‌ای را  دیدم که در تنظیمات و افرادی که استاد ایرج افشار به آقای دکتر احسان یارشاطر، مدیر  ایرانیکا برای نگارش مقاله برای دانشنامۀ ایرانیکا معرّفی ‌کرده بودند، نام من را هم جزو کسانی که می‌تواند در تحقیقات یزدشناسی، صاحب مقاله و مدخل در دانشنامه باشد آورده بودند. این لطف‌های پنهانی بود که استاد ایرج افشار به من و تمامی جوانان و تمامی نوقلمان ایران داشت و بعدها باخبر شدم که استاد افشار در هر شهر ایران یکی، دو نفر را شناسایی می‌کردند و زمینه‌های تشویق او را فراهم می‌کردند، چنان که من برای نخستین کتابم، که هنوز نه مدرک دانشگاهی داشتم و یک دیپلمۀ ساده‌ای بودم و  تذکره میکده را تصحیح کرده بودم، به لطف استاد ایرج افشار و با بزرگواری ایشان، کتاب  من را خودشان در تهران غلط‌گیری می‌کردند، یعنی تا این حد بزرگواری و بارها که من می‌رفتم تهران، می‌دیدم کارها را خودشان غلط‌گیری کرده بودند و اوّلین کتاب  که باعث جسارت  من شد که در حوزۀ نسخه‌پژوهی وارد شوم، همین«تذکرۀ میکده» بود که با اشراف استاد ایرج افشار در سلسلۀ انتشارات فرهنگ ایران زمین به سال 1371 چاپ شد و همچنان تا زمان حیات شان این مکاتبات ادامه داشت.

 دوستانی که از خارج می‌آمدند مانند: دکتر یوکوهاماهاتا ، دکتر سوزکی و دکتر کندو و یا قصد یزد گردی داشتند، استاد به من معرّفی می‌کردند و متقابلاً من هر وقتی ، در حوزه‌های یزدشناسی و یزدپژوهی، هر سؤالی داشتم ، بهترین منبع من استاد ایرج افشار بود، چنان که بررسی کردم استاد ایرج افشار چیزی حدود 15 عنوان کتاب در زمینۀ یزد، یزدشناسی و رجال یزد کار کرده اند و حدود 130 مقاله  هم دربارۀ یزد دارند.

 یکی از دلایلی که استاد ایرج افشار  این علاقه را به حوزۀ یزدشناسی و یزدپژوهی داشتند، به واسطۀ پدرشان آقای دکتر محمود افشار یزدی بود. استاد ایرج افشار، مادرشان هم یزدی بود و بعدها خودشان هم همسر یزدی گرفتند و به غیر از آن آثار تاریخی و ماندگار که اشاره شد بر جای گذاشتند، یکی از اثر ماندگار دیگر استاد ایرج افشار، کتاب «واژه‌نامۀ یزدی» است که سومین ویرایش آن  در یزد انجام شد؛ نه ویرایش متنی، یعنی سومین ویرایش آن را در یزد را خود من در انتشارات اندیشمندان یزد چاپ کردم و این نشانه‌هایی بود که استاد افشار به یزد علاقه داشتند و هر وقتی برنامۀ ایرانگردی داشتند، یکی از شهرهایی که قدم می‌گذاشتند، حتماً شهر یزد و استان یزد بود.

پیشینۀ خاندان استاد افشار و موقوفات استاد افشار

استاد ایرج افشار از خاندان افشاری‌های یزد هستند و دوستانی که بیشتر از این علاقه داشته باشند، می توانند به مقالۀ بسیار مبسوطی که استاد دکتر محمّدابراهیم باستانی پاریزی به نام «افشارها در تاریخ» در کتاب ناموارۀ دکتر محمود افشار نوشته و مشخص کرده که افشارها از کدام منطقۀ ایران بودند، مراجعه کنند ؛ و اینکه افشارها بعدها چطوری در ایران گسترش پیدا کردند و به کرمان آمدند. ریشۀ افشارهای یزد از افشارهای کرمان هستند و عمدتاً در دوره صفویه و در زمان شاه نعمت‌الله باقی به یزد آمدند و با یزدی‌ها پیوند برقرار کردند و در یزد ساکن شدند و شجره‌ نامه ای از آن‌ها در کتاب‌هایی که از استاد ایرج افشار چاپ کرده اند، بویژه یزدنامه ، منعکس است.

 خاندان افشار بزرگان زیادی داشتند، از جمله آقای محمدجواد افشار ، نه‌تنها دکتر محمود افشار در یزد و طزرجان یزد موقوفاتی داشت، بلکه بسیاری از خاندان افشار در یزد موقوفاتی دارند.مثلاً آب انبار افشار، بیمارستان افشار ، دبستان و دبیرستان افشار  و بنگاه‌های اقتصادی و فرهنگی زیادی که در یزد به همّت افشارها ساخته  شده است ،  افشارها خاندان گسترده‌ای در یزد بودند که اکنون تقریباً  بیشتر آن ها بعداً به تهران کوچ کردند، ولی بخشی از آن‌ها مانند آقای دکتر عطاءالله افشار که بانی بیمارستان افشار یزد است، در یزد ماندگار شدند و بناهایی در یزد بر جای گذاشتند.

آقای دکتر محمود افشار چندین فرزند داشتند که یکی از فرزندان شان دکتر خسرو افشار یکی  از معدود هنرمندان ابری ساز ایران بود که مرحوم شد و اخوی‌های دیگر آقای ایرج افشار هر کدام در حوزه‌هایی کارهای ایران‌پژوهی انجام می‌دادند، ولی استاد ایرج افشار منحصراً به تاریخ ایران می پرداختند به‌ویژه احاطه‌ای در زمینۀ تاریخ ایران عصر قاجار و عصر مشروطه داشتند و تخصّص دیگر استاد افشار که اهل پژوهش می‌دانند، در زمینۀ کتاب‌شناسی بود و اثر ماندگار ایشان که تقریبا تا زمان حیات شان 10 جلد چاپ شد، «فهرست مقالات فارسی» است که چندین هزار مقاله در حوزۀ ایران‌پژوهی را در خودش جا داده است و اخیراً توسّط خانم ایران‌ناز کاشیان و با حمایت مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی در حال چاپ است. به تازگی باخبر شدم که خوشبختانه کتاب خاطرات استاد ایرج افشار به نام «وین دفتر بی‌معنی» از سوی بنیاد موقوفات ایرج افشار که یکی از بنیاد‌های فرهنگی ایران است زیر چاپ است .( دکتر محمود افشار ساختمان لغتنامۀ دهخدا را وقف کردند و بنیاد هم در کنار آن است)، و خوشبختانه در سال 1397 به کوشش آقای دکتر میلاد عظیمی، فهرست چاپ‌کرده‌های ایرج افشار در سه جلد چاپ شد که گویای کوشش‌ها و تلاش‌های استاد ایرج افشار در  راه شناخت ایران و تاریخ ایران است.

یک نکته‌ای که در شخصیّت و زندگی استاد افشار وجود دارد این است که مستشرقان ( خاورشناسان)، و ایران‌شناسان  سراسر جهان، تقریباً استاد افشار را به‌عنوان یک منبع و مرجع نگاه می‌کردند و این خیلی حیرت‌انگیز است.

 یکی از ویژگی‌هایی که استاد ایرج افشار داشت و خوب است که پژوهشگران ما داشته باشند، بخشندگی در دادن اطّلاعات بود. استاد ایرج افشار در مواقعی که در منزل بود، تلفنِ خانه‌اش باز بود و هر کسی حتی ناشناس، از هر گوشۀ ایران، پرسشی  داشت، ایشان پاسخ می‌داد و بسیار کارهای دیگر هم  برای او انجام می‌داد. مثلاً می‌دانست فلان پژوهشگری در فلان زمینه درحال  تحقیق است، تا آن جایی که برایش امکان داشت، منابع و مطالب آن بخش را برایش گردآوری می‌کرد. به نوقلمان و نوپایان راه بروز می‌داد، خسّت نداشت. یک مشکلی که ما در برخی محققان داریم، خست است و این خست شاید نزد برخی  ناشی از بی‌حوصلگی باشد، ولی استاد ایرج افشار تا واپسین دم حیات دست از کار و تلاش برنداشت، چنان که عکسی وجود دارد که استاد در بیمارستانی  در تهران ، در حال تصحیح و کار هست و این خصلتی که استاد ایرج افشار داشت، با این سن  بالا باعث رشد بسیاری از محقّقان شد، یعنی اگر یک آماری صورت بگیرد، بسیاری از ایران‌شناسان جدید و شهرشناسان، مثلاً استاد سیدفرید قاسمی در لرستان و افراد دیگری در سراسر ایران خودشان را مدیون پایمردی و تلاش و گذشت استاد ایرج افشار می‌دانند و این گذشت و تلاش و نبوغی که در استاد ایرج افشار بود، در همگان نبود . نبوغی که در نزد کمتر کسی دیده شده است . او در هر لحظه و تا آخرین لحظه زندگی مانند یک دایره‌المعارف سیّار بود و این دایره‌المعارف همیشه در اختیار همگان بود.

به‌عنوان مثال تأثیراتی که ایشان در حوزۀ مقالات و نسخ خطی و مطبوعات داشته ، اگر قدری دقیق‌تر به گذشته برگردیم و به گذشته نگاه کنیم،می بینیم  بیشتر شخصیّت‌های برجستۀ ما از قدیم و دیرباز، مانند مرحوم علامه قزوینی، مرحوم بدیع‌الزّمان فروزانفر، دیگران و همین طور مرحوم تقی‌زاده، همه به شکلی از خدمات این افشار جوان در آن سال‌ها ذکر می‌کنند ، و اگر در خدمات یا روابط گفت‌وگوهایی که بین استاد ایرج افشار و یا استاد مجتبی مینوی و دیگران تا روزگار ما  مثل دوستی‌ای که بین ایشان و حضرت استاد شفیعی کدکنی است  بررسی کنیم، به نکات جالب و قابل بحثی برمی خوریم. 

 ازینرو باید  از گذشتۀ استاد ایرج افشار شروع کرد، از زمانی که کتاب‌شناسی ملّی ایران را پایه‌گذاری کرد ، یعنی مقوله‌ای به نام کتاب‌شناسی که در ایران وجود نداشت و به واسطۀ استاد ایرج افشار در زمانی که در کتابخانۀ ملّی بر سر کار بودند، این مقوله با فهرست کتاب‌های ده سالۀ ایران، و ‌کتاب‌شناسی ملّی پا گرفت و کتاب‌شناسی یک واژه‌ای شد که برای بسیاری از کسانی که اهل تصحیح بودند، واژه آشنایی شد و او باب کتاب‌شناسی را در ایران آغاز کرد. بعد از آن فهرست مقالات فارسی کار شد. زیرا مقالات زیادی در مجلات ایران بود که همگان از آن آگاه نبودند  و در دسترس نبود ، استاد  افشار از آغاز تا سال  38 13 را در جلد یک که کار کردند،  و ایشان با شناختی که داشت، فهرست مقالات را پایه‌گذاری کرد و بسیاری از کتاب‌های کتاب‌شناسی، یعنی یک مبحثی که بسیار برای پژوهشگران مهم است، مبحث کتاب‌شناسی است که از دوباره‌کاری‌ها و چندباره کاری‌ها جلوگیری می‌کند. استاد  افشار در بسیاری از زمینه‌ها پیشگام بود، پیشگام چاپ عکسی کتاب‌های خطّی، پیشگام تصحیح کتاب‌های خطّی و پیروی از شیوۀ استاد علامه قزوینی و کسانی که بعد از او به پیروی از استاد  افشار وارد حوزۀ نسخه‌پژوهی و نسخه‌شناسی شدند.

استاد  افشار  فردی جامع‌نگر و چندین هنر بود، یعنی در مقوله‌های مختلف، حتی شما بروید مجموعۀ عکس‌هایی که از استاد  افشار باقی مانده و با دورنگری ایشان تمام این مجموعه خوشبختانه به دایره‌المعارف بزرگ اسلامی اهدا شده است، همه این‌ها نشانۀ تلاش و کوشش او در هر حوزه‌ای هستند. در حوزۀ یزدپژوهی هم به دلیل علاقه‌های خانوادگی که داشته، او حتّی با این‌که در تهران دنیا آمده است، ولی همسرشان یزدی است. جالب است بدانید که پسرهای استاد ایرج افشار با اینکه هیچ وقت در یزد نبودند، یزدی صحبت می‌کنند. خیلی راحت و خوب یزدی صحبت می‌کنند و هر وقت به ایران و به یزد می‌آیند، با همه یزدی ها یزدی خالص صحبت می‌کنند و این نشان دهندۀ علاقمندی استاد  افشار به زادگاه پدری‌اش بوده است. خوشبختانه در این زمینه هم من اشاره کنم که چندین کتاب دربارۀ استاد  افشار نوشته شده که نخستین آن کتاب «ارج‌نامۀ ایرج» است که نشر توس کار کرده، بعد از این چندین کتاب را استاد سیدفرید قاسمی کار کردند و خود من هم  کتاب «یزدشناس نامور» را کار کردم و یک ویژه‌نامۀ یزد و یزدی‌ها ‌ که در دی‌ 97 13چاپ شد. خوشبختانه چندین کتاب و یک کتابی هم کوچک در سلسلۀ مشاهیر کتاب‌شناسی ایران را آقای سیدفرید قاسمی کار کردند که خانۀ کتاب ایران چاپ کرده است. خوشبختانه در این زمینه خوب کار شده، و به تازگی هم توسط آقای بهرام افشار باخبر شدم که کتاب «نادره‌کاران» که مجموعه‌ای است از زندگی‌نامۀ بزرگان ایران که سال‌هاست ایرج افشار گردآوری می‌کرد، الان بازخوانی و ویرایش جدید آن توسّط انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار زیر چاپ است.

نکتۀ گفتنی دربارۀ نسخه‌شناسی و همکاری‌هایی که بین ایشان و مرحوم دکتر دانش‌پژوه و کتابخانه های ملّی  و  مجلس بود و همّت و اصراری که استاد افشار داشت دربارۀ نسخه‌شناسی و نسخه‌نگاری و فهرست‌نویسی مجموعه کتابخانه‌های کشور داشت بگویم.

استاد  افشار از زمانی که در دانشکدۀ حقوق بود و مسئولیّت کتابخانۀ دانشکده حقوق را داشت و بعداً با شناختی که رئیس دانشگاه تهران از استاد  افشار پیدا کرد، مسئولیّت کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران را به ایشان سپرد. از علاقمندی استاد افشار به حوزۀ نسخه و نسخه‌پژوهی باخبر شد. اهل پژوهش می‌دانند که حدّاقل ما 500 هزار نسخۀ خطّی در ایران داریم و از این 500 هزار نسخه شاید یک دهم آن چاپ شده باشد و بسیاری از نسخه‌های خطّی ما چاپ نشده است. ضرورت شناخت این نسخه‌ها برای اهل پژوهش بسیار لازم بود که استاد  افشار با همّتی که داشت،  کاربرگه‌های فهرست نسخۀ خطّی ایجاد کرد و با این‌که حدّاقل حدود 50 سال از آن می‌گذرد، همچنان جزو کاربرگه‌هایی است که اهل نسخه‌شناسی با آن کار می‌کنند. این کاربرگه‌ها را استاد با توجّه به شناخت خودش طرّاحی کرد و به شناخت نسخه‌ها کمک کرد. ما نسخه‌شناسانی داشتیم، نسخه‌پژوهانی داشتیم، ولی همه این کارها جسته و گریخته بود، ولی با همّت استاد افشار و بنیان‌گذاری برخی کارها به‌ویژه به صورت دانشگاهی همراه شد. مثلاً سال 1305 شمسی نخستین فهرست نسخه‌های خطّی کتابخانه آستان قدس چاپ شد، ولی بعد از آن به وسیلۀ استاد  افشار این کار روش‌مند شد، یعنی از کارهای یکدستی که  استاد  افشار کردند

 و اهمیّت نسخه‌ها که اکثراً گویای میراث کهن ایران است، ما هنوز بسیاری از نسخه‌ها را داریم که گویای تاریخ، فرهنگ، هنر و دانش ایرانیان است، این‌ها چاپ نشده و دستان قدرتمندی می‌خواهد که این‌ها را بنشیند و کار کند و استاد  افشار تا زمانی که زنده بود، یک‌تنه ده‌ها نسخۀ خطّی را تصحیح و چاپ کرد و این اهمیّت نسخه‌های خطی را برای همگان روشن کرد که دانش روز درست است خوب است، ولی دانش کهن و اطّلاعات کهن را هم می‌توان از خلال نسخه‌های خطّی به دست آورد که خوشبختانه بعد از آن  فهرست نسخه‌های خطّی شش جلدی آقای احمد منزوی بیرون آمد، فهرست‌های پاکستان و دیگر جای ها را استاد منزوی کار کرد و اخیراً هم به همّت آقای مصطفی درایتی، فهرستگان نسخه‌های خطی ایران در 45 جلد چاپ شده، یعنی جامع فهرست نسخه‌های خطی ایران تا زمان تالیف است و این اهمیّت نسخه‌ها را می‌رساند. حوزۀ ایران فرهنگی را می‌توانیم از این نسخه‌ها پیدا کنیم، یعنی ایران، افغانستان، ترکیه، عراق، پاکستان و حتی هند را می توان جزو حوزۀ ایران فرهنگی دانست

نکته پایانی یا اگریک جمع‌بندی اگر در مورد ایشان خواسته باشیم بگوییم این است:

شوربختانه بایستی به این نکته اعتراف کنیم که استاد ایرج افشار یگانه بود. خوشبختانه الان هستند کسانی که در حوزه‌های نسخه‌پژوهی، تصحیح ، فهرست نگاری و غیره کار می کنند ، ولی آن اهتمامی که استاد  افشار داشت، آن مکتبی که استاد  افشار داشت، یگانه بود، یعنی تنها واژه‌ای که می‌شود برای ایرج افشار به کار برد، کلمۀ نابغه است. یعنی یک وقتی آقای دکتر ابریشمی برداشته بود تعداد صفحات آثار تصحیح ایرج افشار را بیرون آورده بود، بعد تقسیم کرده بود بر ساعات زندگانی‌اش، یک عدد شگفت‌انگیزی درآمده بود و نشان می‌داد که چگونه استاد  افشار با شناختی که داشت، مثلاً در خانه یک نسخه کار می‌کرد، در سفر یک نسخه برمی‌داشت، اکثر مقدّمه ‌های استاد  افشار را اگر نگاه کنید، در زیر آن نام  روستاهای کوچک ایران است، یعنی در آن روستا نشسته و کار کرده است. با همه این کارهایش برخلاف بسیاری که  خانه‌نشین بودند، استاد  افشار بسیار پرسفر بود و آدم تعجّب می‌کند که فردی به این فعالیت و فردی به این پر سفری چه موقع توانسته این همه کتاب را تصحیح، چاپ، ویرایش، پیرایش ، آرایش  و چاپ کند. استاد  افشار را باید استادی یگانه دانست و همۀ ما امید داریم که باز هم افرادی مثل استاد افشار پیدا شوند که ایران و ایرانیان را در دیدگاه جهانیان به همه بشناسانند، با آن وقتی که می‌گذاشت، یعنی اگر عمر ایرج افشار را بر آثارش تقسیم کنیم ، اندازۀ بیش از ده نفر از اشخاص پرکار کار کرده و صدها برابر استادانی که القاب علمی و آموزشی دارند، کار کرده و او یک‌تنه همه این‌ها را انجام داده است. امیدواریم که افشارهایی در آینده ایران رخ بنمایانند.

نخستین همایش نام آوران فرهنگی و ادبی معاصر(کارنامۀ علمی استاد ایرج افشار)، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

منبع:دائرةالمعارف بزرگ اسلامی 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: